در سال سوم برای دومین بار نوبت به داستان رسید. دو تغییر در شکل برگزاری جشنواره امسال داستان مهاجرت به وجود آمد. ابتدا حوزه فراخوان گسترش پیدا کرد و علاوه بر قم به دو استان مجاور نیز اطلاعرسانی شد. این بار داستاننویسهای افغانستانی ساکن تهران و کاشان هم دعوت شدند تا در این رویداد ادبی شرکت کنند. با توجه به پشتوانه و تجربهای که در دو دوره قبلی به دست آمده بود امسال جشنواره شاهد میزبانی از سلایق متنوعتری در داستاننویسی بود.
در روز برگزاری جشنواره، سالن سوره حوزه هنری استان قم مملو از اهالی ادبیات افغانستانی و علاقهمندان به داستان بود. همه آمده بودند تا دور هم سومین اختتامیه جشنواره کلمه را برگزار کنند و برگزیدههای این دوره را بشناسند. جلسه با تلاوت قرآن، سرود ملی جمهوری اسلامی ایران و سرود کشور افغانستان آغاز شد.
محمد احمدی و فرزانه زکی دو صدا پیشه افغانستانی هم به جلسه دعوت شده بودند و آغاز جلسه با آنها بود. یکی در میان، بریدههایی از داستانهای راهیافته به مرحله نهایی جشنواره را میخوانند. گرم و پراحساس. خوانشی که با تشویق حضار همراه میشد.
بعد از خوانش بریده داستانها، مجری برنامه را آغاز کرد و بعد از خیر مقدم به حاضرین در جلسه از دبیر سومین جشنواره کلمه دعوت کرد برای پارهای توضیحات و خیر مقدم به جایگاه برود.
احمد مدقق که در کارنامه ادبی خود رمان «آوازهای روسی» را در کارنامه دارد، به عنوان دبیر جشنواره از نسلی صحبت کرد که از پدر و مادری افغانستانی در کشوری دیگر به دنیا آمدهاند و حالا در سومین جشنواره کلمه از داستان مهاجرت حضور دارند، یعنی به طور مشخص در مورد نسلی از نویسندگان جوان افغانستانی که در ایران به دنیا آمدهاند. از جمله داستاننویسهای افغانستانی ساکن قم، تهران و کاشان.
او از مهاجرت گفت؛ مفهمومی که موضوع سومین جشنواره کلمه بود. «مهاجرت، تبعید و پناهندگی گویا از ابتدای خلقت با انسانها بوده و هیچوقت او را رها نکرده است. تبعید پدر مشترکمان حضرت آدم ابوالبشر به زمین، هجرت پیامبر از مکه به مدینه و پناهندگی هزاران انسان افغانستانی به سرزمینهای دور و نزدیک و صدها مثال تاریخی دیگر».
مدقق افزود: هجرت، تبعید، پناهندگی اگر چه با هم تفاوتهای شکلی دارند ولی در یک چیز با هم مشترک هستند و آن هم جابهجایی مکان است. حرکت از جایی و رسیدن به جایی دیگر. در بعضی پررنگتر و بعضی کمرنگتر، ولی در هر سه مورد تعلقات سرزمین اولیه با فرد مهاجر، تبعیدی و یا پناهنده میماند. به خصوص کسانی که شخصیتشان در سرزمین اولیه ساخته شده باشد. نوستالوژیها و حسرت او را رها نمیکنند و در این میان آن کسانی که بهرهای از هنر برده باشند، این حس غربت در آثارشان بازنمایی و متجلی میشود.
دبیر جشنواره کلمه سپس با اشاره به کسانی که در ایران و از پدر و مادری افغانستانی به دنیا آمدهاند بیان کرد: آنها را چه بنامیم؟ مهاجر؟ در حالی که آنها جابهجایی مکانی را تجربه نکرده و از وقتی چشم باز کردهاند، در همین خاک بودهاند. یا تبعیدی؟ او که در همین کشور و خاک به دنیا آمده است؟!
نویسنده رمان «آوازهای روسی» آخرین بخش از مقدمهاش را به انسان افغانستانی ساکن در ایران اختصاص داد و افزود: در سالهایی که همتباران انسان مهاجر-مسافر-پناهنده- تبعیدی و یا هر چه که نامش را بگذاریم در سرزمین خودش گاه اسیر جهالت طالبانی، گاه اسیر قساوت چپهای حاکم، گاه اسیر عداوت جنگهای داخلی حتی از آموزشهای ابتدایی و امنیت دور بوده، انسان ساکن در ایران لااقل از امنیت جانی برخوردار بوده است. آنها که کارتهای اقامتی داشتهاند، توانستهاند در این سالها در مقاطع مختلف و در دانشگاههای ایران تحصیل کنند و چند سالی است که همه کودکان ولو بدون مدارک اقامتی اجازه تحصیل دارند و از مهر جا نمیمانند.
وی ادامه داد: اگر رابطه پدر و مادر این نسل به هم دورهایهاشان بیشتر رابطه کارگر و کارفرما بوده، در این نسل کم نیست دوستیهای عمیقی که از سالهای زندگی در یک محله و نشستن پشت یک نیمکت شکل گرفته است. ولی چرا هیچ ردی از این دوستیها در آثار داستاننویسها نیست؟ داستان فرصت بازنگریستن انسان به خویشتن است؛ به انسان افغانستانی که در کشور خویش نیست و از این نبودن نمیداند شاد باشد یا اندوهگین.
در بخش دوم برنامه احمد مدقق درباره داستانهای رسیده به جشنواره توضیح داد. روی سخن او به نخبگان حوزه و دانشگاه، پژوهشگران و کسانی که دردِ اجتماع را دارند، بود و در این زمینه متذکر شد: انسان افغانستانی متولد در اینجا هزاران مساله دارد که در سالهای نه چندان دور خودش را نشان میدهد. این نسل یک واقعیت اجتماعی است که دیگر ابزارهای قانونی برای کنترل کردنش کفاف نمیدهد و جای خالی ابزارهای فرهنگی به شدت حس میشود.
او اعلام آمادگی کرد تا داستانهای رسیده را برای بازخوانی بیشتر در اختیار پژوهشگران ادبیات و زبانشناسی، جامعهشناسی، روانشناختی و … قرار دهد تا به عنوان دادههایی قابل اتکا، فرصت بازنگری و اندیشه را به صورت علمی انجام دهند.
مدقق اضافه کرد: اگرچه رتبهبندی و انتخاب اثر برگزیده هیجان برگزاری را بالا میبرد ولی به نظر ما این روایتها از هم جدا نیستند که با یکدیگر مقایسه شوند. بلکه تمام این روایتهای داستانی باید به عنوان یک کل در نظر گرفته و تحلیل شوند. از سویی تجربه نشان داده است علاوه بر مسائل فرمی و تکنیکی، علایق و سلایق شخصی هم بخشی جداییناپذیر از داوری است. داستان مثل همه هنرها امری عددی و کمی نیست که بشود حسابش کرد و آن داستانی را که عدد بیشتری دارد، برگزینیم. شک ندارم که با تغییر هئیت داوری، ترتیب رتبهبندی هم تغییر میکند.
او ادامه داد: بخصوص اینکه فاصله کیفی رتبههای بالا، معمولاً فاصلههای محسوسی نیستند. بنابراین به جای رتبهبندیهای مرسوم، دایره انتخاب را گستردهتر کردیم و به جای انتخاب سه اثر، ۲۰ اثر بالاتر از نگاه داورها را بدون هیچ ترتیب و رتبهبندی دعوت کردیم تا در همایش داستان بخوانند و تجربههای داستانیشان را به اشتراک بگذارند.
دبیر سومین جشنواره کلمه در پایان صحبت هایش از موسسه فرهنگی شهرستان ادب به عنوان حامی هر سه دوره، حوزه هنری قم به عنوان میزبانی مستمر از جلسات هفتگی در طول این سه سال، کانون ادبیات شرق، خانه ادبیات افغانستان و انجمن ادبی صبح قلم تشکر کرد.
آثار رسیده و بعضی ویژگیهای آنها
بر اساس همین گزارش، ۵۹ اثر از ۴۳ نفر به دبیرخانه جایزه کلمه رسیده بود که جزئیات آن به صورت نمودار به این شرح است:
در ادامه مهدی کفاش که از مدعوین جلسه بود، به جایگاه دعوت شد. کفاش صبح ورکشاپی برای شرکت کنندگان برگزار کرده بود و در نشست اختتامیه از لنگر «رؤیای افغانستانی» گفت؛ «هجرت برای رفتن و دل کندن همیشگی نیست و برای همه افراد مقدور هم نیست؛ پس گروهی باید مخاطرات هجرت را به جان بخرند و تجربه بیاندوزند و سرانجام به میان قوم خود بازگردند تا انذار دهند و بشارت. اما انذار از کدام واقعه؟ بشارت به کدام سرانجام؟ انذار، تاریخ را پیش میکشد. گذشته را نشان میدهد و اشتباههایی را یادآور میشود که گاهی تک تک افراد آن جامعه انجام دادهاند و چون فردی بوده و کوچک، به پای فرد گذاشتهاند و از آن گذشتهاند، تا آنجا که همین تکها، آنقدر فراگیر شده که عادت شده و مسلک و حتی فرهنگ. آنقدر خوب روایت شده که ارزش شده، ارزش جاهلی!».
نویسنده رمان «وقت معلوم» در ادامه به سراغ ادبیات داستانی افغانستان رفت؛ «در این سالها ادبیات داستانی افغانستان در جهان خوش درخشیده است. تلاش کرده از ناکامیها، شکستهای گذشته و حال بگوید. مخاطب این ادبیات، مردمی هستند که خود درد و رنج مهاجرت را به جان خریدهاند. داستان نویسان مهاجر، صدای مهاجرین شدند تا به خویشانشان خبر دهند که از کدامین حادثه و به کدام امید گریختند و حاصل این هجرت در کشور میزبان چه شد؟ اما داستان افغانستان فقط این نیست و روی دیگری هم دارد. حالا زمان بازگشت فرا رسیده است. باید سوغات اصلی را نویسندگان افغانستان از کوله بارشان بیرون بیاورند و آن رو کردن «رویای افغانستانی» است.
بر اساس این گزارش، اسامی ۲۰ برگزیده راهیافته به گردهمایی سومین جشنواره کلمه ویژه داستان مهاجرت به شرح زیر اعلام شد:
تهران:
رحیمه رضاپور، غم داغ.
زهرا زمانی، به شنیدههایت اعتماد نکن.
فائزه موسوی، نقاب.
لیلا خالقی، بازپس گیری سهم الارث عیسی.
محبوبه رضایی، خاگینه.
خداداد حیدری، شش انگشتی.
زهرا سادات هاشمی (ورامین)، دستهای سرگردان.
زهرا سادات هاشمی، هیاهویی در خیال.
محمدحسین محمدی، بیخداحافظی.
محمدعارف حسینی، شکستن تخم مرغ پیش پای عروس.
معصومه جعفری، چرا تاریکی را خدای خود نکنم.
نرگس مقصودی، سنگ سبز معدن.
قم:
زهرا اخلاقی، پرستوی مهاجر.
زهرا مظفری، اندوه صد و چهارمین نفر.
سیدحکمتالله سجادی، دالان مرغها.
سیده زهرا طباطبایی، ناخن اوگار.
صدیقه صادقی، دردسر همیشگی.
فاطمه رحیمی، اجبار.
خدیجه کریمی، گمشده آن سوی آبها.
معصومه اخلاقی، او که برایم حکم دیگری پیدا کرده بود.
نظرات