گلستانی در این نشست بیان کرد: خیلی سخت است درباره چیزی صحبت کنیم که در ادبیات رسمی کشور به آن میگویند دفاع مقدس و در ادبیات رایج دنیا آنرا جنگ مینامند. درباره چیزی که با متون جنگی جهان تفاوت دارد. ادبیاتی که تحت عنوان دفاع مقدس در کشور ما تولید میشود، مبتنی بر یک نگاه متافیزیکی و الهیاتی نسبت به اتفاقی است که هشت سال در کشور رخ داده است. واقعیت مهم این است که یک تجربه هشتساله داریم و دستکم من هم جزو کسانی هستم که معتقدم این جنگ به ما تحمیل شده و با خود ویرانی و ضایعات بسیار به بار آورد و میآورد. بهعنوان کسی که درباره فرهنگ و تبعات اجتماعی رویدادها تامل میکند، فکر میکنم باید جنگ را جدی بگیریم، چون تجربه مهمی است که برای ما رخ داده و در خاطره ما حک شده است.
وی افزود: بهطور کلی جنگ و جنگطلبی چیز بدی است. اما یکی از بیانصافیهایی که به برخی از داستانها مانند «زمین سوخته» احمد محمود شده این است که آنرا به جنگطلبی متهم میکنند. اتفاقا وقتی حال و هوا و شرایط دهه 60 را تصور میکنیم، خلاف این را میبینیم. بهنظر من باید نسبت به جنگ یک موضع عقلانی داشت. از یک واقعهای حرف میزنیم که 30 سال از وقوع آن میگذرد، اگرچه آثار آن هنوز باقیست. جنگ یک تجربه واقعی تلخ است.
این نویسنده و منتقد ادبی گفت: یک تفاوت مهم بین ادبیات جنگ ما با جنگ جهان بهویژه ادبیات جنگهای جهانی اول و دوم که بهویژه پس از خواندن رمان «بیاسمی» متوجه آن شدم این است که جنگ ما یک وجوه متافیزیکی، الهیاتی و عقیدتی داشت. جنگیدن در کشور ما با یک تجربه عرفانی و شیعی پیوند خورده بود. بهنظرم رمان «بیاسمی» تلاشی است برای اینکه معنویت حضور در جنگ را برجستهتر کند و بیاندیشد که خاستگاههای این معنویت کجاست؟ از خودِ جنگیدنها در این کتاب خبری نیست و از این بابت راضی هستم. این سفر با قطار در کتاب «بیاسمی» فرصتی است که انسانها تأمل کنند، چرا باید بجنگند؟
گلستانی با اشاره به خلط انسانهایی که دوست دارند بجنگند و آنهایی که فکر میکند چرا باید بجنگند و برای عقایدشان میجنگند، ادامه داد: در روابط اجتماعی با آدمها و در داستانهای جنگ، این مواضع خلط شدهاند. در بخشهایی از «بیاسمی» به این موضوع توجه و دقت شده بود. افراد حاضر در قطار آدمهای جنگجو نیستند و میدانند برای چه میخواهند بجنگند. آنچه به روشنی از «بیاسمی» میتوان فهمید این است که میخواهد نسبت زندگی روزمره با اسماءالهی و عرفان شیعی و مسائل از ایندست پیدا کند. رمانی نخواندم که یک سری روایات جنگی را به من تحویل میدهد؛ بلکه رمانی خواندم که درباره حادثه و موقعیت تأمل میکند.
وی در ادامه با نگاهی نقادانه به برخی ویژگیهای این اثر، بیان کرد: «بیاسمی» به زبان نقد ادبی امروز، یک رمان تکصدا است. داستان میتوانست یک سری صداهای دیگر در خود داشته باشد که اینگونه نبود. وقتی رمانی را میخوانیم که صداهای مختلف در آن وجود دارد، جهانهای مختلفی نیز داریم، ولی در «بیاسمی» این اتفاق رخ نداد. همچنین بهنظرم این رمان اساسا مردانه بوده و جای زنها در آن خالی است. البته تا حدودی با توجه به موضوع و موقعیت داستان طبیعی است، ولی اینکه هیچ فکر و خاطره و اسمی هم از زنها در آن وجود ندارد، قابلتامل است.
این منتقد ادبی افزود: دلم میخواست رمانی را بخوانم که بیشتر تجربه وجودی آدمهاست. صفحاتی از داستان اینگونه بود، ولی در ادامه آنقدر جهانبینی اصلی داستان بر شخصیتها حاکم میشود که اجازه پرسش به آنها نمیدهد. نکته دیگر اینکه، انگار یک تصویر کلیشهای از رزمندهها داریم مبنی بر اینکه آنها انسانهای کاملی هستند، ولی اصل این است که آنها تدریجی به آن مرحله رسیدند. چند اشکال ویراستاری و نگارشی نیز در این کتاب دیده میشود که امیدوارم در ویرایشهای بعدی اصلاح شوند.
گلستانی در پایان گفت: «بیاسمی» عنوان خوبی دارد و اسمها نیز جهتدار انتخاب شدهاند. رمانی است که عمق دارد و این ویژگی به آن وجهه میدهد و به ما کمک میکند یک داستان خوب درباره جنگ به دیگران معرفی کنیم. این داستان حرف مهمتری از جنگ میزند و براساس یک جهانبینی با منطق محکم پیش میرود.
آنچه ما از آن دفاع کردیم خاک نبود، حق بود
احمد شاکری؛ نویسنده رمان «بیاسمی» نیز در این نشست با اشاره به اهمیت نقد و جایگاه آن در حوزه ادبیات، اظهار کرد: بهنظر میرسد در جامعه ادبی ما، مقوله نقد چندان جدی گرفته نمیشود و منتقدی که شجاعت و جسارت و صراحت بیان داشته باشد، در این جامعه تنهاست. در جامعه ادبی ایران با تثبیت نویسندهسالاری، منتقد و نقد چندان جایگاهی ندارند. اتفاقاتی که در جوایز ادبی میبینیم نیز موید همین مساله است. یکی از مشکلات اساسی، جابجایی آدمهاست. هر ادمی بدون تخصص در هر حوزهای نظر میدهد. با چهره کردن و بزرگ کردن برخی نویسندگان، سهم نقد و منتقد را کاهش دادهایم. درخت ادبیات اگر با جریان نقد متعهد هَرَس نشود، از بین میرود.
وی ادامه داد: در حوزه داستان دفاع مقدس باید مسیرهای جدیدی را کشف کنیم و به سمت عمق و مسالهمندی برویم. اینکه ادبیات دفاع مقدس ما چه مسیرهایی را باید میرفت که نرفته است. تلاش من پس از مدتی فاصله گرفتن از حوزه داستان و پرداختن به مقولههای نقد و پژوهش و بازگشت دوباره به داستاننویسی، در راستای جبران همین خلأها بوده است.
این منتقد ادبی تاکید کرد: ادبیات دفاع مقدس محل نزاع و تضاد به لحاظ دیدگاه بوده، از دهه 60 نویسندگانی از طیفهای مختلف آثاری خلق کردند. من برای دفاع مقدس یک حقیقتی قائلم بهویژه اینکه در دهه 70 مطرح شد که آدمهای مختلف با نگاههای خود به دفاع مقدس نگاه میکنند. معتقدم این نگاهها، همعرض و همرتبه نیستند. دفاع مقدس حقیقتی دارد که باید شناخته شود و همین حقیقت شالوده ادبیات دفاع مقدس میشود.
شاکری در پاسخ به برخی نقدهای وارد شده در این جلسه نیز گفت: معتقد نیستم که جنگ مطلقا بد است. در عالم خارج جنگ به دو صورت است: 1- جنگ بین حق و باطل و 2- جنگ بین باطل و باطل. آن چیزی که در حوزه عمل اتفاق افتاده خود جنگ نیست که نویسندگان ادبیات سیاه آنرا خلط کرده و میگویند مینویسیم تا جنگ نباشد. نکته دیگر، جداافتادگی ادبیات ما از مبانی فقهی و معرفتی است. در برخی موارد فراموش میکنند که آنچه ما از آن دفاع کردیم، خاک نبود، بلکه دفاع از حق بود. دفاع از حق گاهی ملازم جنگ است و گاه ملازم صلح.
وی افزود: اینکه زنها در رمان حضور ندارند، دلیل بر مردانه شدن اثر نیست. مبنای من، مبنای شرعی، فقهی و معارفی است. مثلا آیا جستجوی اسم اعظم خداوند فقط مختص آقایان است؟ اینکه گفته شد این رمان تکصدایی یا تکگفتمانی است نیز قابلتأمل است. نمیتوانیم مبنایی را از جایی دیگر مثلا از نمونههای غربی با ادبیات دفاع مقدس، تطبیق دهیم و در نتیجه آن نیز الزاماتی را برای ادبیات دفاع مقدس بیاوریم. تکصدایی را نقص نمیدانم، هرچند اثرم نواقص زیادی دارد.
نویسنده رمان «بیاسمی» در پایان اظهار کرد: نکتهای که بیش از هر چیز باید به آن توجه کرد، سیر داستان است. این داستان، نمایشگر یک عمل است. لذا اگر بینامتنها در آن دیده نشود، با مشکل روبهرو میشود. معتقدم ادبیت باید الگو و معیار ارائه دهد، نظر قرآن هم این است. اینکه نگرشهای مختلف را بگوییم و مخاطب را در بین آنها رها کنیم، اصولی نیست. ادبیات متعهد، ادبیاتی است که مخاطب را به عالم معنا رهنمون شود. ادبیات باید انسان را به سوی حق حرکت دهد. آن چیزی که در ادبیات دفاع مقدس مطرح است، مساله ایمان است. ادبیات به دنبال یقین و ایمان است. داستان باید انسان را به سمت یقین ببرد.
نظرات