صدای طهران
آنچه بهعنوان «بیات تهران» در موسیقی مشهور شد در واقع آوازها و تصنیفهای «غیرردیفی» است که از اوایل دوره قاجار در محلهها، کوچهها و گذرهای جنوب تهران و ری رواج یافت. این سبک آوازی پیشتر با نامهایی همچون «باباشملی»، «کوچهباغی»، «جاهلی» و «خراباتی» هم معروف بود و بیشتر از سوی لوطیها، بناها و کسبه خوانده میشد. در گونهشناسی این سبک، دو گونه اجرای «بناها» و «مشدیها» مشهور است که مرتضی احمدی بیشتر به سبک و سیاق «بناها» و تحتتأثیر2شخص به نامهای «ابراهیم غزلخوان» یا «ابرام غزلخون» و «آقا رضا کوره» آواز میخواند؛ هرچند او به جد معتقد بود تیپ جاهلهای تهران اصالتا اهل این شهر نبودند و این موضوع از القاب آنها پیداست و خودش مثالهایی را ذکر میکرد. او روایت کرده که در تهران قدیم اگر بنایی هنگام کار غزل نمیخواند یا از اساس این کار را بلد نبود، عذرش خواسته میشد. البته تفاوت 2 شیوه «بناها» و «مشدیها» چندان مشهود نیست و بیشتر در اجرای لحن و حالت صداست. به هر حال بسیاری از شغلها جز بنایی نیز از موسیقی کار بهره میبردند. در قالیبافی، ماهیگیری، پاروزنی و شاطری و...
این روزها بزرگداشت استاد محمدعلی موحد برگزار میشود که یکی از آثار خواندنی ایشان ترجمه استادانه سفرنامه ابنبطوطه است که در آنجا در جایی که اکنون چین خوانده میشود، ابنبطوطه شعری فارسی از پاروزنان قایق در کتاب خود ثبت کرده که از سعدی شیرازی است:
تا دل به مهرت دادهام در بحر فکر افتادهام
چون در نماز استادهام گویی به محرابم دری
احمدی با شنیدن صدای «آقا رضا کوره» دلبسته این نوع از آواز میشود. او مردی فقیر و نابینا بود که بهگفته احمدی، از خانیآباد به گمرک و از آنجا تا امیریه میآمد و آوازهای پرسوز و گدازی میخواند و مردم به او کمک میکردند. اما نخستینبار در جمعهشبی در سال1324 هنگامیکه بیشتر تماشاچیان تئاترهای لالهزار میدانیها و کسبه بودند، احمدی تصمیم میگیرد در پیشپرده نمایش «بیات تهران» بخواند که ابتدا مدیر تئاتر فرهنگ مخالفت میکند. هرچند پیشپردهخوانی در آیینهای نمایشی مثل تعزیه سابقهای کهن دارد و احتمالا چون تئاتر لالهزار مدرن بود شاید از این بابت مخالفت میکردهاند.
به هر حال کار مرتضی احمدی گونهای نوآوری و ابداع نیز محسوب میشود و ترکیبی از قدیم و جدید است. این آواز همان قطعه مشهور «گردو فروش» است که بسیار گل میکند و بعدها خوانندههایی نظیر حسین خواجهامیری (ایرج) و عبدالعلی همایون را هم به خواندن آن علاقهمند میکند.
اگرچه گفته میشود نخستین فردی که تمایز آواز خواندن تهرانیهای قدیم را کشف کرد، سیداشرفالدین حسینی (نسیم شمال) بود، اما 3 نام در تکوین یافتن و سر و شکل دادن به «بیات تهران» بسیار بااهمیت هستند: اسماعیل خانمهرتاش، سیدجواد بدیعزاده و ذکاءالملک (محمدعلی فروغی). نخستین فردی که اثری موسیقایی با صدایش در عنوان رسمی بیات تهران منتشر شد، استاد جواد بدیعزاده بود که در سال1314 صفحهای را با همراهی ویولن استاد ابوالحسن صبا در حلب سوریه ضبط و در ایران منتشر کرد.
چون در آستانه شب یلدا هستیم اشاره کنم که پدر بدیعزاده، بدیعالمتکلمین از وعاظ مشروطه و آزادیخواه بوده و به سید اناری شهرت داشت و فروشنده انار بود. در آن دوره تهران باغهای اناری بسیاری داشت که فقط نامی از آنها باقیمانده است مانند چهارراه اناری سابق و نواب امروز که هیچ نشانی از باغ اناری در آن نیست.
بدیعالمتکلمین انار را بار الاغی میکرد و در کوچهها میگشت و شعرهایی متناسب با انار و احوال زمانه که احتمالا از طبع روان خودش بود میخواند:
ای وجودت برنهال فیضِ حق بار، ای انار ای ز بودت قدرتی ز دان پدیدار، ای انار
ای درونت چون دل مشروطه خواهان غیور هست از فضل خدا پر در شهسوار ای انار
این اثر که روی اشعاری از کفاش خراسانی خوانده شد، دو رو داشت که یک طرف دعای عاشق و طرف دیگر نفرین عاشق نام داشت. این صفحه بیشتر در سبک و سیاق «مشدیها» خوانده شده است. البته مرتضی احمدی نقل کرده که پیش از آن بدیعزاده به همراهی قرهنی استاد وزیریتبار قطعهای در بیات تهران اجرا کرده است.
اما نقش فروغی بیشتر در نامگذاری این نوع آواز است. او که پیش از سفر بدیعزاده به لبنان برای ضبط اثر به همراه افرادی چون ملکالشعرای بهار، حسین یاحقی، ادیب خوانساری، موسی محجوبی و... مهمانش بود، پس از شنیدن قطعهای با صدای سیدیحیی سعیدالواعظین که خودش و پدرش از وعاظ مشروطهخواه بودند، دایی بدیعزاده، بسیار تحتتأثیر قرار میگیرد و پیشنهاد میکند این سبک با نام «بیات تهران» نامگذاری شود. منطق فروغی آن بود که چون نغمات قدیم نواحی ایران با عناوینی چون «بیات اصفهان»، «بیات ترک» و «بیات کرد» در موسیقی دستگاهی ایران شناخته میشوند، آوازهای قدیمی تهران را هم میتوان بنا بر قدیمی و ریشهدار بودنش «بیات تهران» نامید.
اسماعیل مهرتاش، دیگر فردی است که تأثیر بسزایی در سر و شکل یافتن بیات تهران دارد. او شیفته زبان طعنهآمیز، کنایی و هزل آوازهای کوچهباغی تهران بود و او بود که به بدیعزاده پیشنهاد کرد در این حال و هوا آواز بخواند. از سوی دیگر او با بنیادگذاری «جامعه باربد» هنرمندان بسیاری را با این سبک از خواندن آشنا و آنها را برای اجراهای صحنهای و موسیقایی تربیت کرد. از هنرآموختگان و فعالان مکتب او در رشته نمایش میتوان از مجید محسنی، اسماعیل شنگله، عزتالله انتظامی، علی نصیریان و مرتضی احمدی و در حوزه موسیقی از محمدصفار منتشری، ملوک ضرابی و محمدرضا شجریان نام برد.
زندهیاد مرتضی احمدی هنرمندی وارسته و متواضع بود؛ کمتر دیده و شنیدهایم که در دوران فعالیت کلامش با گلایه و عتاب همراه باشد یا در سلوک حرفهای خود بهگونهای عمل کند که بهواسطه کسوت و اعتبارش، حقی برای خود مفروض بداند، مگر آنکه پایحق یا منفعتی جمعی در میان بود. در یکی از آخرین مصاحبههای تلویزیونیاش پس از آنکه از عشق و علاقه خود به تهران گفت، امتیاز این شهر را برای انتخاب شدن بهعنوان پایتخت هوای مطبوع و چهارفصلش عنوان کرد و سپس آلودگی هوا را دیوی تصویر کرد که تهران و آب و هوایش را بلعیده و نفس مردمانش را گرفته است. احمدی زمانیکه پویش مبارزه با آلودگی هوا در تهران کلید خورد داوطلبانه و بزرگوارانه به شورای شهر آمد و در گفتوگویی که با هم داشتیم برای یاری و همراهی در این طرح آمادگی خود را اعلام کرد. نقشش در صحنه روزگار ماندگار و روانش به مینو آرام باشد.
منبع: روزنامه همشهری
نظر شما