نگاهی به کتاب «دریا در من»، جدیدترین اثر منتشرشده از شهیار قنبری؛
ترانه یعنی انفجار کلمه!/ روشنفکر و آرتیست ایرانی، هنوز ارزش ترانه درست را نمیشناسد
مجموعه ترانه «دریا در من» سرودههای شهیار قنبری از سوی موسسه انتشارات نگاه منتشر شد.
در ابتدای این کتاب و به اشاره شاعر آمده است: «چاپ غیرقانونی و بیاجازهی این کتاب از سوی «جاویدان» با 200 صفحهی بد پرغلط، تکهتکه شده، بیپانوشت و تصویر در 200 صفحهی بدسلیقه منتشر شده است که همچنان، شوخچشمانه میفروشند. چاپ رسمی، قانونی و زیرنظر شاعر اما، در 383 صفحه، با پانوشت و شناسنامه و تصویر و خاطره اینک به همت «موسسهی انتشارات نگاه» از آن شماست.»
در بخشی از نخستین عنوان کتاب با اسم «قدیس غزلزار» درباره واروژان، تنظیمکننده و آهنگساز مطرح ایرانی آمده است: «باری، هشتاد سال از حادثهی تاریخی واروژان جان میگذرد و هنوز بیجانشین، بر قله نشسته است و کلیددار معبد ترانه است. در خانه اما، هنوز و همچنان، کسی برای «ترانهی نوین» تره هم خرد نمیکند. که لابد کارهای واجبتری داریم. حتا به هنگامی که «جایزهی نوبل در ادبیات» به شاعر-ترانهنویس و آوازخوانی به نام «باب دیلن» میرسد، اما روشنفکر و آرتیست ایرانی، هنوز ارزش و اهمیت ترانه درست را نمیشناسد. نه پژوهشی. نه تاریخ و کارنامهیی. نه زندگینامهیی. از بزرگی چون «واروژان» فقط به اندازهی یک «ورقهی امتحانی» میدانیم!»
قنبری در بخشی از صحبتهای در مطلبی که «ترانه یعنی: انفجار کلمه!» نام دارد، گفته است: «ترانه، انفجار کلمه است در هوا. انتشار درد است در غبار. غبار کوچه، درد با صدا. شکوه نفسگیر صداست در گلوگاه آدمی. ترانه، حقیقت ترانهنویس را آزاد میکند. حقیقت خود او را، که هرچه هست زیباست. زیبا؟ یعنی که زشت نیست؟ وقتی زشت است که صورت خود را از کار دیگران بدزدد! حقیقت دیگران را کش برود و گمان کند که این شناسنامهی خود اوست. ترانه میخواهد از زشتی به زیبایی برسد.»
در بخشی از این کتاب نظر افراد مطرح موسیقی و ترانه درباره شهیار قنبری آمده است که در ادامه به چند نمونه از آن اشاره میکنیم.
فرهاد مهراد: بعد از ابوالقاسم عارف قزوینی، اولین بار شهیار قنبری ترانهیی گفت که با ترانههای قبلی تفاوت داشت.
اردلان سرفراز: موج نوی ترانهسرایی در ایران با ترانههای «جمعه» و «قصهی دو ماهی» شهیار قنبری آغاز شد. این یک موج تازه در ترانهسرایی بود.
زویا زاکاریان: 18 سال هم نداشت که ترانهی «قصهی دو ماهی» را نوشت. ترانهیی که رنگارنگی تصاویر اعجابآورش در تاریخ ترانه بیجانشین ماند و یادم هست که رنجهی آن قلم ظریف چگونه در آهنی باغ رو به پاییز ترانه را به روی عطریترین چشماندازهای طراوت و جوانی باز کرد. چه فصلی بود.
بیژن ترقی: غیر از شهیار قنبری که پیداست این کاره است، و پازوکی چه کسی را دارید؟ بروید ترانهها را بخوانید و بهبینید که یک مشت استعاره و تشبیه و حرف بیسروته را ردیف کردهاند...
در ادامه کتاب ترانه «قصهی دو ماهی» آمده و در صحبت قنبری در توضیح این ترانه میخوانیم: «قصهی دو ماهی، سرآغاز ترانهی نوین ایران است. میلاد من است. بند ناف ترانهی من این چنین بریده میشود. در کنج دنج آپارتمان کوچکم. پشت سینما «پاسیفیک». جادهی قدیم شمیران. کورش کبیر.
بیست سالگیست و تو به یک آتشفشان میمانی. ردای تازهات را بر تن داری. اما هنوز و همچنان، غیبت عشق گم شده، آزارت میدهد. کودکی گم شده را در قصهی دو ماهی، دوباره از نو صاحب میشوم.»
در پایان این کتاب عکسهایی از شهیار قنبری در کاغذ گلاسه آمده است. همچنین در انتهای هر ترانهای که از او آماده توضیحاتی شامل نام تنظیمکننده، نام آهنگساز، در برخی مواقع نام خواننده و توضیحاتی درباره دلیل و چگونگی سرایش ترانه آمده است.
گفتنی است از شهیار قنبری پیش از این کتابهای «بنویس! ساعت پاکنویس»، «درخت بیزمین»، «لیونارد شهیار» و «گفتن برای زیبا شدن» در ایران چاپ و منتشر شده است.
مجموعه ترانههای «دریا درمن» سروده شهیار قنبری در 383 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و به بهای 45 هزار تومان از سوی موسسه انتشارات نگاه منتشر و روانه بازار شده است.
نظر شما