دوشنبه ۳ دی ۱۳۹۷ - ۱۶:۲۴
مقصودی: صلح در ادبیات کلاسیک علوم سیاسی به معنای فقدان جنگ است

مجتبی مقصودی گفت: «رویکرد ما در رابطه ایران و آمریکا حل مسئله‌ای نبوده است. باید از این نگاه گذر کرد و به سمت حل مسئله گام برداشت. علاوه بر این رویکرد ما نسبت به جهان آنتاگونیستی است. نگرش ما به هر چه خارج از مرزهاست مبتنی بر شک و تردید بوده است. نگاه به بیرون همواره بدبینانه بوده است. به نظر می‌رسد این نگاه جواب نمی‌دهد. پیشنهاد من در تقابل با این نگاه، نگاه آگونیستی است.»

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) عصر یکشنبه دوم دی‌ماه همایش «موانع و چالش‌های صلح مثبت و تعامل سازنده میان ایران و آمریکا» با همکاری انجمن علمی مطالعات صلح ایران و انجمن علوم انسانی در سالن فردوسی اندیشکده علوم انسانی برگزار شد.
 
در ابتدای این نشست، مجتبی مقصودی رئیس انجمن علمی مطالعات صلح ایران، پس از معرفی این انجمن و ارائه برخی دستاوردهای آن، به ارائه سخنرانی خود با نام از گفت‌وگوهای ملی تا صلح مثبت در روابط ایران و آمریکا پرداخت.
 
وی با اشاره به تیرگی روابط ایران و آمریکا گفت: «جایگاه صحبت درباره رابطه ایران و آمریکا مکانی مانند انجمن صلح است و از همین رو بود که ما به این اندیشه افتاده‌ایم که چنین همایشی را برگزار کنیم.»
 
مقصودی سپس به تعریف اصطلاح صلح مثبت پرداخت و گفت: «مبدع این اصطلاح یوهان گالتون نظریه‌پرداز نروژی است. صلح در ادبیات کلاسیک علوم سیاسی به معنای فقدان جنگ است ولی صلح مثبت فراتر از این است. این اصطلاح ظرفیتهای برابر و توزیع عادلانه منابع را هم مدنظر دارد. بنابراین در صلح مثبت در رابطه ایران و آمریکا رعایت حقوق حقه ایران و برداشتن سیاست‌های محدودکننده علیه ایران را مدنظر دارد.»
 
مقصودی افزود: «در زمینه گفت‌وگوهای ملی هم آنچه مدنظر من است گفتگوی موثر در پروسه سیاستگذاری است. به گمان من فرآیند صلح با آمریکا از مسیر گفتگوی ملی می‌گذرد که در آن آحاد و گروه‌های ملی ذی‌سهم باشند.»
 
وی در ادامه گفت: «هدف من دیدن ماجرا از منظر ملاحظات داخل کشور است. بر این مبنا ده مفروض دارم. تامین این ده مفروض ناظر بر تامین گفت‌وگوی ملی است.»
 
در ادامه این استاد دانشگاه مفروضات ده‌گانه خود را تشریح کرد. مفروض اول وی این بود: «مهمترین وظیفه دیپلماسی تامین منافع ملی و افزایش ظرفیت نظام برای صلح و پرستیژ است.»
 
وی با بیان اینکه بر مبنای مفروض دوم خود جنگ را اصولا پرهزینه و منطقا آخرین ابزار مورد استفاده در روابط بین‌الملل می‌داند، گفت: «مفروض سوم من این است که در طول چهار دهه انقلاب سیاست خارجی ایران مبتنی بر تنش با نظام بین‌الملل و آمریکا بوده است. این منازعات باید حد سقفی داشته باشد. پرسش این است که چرا ما باید به شرایط ناگزیر برسیم که به مصالحه تن در دهیم؟»
 
مقصودی همچنین مفروض چهارم خود را این‌چنین برشمرد: «آسیب اساسی تنش به مردم می‎رسد. پرسش این است که جای مردم و حق آن‌ها برای توسعه کجاست.


محتبی مقصودی
 
وی همچنین گفت: «رویکرد ما در رابطه ایران و آمریکا حل مسئله‌ای نبوده است. باید از این نگاه گذر کرد و به سمت حل مسئله گام برداشت. علاوه بر این رویکرد ما نسبت به جهان آنتاگونیستی است. نگرش ما به هر چه خارج از مرزهاست مبتنی بر شک و تردید بوده است. نگاه به بیرون همواره بدبینانه بوده است. به نظر می‌رسد این نگاه جواب نمی‌دهد. پیشنهاد من در تقابل با این نگاه، نگاه آگونیستی است. ما چاره‌ای هم جز این نگاه نداریم. لازمه رویکرد آگونیستی شجاعت است و در عین حال به روحیه عفو و بخشش نیازمند است.»
 
به گفته مقصودی مفروض هفتم او این بود که: «کاربست سیاست‌های توده‌ای فرآیند مدیریت سیاسی را مشکل می‌کند. سیاست خیابانی اگر چه ظرفیت تخریب دارد ولی ظرفیت بازسازی ندارد. ما همچنان که تکثر در تخریب روابط را داریم خلا بازسازی روابط را هم داریم.»
 
او همچنین مفروض هشتم خود را این‌گونه بیان کرد: «حتی اگر جنگی دربگیرد در نهایت باید به صلح بینجامد. این امری گریزناپذیر است و بنابراین در نهایت ما باید به سمت صلح حرکت کنیم. یا پیش از جنگ و یا پس از آن.»
 
این استاد علوم سیاسی همچنین گفت: «در پایان دومین دهه قرن بیست و یکم و چهارمین دهه انقلاب ما نیازمند بازفهمی منافع ملی هستیم. در صورت بروز تعارض میان مردم و تصمیمگیران درباره منافع ملی تکلیف چیست؟ باید مشخص شود که راهکار برون‌رفت از بن‌بست چیست و برای چنین امری ما ناگزیر نیازمند آن هستیم که تعریفمان از منافع ملی را تبیین کنیم.»
 
او در پایان و در قالب دهمین مفروض خود تاکید کرد: «مسیر صلح سازنده گفت‌وگوی ملی و فراتر از اجماعسازی است. من بیش از اجماع ملی به مصالحه سیاسی طرفین بها می‌دهم. مصالحه‌ای که از مسیر گفتگوی ملی و با محوریت منافع ملی صورت می‌گیرد.
 
در بخش دیگری از این همایش، حسین مفیدی احمدی پژوهشگر آزاد روابط بین‌الملل سخنرانی خود را تحت عنوان «آمریکا و پراکسی‌های منطقه‌ای ایران از عینیت تا ذهنیت» ارائه کرد.
 
مفیدی احمدی با اشاره به تفاوتی که میان تهدید واقعی با ایجاد تصور تهدید وجود دارد گفت: «چنان که استیفن والت می‌گوید تصور تهدید چه واقعی و چه غیرواقعی بر روابط کشورها تاثیر می‌گذارد. در این میان باید توجه داشته باشیم که مفروضات تصمیم‌گیران آمریکایی درباره ایران تحت تاثیر برآوردهای اندیشکده‌های دست راستی آمریکایی بر مبنای برساختن تهدیدهایی از ایران شکل می‌گیرد که الزاما نسبتی با واقعیت ندارد و از سر ندانستن یا واقعیت‌سازی شکل می‌گیرند.»
 
وی افزود: «به نظر می‌رسد تهدیدپنداری ذهنی و یا عینی کنش‌های پراکسی‌های محور ایران در منطقه (از قبیل حزب‌الله و...) و حتی در جهان، از موانع و چالش‌های مهم صلح مثبت و تعامل سازنده در روابط ایران و آمریکاست و بر این مبنا باید به جنبه‌های عینی و ذهنی روایت آمریکا از سیاست ایران در منطقه توجه کنیم تا بتوانیم تصمیم‌گیری بهتری داشته باشیم.»
 
مفیدی احمدی با طرح این پرسش که ایران چه می‌تواند بکند که حداقل از منظر ذهنی و برساخت روایت بر تصمیمات آمریکا و متحدان منطقه‌ای‌اش اثر بگذارد؟ به تشریح راهبردهای منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه پرداخت. وی گفت: «تضمین استمرار جریان انرژی منطقه، تضمین امنیت و بقای اسرائیل، جلوگیری از ایجاد یک نیروی هژمونیک و تهدیدگر در منطقه خاورمیانه تا زمان برقراری نظم جدید جهاین و تلاش برای داشتن نقش فعال در برسازی ساختارها و نهادهای منطقه‌ای، راهبردهای آمریکا در خاورمیانه هستند.»
 
بر پایه این راهبردها به گفته مفیدی احمدی آمریکا ایران و پراکسی‌های منطقه‌ای‌اش را مهمترین رقیب منطقه‌ای خود ارزیابی می‌کند و این ارزیابی بر پایه مفروضاتی شکل گرفته است که از اندیشکده‌های دست راستی آمریکا بیرون آمده‌اند. وی در تشریح این مفروضات گفت: «مفروضات اندیشکده‌ها را می‌توان از لابه‌لای متونی که درباره ایران منتشر می‌کنند بیرون کشید. من با مطالعه این متون توانستم 13 مورد از این مفروضات را صورت‌بندی کنم.»
 
مفید احمدی گفت: «نگاه به شبکه پراکسی‌های منطقه‌ای ایران به عنوان شبکه جهانی تهدید و تصور قرار گرفتن ایران در مرکز تصویر تروریسم بین‌الملل، القای این تصور که خصلت دفاعی پراکسی‌های منطقه‌ای ایران جای خود را به خصلت تهاجمی داده است و القای این امر که پراکسی‌های منطقه‌ای ایران تبدیل به یک شبکه پراکسی به هم پیوسته ایدئولوژیک و عملیاتی شده‌اند، از جمله مفروضاتی هستند که اندیشکده‌های آمریکایی آنها را به سیاست‌گذاران و تصمیم‌گیران در این کشور باورانده‌اند.»


حسین مفیدی احمدی
 
وی همچنین با بیان اینکه اندیشکده‌های آمریکا سعی دارند ایران را بازیگری فرصت‌طلب در منطقه خاورمیانه جلوه بدهند گفت: «این اندیشکده‌ها مایلند این باور را جا بیندازند که شیعه‌گرایی انگیزه اصلی همکاری شبکه پراکسی ایران است و ایران مایل است خاورمیانه را بر مبنای ایده‌های فرقه‌گرایانه قطب‌بندی کند. همچنین بر پایه تصویری که این اندیشکده‌ها از ایران برساخته‌اند، اگر همکاری‌ای میان ایران و گروه‌های سنی وجود دارد بر پایه وجود دشمنان مشترکی نظیر داعش است.»
 
مفید احمدی گفت: «بر پایه آنچه این اندیشکده‌ها می‌گویند تمرکز ایران بر بازیگران فروملی است و در عین حال ایران همواره نیازمند حضور یک بازیگر سوم نظیر روسیه در معادلات منطقه‌ای است.»
 
او همچنین گفت: «این اندیشکده‌ها با تکیه بر اهمیت حزب‌الله لبنان در توسعه شبکه پراکسی منطقه‌ای ایران سعی دارند دو باور را جا بیندازند: «اول اینکه ایران و پراکسی‌هایش در ارتباط مستقیم با القاعده هستند و دیگر اینکه ایران در تلاش است تا با کمک پراکسی‌هایش امکان ایجاد اختلال در جریان انرژی منطقه‌ای را فراهم کند.»
 
وی در بخش دیگری از سخنانش گفت: «بر پایه این مفروضات آمریکا راهبردهایی را علیه ایران سامان داده است. از جمله این راهبردها حداکثرسازی فشار اقتصادی بر ایران برای محدودسازی شبکه‌سازی منطقه‌ای و پرهزینه کردن حمایت از پراکسی‌ها است. همچنین ایجاد ائتلاف‌های منطقه‌ای و تا حد امکان جهانی علیه کنش‌های پراکسی‌محور ایران یکی دیگر از این راهبردهاست. یکی دیگر از این راهبردها ایجاد یک شبکه پراکسی موازنه بخش با شبکه پراکسی ایران و به کار گیری یک رویکرد جامع در مقابله با شبکه پراکسی ایران از جمله راهبردهای آمریکا در مواجهه با این موضوع است.»
 
او در بخش پایان سخنانش به این پرسش پرداخت که کنش‌های راهبردی ابران در برابر وضع موجود چیست؟ به گفته مفیدی احمدی این کنش‌ها از دو گونه دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسمی هستند. مواردی نظیر تاکید بر خصلت دفاع پیشگیرانه کنش‌های پراکسی‌محور ایران، تاکید بر نگرانی‌های مشروع امنیتی ایران با زبانی منطبق با هنجارهای نظام بین‌الملل، تاکید بر اهمیت موازنه قوای منطقه‌ای در تحقق صلح از جمله مواردی هستند.

به اعتقاد این پژوهشگر می‌توانند در مقابله با القائات اندیشکده‌های آمریکایی موثر باشند. وی گفت: «ایران باید از جایگیر شدن این روایت که ایران یک خطر جهانی است جلوگیری کند. در این زمینه می‌شود بر این نکات تاکید کرد که حضور منطقه‌ای ایران مبتنی بر جنبه‌های عینی نظیر رقابت‌های ژئوپلتیک است نه جنبه‌های هویتی و فرقه‌ای. همچنین باید این موضوع را یادآوری کرد که بیرون راندن ایران از میز مدیریت بحران‌های منطقه‌ای بر عدم قطعیت، مشکلات و پیچیدگی‌های امنیتی منطقه می‌افزاید.»

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها