میگوید: بیژن نجدی در نگاه اول نویسندهای است که میتوان خیلی راحت از او اقتباس کرد و آثار او سینمایی به نظر می آیند. مصداق آن هم فیلمهایی است که از آثار او اقتباس شدهاند.
رضاییفخر درباره دلیل انتخاب این داستان از این نویسنده معاصر ایرانی در گفتوگو با ایبنا میگوید: «من به آثار بیژن نجدی علاقهمندم و آثار او را بارها و بارها خواندهام و نجدی جزو نویسندگان محبوب من است. من فکر میکنم بیژن نجدی در نگاه اول نویسنده ای است که میتوان خیلی راحت از او اقتباس کرد و آثار او سینمایی به نظر میآیند. مصداق آن هم فیلمهایی است که از آثار او اقتباس شدهاند و نمونههای آن فیلمهای «مانیکور» و «بیزمین» است. البته در عین حال اقتباس از آثار او بسیار سخت است. شاعرانگی که در نثر او وجود دارد دلیل همین سختی است و اقتباس از آثار او هم نیاز به شناخت از اقتباس دارد و هم نیاز به شناخت از ادبیات و جنس نوشتههای بیژن نجدی.
وی افزود: در آثار بیژن نجدی تصویرهایی وجود دارد که قابلیت سینماییشدن دارد و البته باید این نکته را خاطرنشان کنم که برخی تصویرها تنها در جهان ادبیات جذاب است و قابلیت سینماییشدن ندارد و این مساله درباره آثار نجدی هم صدق میکند اما در نهایت به نظر من داستان «بیمارستان نه، قطار» قابلیت اقتباس داشت و با اینکه در اقتباس از آن با چالشهای بسیاری روبهرو شدم اما در نهایت فکر میکنم اقتباس خوبی از کار درآمده است.
نمایی از فیلم کوتاه «بیمارستان نه، قطار»
این کارگردان و فیلمساز درباره اولویت خود برای انتخاب داستان و اقتباس از آن عنوان کرد: صراحتا میگویم که اولویت انتخاب دارم. با وجود شناخت نسبی که از ادبیات جهان دارم اما بسیار علاقهمندم که از آثار ادبیات ایرانی- نه البته داستان نویسان هم نسل خودم- اقتباس کنم. بیشتر منظورم داستانهایی است که سی، چهل سال پیش نوشته شدهاند. به نظرم در این سی، چهل سال اخیر چندان نویسنده سرپایی نداریم. اما ادبیات کهن و معاصر دهههای قبل ما قوی است و از همه مهمتر اینکه این داستانها به کلام من نزدیکاند و هر قدر هم اثری جهانی و قوی باشد ترجمه، از انتقال پیام اصلی منِ اقتباسگر ناتوان است. حس من نسبت به آثار ایرانی و ادبیات خودمان بسیار قوی است و آثار خودمان حس و حال مرا بهتر انتقال میدهد. فیلم دیگری که در دست تهیه دارم نیز اقتباسی از یکی از داستانهای غلامحسین ساعدی به نام «خوابهای پدرم» از مجموعه داستان « شبنشینی باشکوه» است. من ترجیح و اولویتم این است که از آثار ایرانی اقتباسی کنم.
رضاییفخر درباره علت رغبت کمتر فیلمسازان به اقتباس از آثاری که در سالهای اخیر نوشته و منتشر شدهاند، گفت: در کانون سینمای کودک و نوجوان در دهههای قبل- در دهه چهل- سیستم مدیریتیای وجود داشت که طی آن جوانان استعدادیابی شدند، فیلمسازان جوانی در آن به فعالیت پرداختند، رشد پیدا کردند و فیلم کوتاه ساختند. خروجی آن هم فیلمسازانی مانند بهرام بیضایی، عباس کیارستمی، مسعود کیمیایی و ناصر تقوایی بودند. این سیستم در سینما و ادبیات امروز ما وجود ندارد اگر هم امروز زمانی نویسنده و فیلمسازی شناخته میشود حاصل کار مدیریت و استعدادیابی نیست و استثناست. ما موج داستاننویس نداریم. شاید داستاننویس خوبی هم وجود داشته باشد اما من فیلمساز باید خیلی داستانخوان باشم و ذرهبین به دست بگیرم تا به داستانی خوب برسم. البته گاهی اقتباس از یک داستان ضعیف و پاورقی و دم دستی هم نتیجه خوبی دارد و الهامی به فیلمساز میدهد که بر اساس آن فیلم خود را بسازد.
نظر شما