چهارشنبه ۷ آذر ۱۳۹۷ - ۰۸:۳۱
«ذهن‌ها و کامپیوتر‌ها» در کجا به یکدیگر می‌رسند؟

نشست معرفی، نقد و بررسی کتاب «ذهن‌ها و کامپیوتر‌ها» تالیف مت کارتر با حضور مترجم و منتقدان فلسفه هوش مصنوعی برگزار شد و کارشناسان درباره نقاط ضعف و قوت کتاب صحبت کردند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا) نشست معرفی، نقد و بررسی کتاب «ذهن‌ها و کامپیوتر‌ها» تالیف مت کارتر با حضور تورج بنی‌رستمی، مترجم اثر؛ ابوطالب صفدری، پژوهشگر و منتقد؛ ارسلان ابویسانی؛ دانشجوی منتقد، روز سه‌شنبه ششم آذرماه سال جاری در دانشگاه صنعتی شریف برگزار شد.
 
در ابتدای این نشست صفدری ضمن معرفی نسخه اصلی کتاب و نویسنده گفت: چارچوب کلی کتاب یک پروژه کلی را دنبال می‌کند. در واقع مت کارتر یک نقشه کلی از روند هوش مصنوعی را دنبال کرده است.
 

 
وی افزود: مک‌کارتر موافق هوش‌ مصنوعی قوی است. در کل هوش‌ مصنوعی قوی به دو پارادایم کلی قوی و ضعیف تقسیم می‌شود. در هوش مصنوعی قوی می‌توان ماشین‌هایی ساخت که دارای ذهن هستند و همراه آن ادراک هم می‌کنند. اما در هوش‌ مصنوعی ضعیف این ادعا را رد می‌کند و می‌گوید که در نهایت  ماشین‌هایی ساخته می‌شود که از لحاظ رفتاری شبیه ما هستند اما مانند ما ذهن و درکی از شرایط و محیط ندارند. نویسنده این کتاب طرفدار هوش‌ مصنوعی قوی است و اظهار می‌کند که می‌توانیم ماشین‌هایی را بسازیم که مانند ما ذهن داشته باشند یعنی ماشین‌هایی که مانند ما باور دارند یا درد می‌کشند و ... .
 
صفدری گفت: انتقادی که نسبت به کتاب «ذهن‌ها و کامپیوترها» دارم، ابتدا فصل‌بندی آن است که پراکنده و غیرمنطقی است. می‌توانست طبقه‌بندی مفاهیم به صورت‌ منظم‌تری انجام شود و در سه بخش کلی کتاب را فصل‌بندی کرد.
 
این منتقد در ادامه با اشاره به رویکرد نویسنده گفت: پروژه‌ای که قبلا گفتم این بود که نویسنده می‌خواهد نشان دهد هوش‌ مصنوعی قوی امکان‌پذیر است و این را با کارکرد حالت‌های ذهنی ثابت می‌کند. این که حالت‌های ذهنی و ادراکات روی چه چیزی پیاده می‌شوند؛ مت کارتر برای پاسخ به سوالاتش در این‌باره از رویکرد ماده‌گرایی استرالیایی تبعیت می‌کند.
 
وی با بیان انتقاد دیگری که از این کتاب داشت، گفت: اول بگذارید ویژگی مثبت کتاب را بگویم این کتاب نثری بسیار مقدماتی و ساده دارد و نیاز به هیچ اطلاعات قبلی نیست. از این لحاظ کتاب خوبی است و هر فردی که هیچ‌گونه اطلاعاتی درباره هوش مصنوعی نداشته باشد آن را می‌فهمد. اما انتقادم این است که در برخی موارد نویسنده از نقدها، فرار می‌کند و چرایی بنیادهای خود را توضیح نمی‌دهد. وی از نتیجه به استدلال می‌رسد و به‌نوعی پیش‌فرض گرفته و بزرگترین ضعف کتاب همین مساله است.

 
 
در ادامه این نشست ابویسانی صحبت‌های خود را اینگونه آغاز کرد: کتاب 20 فصل دارد که ابتدا از فلسفه ذهن شروع شده است و در نهایت به ادراکات و کارکردگرایی ختم می‌شود. سه‌ماهی می‌شود که کتاب را خواندم. وقتی بار اول آن را مطالعه کردم بسیار سطحی به نظر آمد؛ اما در بار دوم عمیق‌تر از چیزی بود که بار اول خوانده بودم. باید بگویم پاشنه آشیل کتاب فصل دهم آن است، نویسنده مقدمات و ابزارهایی برای محاسبه‌گرایی را بیان می‌کند و ادعای اصلی آن در بستر کارکردگرایی اثبات می‌شود و صرفا به روایت آن نمی‌پردازد.
 
وی افزود: انتقادی که به نویسنده دارم این است که در فصل دهم از موضع خود برمی‌گردد و بیان می‌کند که تمام سیستمات صوری خاص، صلاحیت داشتن ذهن را تایید نمی‌کنند.
 
این منتقد افزود: مت‌کارتر برای دفاع خود محاسبه‌گرایی را توضیح می‌دهد و سعی در شفاف‌سازی آن می‌کند. نویسنده درواقع در کتابش می‌خواهد محاسبه‌گرایی پرباری را ارائه دهد. وی در فصل 9 سیستم صوری را با الگوریتم‌ها و ماشین رجیستری یکی می‌کند و در ادامه همین فصل صحبت از ماشین جهانی می‌کند. اما وقتی فصل 20 کتاب را می‌خوانید گویی که یک سریال علمی و تخیلی را می‌بینید. فصل اول تا دهم کاملا به صورت علمی چیده شده است؛ درحالی‌که فصل 20 مایه‌هایی از تخیل را می‌توان در آن دید.
 
ابویسانی افزود: نقد اصلی من به نویسنده کتاب موضوع «این همانی‌» است. این که مت کارتر تلاش می‌کند هوش‌ مصنوعی قوی را با استدلال‌‌های هوش‌ مصنوعی ضعیف به کرسی بنشاند.
 

 
در ادامه بنی‌رستمی به ارائه نظریات خود پرداخت و اظهار کرد: برای فهم کتاب باید کمی دید کامپیوتری و مهندسی داشته باشید. من هم مانند نویسنده جهت‌گیری مهندسی دارم و در نهایت به نتیجه کار فکر می‌کنم. نحوه محاسبات در ذهن انسان و کامپیوتر کاملا متفاوت است. نویسنده در بخش اول به ارتباط بین ذهن و کامپیوتر می‌پردازد.
 
وی افزود: در کتاب استدلال‌هایی بیان شده‌ است که یکی از آن‌ها به ماهیت ویژگی‌های اساسی ذهن می‌پردازد و بیان می‌کند که همه اشیا دارای ویژگی‌هایی هستند ولی ذهن و تفکر نه بعد دارد و نه اندازه بنابراین یک تفاوت اساسی بین ذهن و اشیای فیزیکی وجود دارد.
 
این مترجم افزود: این کتاب قانون اول ترمودینامیک را نقض می‌کند یعنی ذهن نمی‌تواند روی جسم اثر بگذارد چون یک پدیده غیر مادی بر روی یک پدیده مادی اثر نمی‌گذارد.

وی گفت: بخش سوم کتاب بیشتر راجع به روانشناسی است تا فلسفه و شاخه روانشناسی درونگرایی را بررسی می‌کند. نتیجه‌گیری می‌کند وقتی انسان چیزی را یاد می‌گیرد گویا حافظه‌اش رابطه مستقیمی با معنا دارد و هر چیزی که برای ما مفهوم‌تر باشد و یا معنای شناخته شده‌تری داشته باشد بیشتر در حافظه می‌ماند.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • یک عاشق خسته ۱۵:۵۱ - ۱۳۹۸/۰۲/۰۷
    ارسلان ❤❤❤❤❤❤❤

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها