شنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۸
دستفروش‌ها بازار کتاب را بلعیده‌اند/ برخی از قاچاق کتاب صاحب پاساژ شده‌اند

در سال‌های اخیر با رشد بی‌سابقه دستفروش‌های کتاب در نقاط مختلف شهر، فعالیت کتاب‌فروشان تحت تاثیر قرار گرفته‌است؛ دستفروشانی که اغلب با فروش کتاب‌های کپی و به‌اصطلاح «قاچاق» به رقابتی نابرابر با کتاب‌فروشان وارد شده‌اند و به دلیل عرضه کتاب با قیمت پایین‌تر گوی سبقت را ربوده‌اند.

خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، رواج گسترده دستفروشان کتاب در گوشه و کنار شهر یکی از بزرگترین آسیب‌هایی است که معیشت کتاب‌فروشی‌ها را به خطر انداخته‌، کتابفروشی‌هایی که در روزهای کسادی بازار نشر کشور به سختی نفس می‌کشند اما سرپا ایستاده‌اند و شانه خالی نمی‌کنند.
 
به دنبال کشف چندین محموله کتاب قاچاق در هفته‌های اخیر و شناسایی حدود ۹۰۰ دستفروش و بساطی کتاب در نقاط مختلف شهر، ایبنا میزگردی با حضور سه تن از کتاب‌فروشان پیشکسوت و فعال عرصه نشر برگزار شد.
 
ایبنا در این میزگرد میزبان محسن بهشتیان؛ مدیر کتاب‌فروشی لارستان و عضو کارگروه کتاب‌فروشان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، علی میرباقری؛ مدیر کتاب‌فروشی تندیس و فرشته سنگری؛ مدیر کتاب‌فروشی افراکتاب و عضو کارگروه کتابفروشان اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران بود.
 
 
دستفروش‌ها همیشه و در برهه‌های زمانی مختلف کار می‌کردند اما از یک مقطع زمانی به بعد فعالیت آن‌ها منحرف شد. بگویید کار دستفروش‌های کتاب از چه زمانی به یک خطر جدی برای کتابفروشان تبدیل شد؟

محسن بهشتیان: وقتی بحث دستفروش‌ها مطرح می‌شود، نمی‌توان آن‌ را از قاچاق کتاب جدا کرد. دستفروشان در گذشته کتاب‌های دست دوم و نایاب را که از کتابخانه‌های شخصی خریداری کرده بودند، روزهای تعطیل و در مکان‌های مختلف شهر می‌فروختند. شما می‌توانستید در بساط آن‌ها کتاب‌های اصلی خیلی خوبی را پیدا کنید. کم‌کم با فضایی که در حوزه نشر ایجاد شد برخی از کتاب‌ها مجوز نگرفت و در این میان عده‌ای سودجو به طمع افتادند تا آن‌ کتاب‌های بدون مجوز را چاپ و تکثیر کنند و به صورت قاچاقی می‌فروختند، به مرور کتاب‌های فارسی زبانی که خارج از ایران چاپ می‌شد و در ایران مجوز نشر نداشتند، هم به این فهرست‌ها اضافه شد. دستفروشانی که زمانی منبع کتاب‌های اصلی و قدیمی و نایاب بودند کم‌کم قاچاق فروش شدند. متاسفانه اما در مدت زمانی کوتاه کپی غیرقانونی کتاب‌هایی که در داخل کشور مجوز انتشار داشتند و از آثار پرفروش ناشران بودند هم به گروه کتاب دستفروش‌ها اضافه شدند که از آسیب‌های جدی حوزه نشر در این‌روزها به شمار می‌آید. در اینجا کار دستفروش همکاری با دزدهایی شد که از روی کتاب‌های مجوزدار کپی می‌گرفتند.
 
در گذشته دستفروش‌ها بعد از پایان ساعت کار کتاب‌فروشی‌ها بساط می‌کردند و وضعیت به این شکل نبود.

علی میرباقری: بله در گذشته دستفروش‌ها زیاد بودند. آن‌ها صبح‌ها برای خرید کتاب به منازل می‌رفتند و کتابخانه شخصی خریداری می‌کردند و از میان آن‌ها برخی از کتاب‌ها را بعد از ساعت کار کتاب‌فروش‌ها می‌فروختند که کار خوبی بود.
 
دستفروش‌های کتاب چه تاثیری بر فعالیت کتاب‌فروشی‌ها داشته‌اند؟

بهشتیان: زمانی این موضوع یک خطر شد که کتاب کپی‌شده نصف قیمت کتاب اصلی توسط دستفروش‌ به‌فروش رسید. خیلی از افراد عادی اصلا حتی در جریان نیستند که این کتاب کپی شده و اعتمادش به کتاب‌فروش از بین می‌رود. حتی در برخی موارد برای تبلیغ و فروش بیشتر می‌گویند که کتاب‌های ما اصل هستند و به عنوان مثال چاپ جدید سانسور شده و چاپ ما قدیمی‌تر است و سانسور ندارد و برای خیلی از کتاب‌ها این تبلیغ وارونه را انجام می‌دهند. بارها پیش آمده فردی به کتاب‌فروشی آمده و به من گفته از فلان کتاب نسخه افست دارید؟ من به او می‌گویم که اصل همین کتاب را دارم چرا افست می‌خواهی و مشتری جواب می‌دهد که: «می‌گویند بخشی از این کتاب حذف شده است» و حتی حرف دستفروش‌ها را از ما کتاب‌فروش‌ها که سال‌ها است در این عرصه فعالیت می‌کنیم بیشتر قبول دارند.
 
 
میرباقری: همه ما خیلی خوب می‌دانیم که ساز و کار اقتصادی حرفه کتاب‌فروشی پربازده نیست. درچنین شرایطی ما اگر ۱۰۰ هزار خواننده داشته باشیم، به جای اینکه آن‌ها را به سمت کتاب‌فروشی‌ها هدایت کنیم، به سمت دستفروش‌های کتاب سوق داده‌ایم. در نتیجه کتاب‌فروش بعد از شش ماه نمی‌تواند چک‌های خود را پاس کند و نیروی کتاب‌فروش موفق و حرفه‌ای پرورش دهد. یک زمانی در خیابان انقلاب شاگردهای یک کتاب‌فروشی بعد از چند سال آنقدر حرفه‌ای می‌شدند که خودشان کتاب‌فروشی راه‌اندازی می‌کردند. اما الان ما اصلا نمی‌توانیم شاگردی تربیت کنیم که خودش بخواند، یاد بگیرد و به دیگران هم بیاموزد، در نتیجه شاهد تعطیلی کتاب‌فروشی‌ها هستیم.

در اخباری که به تازگی اعلام شده مطلع شدیم که شبکه چاپ و توزیع کتاب‌هایی که تکثیر غیرقانونی می‌شدند حدود ۹۰۰ دستفروش در گوشه و کنار شهر داشتند؛ درحالی که ما همین تعداد کتاب‌فروش در تهران نداریم و این موضوع یک چالش مهم و جدی است که در آینده نزدیک منجر به تعطیلی یکایک کتابفروشی‌ها می‌شوند. همچنین سرانه مطالعه مردم را در کشور را کاهش می‌دهند.
 
 سنگری: این خطر را ما کتاب‌فروشان از سال‌ها پیش احساس کردیم؛ زمانی که با عدم اعتماد مخاطب به کتاب‌ها مواجه شدیم. سال‌ها است که روی ذهن مخاطب کار شده و باید برای ساماندهی این موضوع سال‌ها وقت و زمان بگذاریم. من فکر می‌کنم کتاب قاچاق زمانی وارد شد که مخاطب آن را از بازار تقاضا کرد. شما در سیستم اقتصادی زمانی که با تقاضای زیاد مواجه می‌شوید، به دنبال آن می‌روید. عده‌ای سودجو وارد بازار کتاب‌های کپی شدند، افرادی که هیچ شناختی از کتاب و چگونگی چاپ آن نداشتند و فقط برای درآمدزادیی بیشتر این کار را انجام می‌دادند. در روزهای اول که قاچاق کتاب آغاز شده بود شاهد آثار بی‌کیفیتی بودیم که در نازل‌ترین حد امکان افست می‌شد و اما به تدریج کیفیت کتاب‌ها رشد پیدا کرد. بارها پیش آمده است من کتاب اصلی و افست یک کتاب را برای مشتری آورده‌ام و برای او توضیح دادم که صفحه به صفحه کتاب همان است و فقط یک مقدمه اضافه دارد و با این کار اعتماد مخاطب را جلب کردم اما باید دید که چه تعداد از کتاب‌فروشان در این سال‌ها فرصت کردند و وقت گذاشتند تا اعتماد مشتری خود را جلب کنند. کتاب‌هایی که توسط دستفروشان فروخته می‌شود چون کپی و غیراصل است قیمت پایین‌تری دارد با اقبال بیشتری از سوی مشتریان روبرو می‌شود. مردم هم غافل از این موضوع هستند که فرد کپی‌کار حق‌التالیف و حق‌الترجمه پرداخت نمی‌کند و با کمترین هزینه تولید می‌شود. به نظرمن این کار الان از مسیر انسانی و عقلانی خارج شده است، زیرا وقتی یک کتابی در بازار خوب می‌فروشد را به صورت کپی و قاچاق چاپ می‌کنند و می‌فروشند در واقع همان دزدی است. 
 
 
بگویید اکنون معیشت کتاب‌فروشان تا چه میزان توسط قشر دستفروشان در خطر است؟

سنگری: کتاب‌فروشان  به علت مخارج و هزینه‌های سنگینی که بر عهده آن‌ها قرار دارد، نیاز دارند شغل دومی داشته باشند اما دستفروش‌ها هزینه‌های جاری یک کتاب‌فروشی را نمی‌دهند و از پرداخت مالیات و خیلی از موارد معاف هستند؛ ۷۰ درصد کار آن‌ها سود است و بعد از گذشت چند سال از دستفروشی به وضعیت مالی خوبی دست پیدا می‌کنند؛ تاجایی که برخی از آن‌ها از این راه صاحب پاساژ شده‌اند. سود افست کتاب آنقدر بالا است که اگر فردی سودای پولدار شدن در کمترین زمان و با بیشترین سود است به سراغ این کار بروند.
 
میرباقری: دستفروشان موجب شده‌اند که لطمات زیادی به کار کتابفروشان وارد شود، زیرا هر کتابی که دستفروش‌ها می‌فروشند در واقع از سهم فروش کتاب‌فروشی‌ها برداشته شده و به جیب آن‌ها رفته است.
 
به نظر شما تاثیر نهادی مثل شهرداری تا چه میزان می‌تواند حضور دستفروش‌ها را کنترل کند؟

سنگری: متاسفانه این انگی برای شهرداری‌ها وجود دارد که اگر با کتاب‌فروش دستفروش برخورد کند، یک کار غیرفرهنگی کرده است. به همین‌خاطر معمولا ترجیح می‌دهند با این گروه از دستفروش‌ها برخورداری نداشته باشد تا این انگ را به آن‌ها نچسبانند.
 
بهشتیان: به نظر من ماموران سد معبر باید برخورد جدی‌تری با موضوع دستفروش‌های کتاب داشته باشند. انگیزه‌های مادی در این زمینه موثر است که ماموران اقدام خاصی انجام نمی‌دهند. به نظرم باید از مسئولان شهرداری مناطق این سوال پرسیده شود که چرا این برخوردها همیشه در کوتاه مدت و به شکل مقطعی انجام می‌شود. در حالی که می‌توان دستفروش‌های کتاب را ساماندهی کرد، به آن‌ها محلی برای عرضه و فروش کتاب داد تا از سطح خیابان جمع شوند و بتوان بر کار آن‌ها هم نظارت داشت تا هر کتابی را در بساط خود عرضه نکنند. من چند وقت از مقابل این دستفروش‌های کتاب عبور می‌کردم و دیدم که بازار آن‌ها خیلی داغ‌تراز بازار من کتابفروش است.
 
میرباقری: روزنامه‌فروش‌ها وقتی می‌خواهند روزنامه بفروشند باید روزنامه را روی زمین بگذارد تا مردم تیترها را خوانده و ترغیب شوند که خریداری کنند. الان هر روز از شهرداری به دکه روزنامه‌فروشی مقابل کتابفروشی ما تذکر می‌دهند که روزنامه‌ها را به دکه ببر. حالا این سوال پیش می‌آید، نیروی شهرداری که می‌تواند هر روز به دکه روزنامه‌فروشی تذکر بدهد چطور نمی‌تواند در خیابان‌ها و میدان‌های اصلی مثل ابتدای خیابان فاطمی و سر مطهری کتاب روی زمین دستفروشی شود؟ به عقده من پدیده دستفروشی اصلا بد نیست و برای برخی اجناس مثل پوشاک هم کاربرد زیادی دارد و از نظر اقتصادی به صرفه‌تر است. در برخی شهرها شنبه‌بازار یا مثلا دوشنه‌بازار برای عرضه برخی اجناس وجود دارد. به نظر من اگر ساز و کار مشخصی در این زمینه وجود داشته باشد و شهرداری اعلام کند که دستفروش‌ها هر هفته در یک منطقه و محله جمع شوند و کتاب‌های خود را بفروشند تا به کار کتابفروشان هم ضربه و ضرر وارد نشود.
 
اگر اشتباه نکنم جمعه‌های کتاب یکی از جمله این طرح‌ها بوده که در گذشته‌ای نه‌چندان دور برگزار می‌شد.

سنگری: بله. سال‌ها پیش مرسوم بود که روزهای جمعه در راسته کتابفروشی‌های میدان انقلاب، عده‌ای کتاب‌های دست دوم می‌آوردند که به طرق مختلف تهیه کرده بودند. جمعه‌ها هم معمولا کتاب‌دوستان حتما سری به این بازار می‌زدند تا آثار قدیمی که دنبالش هستند را پیدا کنند و با قیمت‌های خیلی خوب هم می‌توانستیم کتاب‌ خریداری کنیم. حتی اگر شخصی هم کتاب داشت و می‌خواست آن‌ها را بفروشد به این بازار می‌آمد و کتاب‌هایش را می‌فروخت. این سنت از قدیم و در عصر جمعه‌ها برگزار می‌شد و خیلی از کتاب‌فروشان هم به آنجا سر می‌زدند، الان از وقتی که دستفروشان روزانه به خیابان انقلاب هجوم آورده‌اند دیگر از این جمعه‌های کتاب خبری نیست چون این دستفروشان بازار کتاب را بلعیده‌اند.
 
در اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران، کارگروه کتاب‌فروشان فعال است. این کارگروه تاکنون اقدام خاصی برای پیگیری این موضوع با شهرداری انجام داده؟

بهشتیان: ما در کارگروه، اختیارات اجرایی نداریم و فقط می‌توانیم به اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران مشاوره بدهیم. در این زمینه ما بارها نامه‌ نوشته‌ایم و اتحادیه نیز با شهرداری مکاتبه و نامه‌نگاری کرده است که چرا شهرداری در این زمینه پیگیر نیست. چهارـ‌پنج ماه پیش که دستفروش‌ها جمع‌آوری شدند، ما نامه نوشتیم و از شهرداری تشکر کردیم اما مجددا این دستفروش‌ها برگشتند.
 
سنگری: در این زمینه باید بگویم که اخیرا پلیس تهران به حل این موضوع کمک کرده است؛ نه شهرداری! نیروی انتظامی رویکرد فرهنگی خوبی به موضوع داشته است اما مساله اینجا است که ما وابسته به سیستم نیستیم بلکه وابسته به فرد هستیم. اگر شهردار یا رییس پلیس فرهنگی باشند رویکرد فرق می‌کند اما سیستم مشخصی در این زمینه وجود ندارد. حتی در تعریف قضایی، از این افراد به عنوان اراذل و اوباش نام برده شده است و ما هیچ جرم مشخصی به عنوان قاچاق کتاب نداریم. به همین خاطر این افراد به راحتی با قید وثیقه آزاد می‌شوند. جالب است بدانید دفعات قبل هم که این افراد سودجو بازداشت شدند، اذعان می‌کردند که ما زودتر از نماینده اتحادیه ناشران و کتابفروشان به خانه‌مان رسیده‌ام و به این موضوع افتخار می‌کردند.
 
طبق تخمین‌های اولیه ارزش کتاب‌های قاچاقی که کشف شده‌اند حدود ۱۰ میلیارد تومان است. به نظر شما این کتاب‌ها چه سرنوشتی باید داشته باشند؟

سنگری: بحث‌های زیادی در این زمینه مطرح شده است؛ یکی از آن‌ها این است که به مناطق محروم برده شود اما من معتقدم که همین گروه به دنبال کتاب‌ها می‌روند و دوباره به سطح شهر بازگردانده می‌شوند و اصلا نباید این کار را کرد. به نظر من بهترین کار بازیافت و خمیر کردن کتاب‌ها است، البته تصمیم‌گیری نهایی بر عهده اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران است.
 
میرباقری: برخی از این کتاب‌ها به صورت کلی آسیب‌رسان است و ورود آن‌ها به جامعه ضرر می‌رساند چون از ترجمه‌های بد و کیفیت نامناسبی برخوردار است و نباید این کتاب‌ها به دست مخاطبان برسد. در این زمینه به نظر من هم بازیافت این کتاب‌ها بهترین کار است.
 
به نظر شما با متلاشی شدن این شبکه تکثیرغیرقانونی کتاب ما شاهد کاهش دستفروش‌ها در آینده نزدیک خواهیم بود؟

بهشتیان: تا زمانی که دستفروشان هستند، نیاز دارند که تغذیه شوند و برای اینکه کتاب داشته باشند باز هم عده دیگری به سراغ تولید چنین آثاری می‌روند. راهکار اصلی در این زمینه ساماندهی دستفروش‌ها است.
 
 
میرباقری: در این زمینه معتقدم قبل از همه این‌ها ما باید در میان مردم جامعه فرهنگسازی کنیم. چند سال پیش که کپی لوح‌‌فشرده فیلم‌های سینمایی ایرانی و خارجی رواج یافته بود وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به قضیه وارد شد و در تلویزیون تیزرهای تبلیغاتی مختلفی پخش کرد و فرهنگ‌سازی خوبی انجام شد. ما بر این باور هستیم که معاونت فرهنگی وزارت ارشاد باید به قضیه وارد شود و تیزر تبلیغاتی درباره دزدی کتاب و قاچاق کتاب تولید و پخش کند.
 
سنگری: متولی فرهنگی کشور باید در این زمینه وارد شود و عدم استفاده از کتاب قاچاق به صورت یک فرهنگ عمومی باشد و در اتوبوس‌ها، مترو و وسایل حمل و نقل عمومی دیگر این پیام‌های تبلیغاتی منتشر شود. مردم باید نسبت به این موضوع آگاه باشند که نباید وارد یک سیستم خلاف فرهنگ شوند. همچنین یک دستفروش باید بداند کاری که انجام می‌دهد موقعیت و شخصیت اجتماعی‌اش زیر سوال می‌رود. وقتی فرد بداند که این کار بد است و قبح دارد و زشت است به سراغ آن نمی‌رود و به مرور بر افراد هم فروشنده و هم خریدار تاثیر دارد.
 
برگزاری‌ نمایشگا‌ه‌های موقت کتاب در مکان‌های مختلف با تخفیف‌های بالا هم بر کار کتابفروشان تاثیر دارد؟

بهشتیان: بله. یکی دیگر از تاثیرات دستفروش‌های کتاب بر کار کتاب‌فروشان این است که کتاب‌های کپی با همکاری شهرداری در تمام ایستگاه‌های مترو تهران در حال فروش است، در این مکان‌ها تابلوی بزرگ زده‌اند که کتاب را با تخفیف ۵۰ درصدی می‌فروشند و وقتی به سراغ کتاب‌ها می‌رویم، می‌بینیم که این آثار مختلف را کتاب‌سازی می‌کنند و به نام مترجم و ناشر جدید منتشر می‌کنند در حالی که خیلی از موارد مترجم‌ها صوری بودند و حتی در یک مورد متوجه شدند که مترجم یک نوجوان ۱۵ ساله بوده است که امیدواریم با اقدام جدی فیپا که بعد از معرفی مترجم، شماره شناسنامه و کارت ملی مترجم ثبت می‌شود، این مشکل حل شود.

میرباقری: اما به مرور سلیقه مخاطب پایین آمد، یعنی یک کتاب با ترجمه و مواد اولیه نازل چاپ می‌شود و مخاطب آن را خریداری می‌کند. این در حالی است که ما وقتی می‌خواهیم لباس خریداری کنیم به کیفیت و جنس آن توجه می‌کنیم. درباره کتاب هم باید به این نکته‌ها دقت کنیم و ببینیم کدام ناشر و چه مترجمی اثر را چاپ کرده‌اند و وقتی سلیقه‌اش پایین می‌آید دیگر به سراغ آثار فاخر و مناسب نمی‌رود. همچنین زمانی که کتابی می‌خواند و دارای ایرادات ظاهری و غلط‌ تایپی باشد مخاطب از کتاب خواندن سرد می‌شود و مطالعه را کنار می‌گذارد.
 
 
سنگری: در همین نمایشگاه‌های موقتی که در مکان‌های مختلف شهری برپا شده است، بسیاری از کتاب‌هایی که مجوز ندارند به راحتی فروخته می‌شود و کسی هم سراغی از آن‌ها نمی‌گیرد، وضع به‌گونه‌ای است که ما در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران هم شاهد فروش کتاب قاچاق هستیم. حتی در غرفه‌هایی که کنار خیابان است تا غرفه‌های شهرداری ما شاهد عرضه کتاب قاچاق هستیم و زمانی که به مرور برخی افراد از این قضیه بهره‌مند و منتفع شدند، قوی‌تر شدند. الان هر روز یک انبار کشف می‌شود که کتاب قاچاق در آن وجود دارد و دستفروشان حاصل این شبکه مویرگی بودند، زیرا ویترین اصلی این کتاب‌های قاچاق دستفروش‌ها بودند. الان اگر به بوستان‌ها و نمایشگاه‌های کتابی که در آن‌ها گذاشته می‌شود سر بزنید کتاب‌های قاچاق زیادی می‌بینید. حتی روبه‌روی کتاب‌فروشی ما یک غرفه زده‌اند که کتاب را با ۵۰ درصد تخفیف می‌فروشند و به راحتی کتاب کپی در آن‌ها فروخته می‌شود. در اطراف کتاب‌فروشی ما چهار دستفروش هستند که دو دستفروش بالاتر و دو دستفروش پایین‌تر از کتابفروشی ما هستند که با ماشین کتاب می‌آورند و می‌فروشند.
 
و فکر می‌کنید ساماندهی وضعیت دستفروشان بر عهده چه سازمان و نهادی است؟

میرباقری: این کار باید به صورت دسته‌جمعی و گروهی با مشارکت شهرداری تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران انجام شود، این کار باید با نظارت افراد خبره حوزه نشر برای شناسایی کتاب‌های اصلی و کپی انجام شود تا نتیجه بدهد.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها