محمد کشاورز در نشست جایگاه داستان کوتاه در ادبیات معاصر ایران
داستان کوتاه ایران در حال جهانی شدن است
محمد کشاورز داستان نویس شیرازی معتقد است داستان کوتاه در ایران توانسته است در فضای بین المللی جایگاه خوبی به دست آورد اما در رمان هنوز با جهان فاصه داریم.
کشاورز گفت: برای بررسی جایگاه داستان کوتاه باید ابتدا به پیشینه این ژانر پرداخت. در واقع داستان کوتاه دوران 100 سالهای را در بر میگیرد که نیازمند دهها کتاب تحقیقی است.
وی گفت: با انتشار روزنامه کاغذ اخبار در سال 1835 میلادی و حدود 70 سال قبل از مشروطه، ساده نویسی وارد ادبیات رسمی ایران شد و تابوی ادبیات پیچیده و دشوار قاجاری شکست. روزنامه در دوره «پیشا مشروطیت» برای ارتباط با مردم به سمت ساده نویسی رفت و این موضوع یک انقلاب در ادبیات ایران به وجود آورد. همین اتفاق حدود نیم قرن منجر به ادبیاتی تازه در دوران مشروطه شد که نمونههای موفق آن «سیاحت نامه ابراهیم بیگ» و «کتاب احمد» بود. در این دوره ادبیات کاملا از شکلِ کلاسیک خود فاصله گرفت و با ظهور علی اکبر دهخدا و انتشار مجوعه چرند و پرند اتقاقات تازهای روی داد.
نویسنده مجموعه داستان «پایکوبی» بر این باور است که «چرند و پرند» و نمونههای دیگری از این دست، دانههایی بود که در مزرعه داستان نویسی ایران کاشته میشد. این مجموعه که در بر گیرنده حکایتهای کوتاهی به زبان طنز بود و البته از فرم داستان مدرن فاصله داشت.
کشاورز گفت: این نوشتهها منجر به کتاب «فارسی شکر است» و پس از آن «یکی بود یکی نبود» نوشته محمدعلی جمال زاده شد که اولین داستانهای کوتاه ایران شناخته شدهاند گرچه باز هم فرم داستان کوتاه را کاملا دارا نیستند.اینها در واقع داستان نیستند بلکه روایتهایی هستند که با جسارتِ تحسین برانگیزی جمال زاده در آن روزگار آنها را نگاشت.
وی ادامه داد: پس از جمال زاده، صادق هدایت گام بلندی در نگارش و توسعه داستان کوتاه در ایران برداشت و این ژانر به صورت مدرن و ساختارمندش با او ظهور کرد و نه جمال زاده. اگر جمال زاده را هم ارز نویسندگان قرن نوزده اروپا بدانیم، در زمان هدایت نیز نویسندگان قرن بیستم در فضایی مدرن داستان نویسی میکردند.
به گفته نویسنده «بلبل حلبی» بعد از هدایت نوبت به صادق چوبک رسید که به داستان کوتاه قدرت دهد. به عقیده کشاورز، چوبک از نظر فرم، تکنیک و روایت حتی چند قدم از هدایت جلوتر است.
وی گفت: در دهه 30 با ظهور این نویسندگان، انقلابی در داستان کوتاه به وجود آمد که ناشی از تحولات اجتماعی مثل رفت و آمد به خارج از کشور و ترجمه آثار سایر کشورها بود که باز هم نمونه درخشان آن صادق چوبک است. در واقع حتی اگر بخواهیم آنتولوژی داستان معاصر را ترسیم کنیم ناچار به سخن گفتن از نویسندگانی همچون چوبک هستیم.
کشاورز افزود: در کنار چوبک به گلستان برمیخوریم که چهره توانایی در داستان کوتاه است. در این دهه میتوان از سیمین دانشور، بهرام صادقی، جمال میرصادقی و جلال آلاحمد هم یاد کرد.
این داستان نویس سپس به دهه 40 داستان نویسی ایران پرداخت و گفت: در آغاز دهه 40 حدود 70 درصد از جامعه را روستاییان شکل میدادند. در این دوره حضور سپاهیان دانش در روستاها موجب پیوند میان جامعه روشنفکری و فرهنگ روستایی شد. این افراد گزارشات و روایتهای خود را در قالب داستان نوشتند که امین فقیری و محمود دولت آبادی، اشرف درویشیان، یاقوتی و ... در آن پیشرو بودند.
وی افزود: در دهه 40 همچنین با هوشنگ گلشیری و بهرام صادقی جریانی به راه افتاد که سردمدارانِ آن اعتقاد زیادی به فرم داشتند و بر این باور بودند که فرم خوب میتواند، یک داستان موفق را به وجود آورد که تا نیمه اول دهه 50 ادامه داشت.
به گفته کشاورز از اواسط دهه 50 تا اواسط دهه 60 به واسطه فضای اجتماعی و سیاسی داستان در یک سکوت فرو رفت اما با انشتار آثار داستان نویسان در برخی نشریات در دهه 60، نویسندگان همدیگر را پیدا کردند و جلسات «پنجشنبه های گلشیری» هم به این اتفاق قوت بخشید. در این دوران ادبیات رویکرد متفاوت پیدا کرد و دیگر در خدمت ایدئولوژی نبود و به خدمت فردیت و ادبیات درآمد.
این نویسنده گفت:در دهه هفتاد با رویکردی دیگر نیز مواجهیم و آن هم تغییر بافت اجتماعی از روستایی به شهری بود که ادبیاتی موسوم به «آپارتمانی» را شکل داد و از اواخر دهه هفتاد تا پایان دهه هشتاد فضاهای شهری بر داستان نویسی مستولی شد.
کشاورز سپس به دهه اخیر پرداخت و گفت: پس از انتقادهایی که از فراموشی حاشیه شهرها و شهرستانها در فضای داستان نویسی در رسانهها و محافل ادبی مطرح شد، روند تازهای در ادبیات شکل گرفت که موجب شد صداهای متفاوتی از شهرستانها و حاشیه شهرهای بزرگ در داستانهای فارسی به گوش برسد که تاکنون نیز این جریان ادامه دارد.
وی در جمع بندی سخنان خود گفت: به طور کلی ایرانیان به دلیل نگاه مینیمالی به ادبیاتِ خود از دروه کهن بیشتر به داستان کوتاه گرایش داشتند و در این ژانر هم موفیقیتهای زیادی به دست آوردند. میتوانم ادعا کنم داستان کوتاه ایران در دوران معاصر حتی در عرصه بین المللی موفق بوده است اما در رمان با فضای جهانی فاصله دارد.
نظر شما