در نشست نقد و بررسی کتاب «رؤیای آق تاریم» مطرح شد؛
شرفی خبوشان: «رؤیای آق تاریم» داستانی از خودِ انقلاب است نه درباره انقلاب
محمدرضا شرفیخبوشان در نشست نقد و بررسی کتاب «رؤیای آق تاریم»، گفت: اسم رمان گویای آن نیست که داستان مرتبط با انقلاب است، ولی پرداختن به فرح در صفحه اول در حقیقت از جذابیت کتاب کاسته، چراکه ما در این رمان، داستانی در مورد انقلاب نمیخوانیم، بلکه داستانی از خودِ انقلاب میخوانیم.
در ابتدای این جلسه، مصطفی جمشیدی؛ نویسنده کتاب «رؤیای آق تاریم» درباره چرایی نوشتن این رمان، بیان کرد: ادبیات یک سازشی با درون نویسنده دارد و یک چالشی با محیط پیرامون خودش و همین عامل پدید آمدن« رؤیای آق تاریم» شد.
وی نقطه قوت رمان خود را لحن داستان برشمرد که سعی کرده به شخصیت نزدیک شود.
ما داستانی درباره انقلاب نمیخوانیم بلکه داستانی از خودِ انقلاب میخوانیم
در ادامه محمدرضا شرفی خبوشان با بیان این موضوع که رماننویسی با مطالعات عمیق و از سوی دیگر با روش شهودی از ویژگیهای اصلی نویسنده این کتاب است، گفت: ادبیات خلق کردن برای این نویسنده کار سختی نیست، چراکه بخشی از ادبیات، شخص نویسنده بوده و به همین دلیل ادبیات مجبور است پذیرای این نویسنده باشد، چراکه بخشی از ادبیات است.
این منتقد ادبی در نقد کتاب افزود: اسم رمان گویای آن نیست که داستان مرتبط با انقلاب است، ولی پرداختن به فرح در صفحه اول در حقیقت از جذابیت کتاب کاسته، چراکه ما در این رمان، داستانی در مورد انقلاب نمیخوانیم، بلکه داستانی از خودِ انقلاب میخوانیم. معمولاً در داستانهایی در مورد انقلاب یک صورت وجود دارد؛ کوچهایی در داستان است که روحانی دارد انقلابی، دایی یا عمویی هست که شغل تکثیر دارد و انقلابی است و در آخر یک پاسبان که انقلابی نیست. خدا را شکر مصطفی جمشیدی این رمان را متفاوت نوشته، چراکه جنس نوشتن جمشیدی شهودی است و ذهن فعال و خلاقی دارد. این داستان شعار انقلاب ندارد و این از نقاط قوت داستان است، چراکه امروز که در مرحله بعد از انقلاب هستیم شاید به دنبال آن شعارها بگردیم و بگوییم پس آن شعارها چه شد؟
وی تصریح کرد: این داستان، داستانی طبیعی است، چراکه هر کتاب و داستان دیگری دارای زمان و مکان محدودی است و همهچیز را به ما نشان نمیدهد، ولی ذهن خلاق و سیال« قدیر» در این داستان مخاطب را بهجاهای مختلف میبرد؛ از روستا تا گرجستان و....که با اطلاعات جامع نویسنده همراه است. نباید فراموش کرد که به بحث کمونیستها در این رمان بسیار خوب پرداخته شده است.
خبوشان پرداختن به تفکر و نگاه نویسنده را در این رمان بسیار قوی قلمداد کرد و افزود: در رمانهای بزرگ داستان از جایی شروع میشود و درجایی ختم میشود، ولی در این رمان مصطفی جمشیدی از همان صفحه اول این توقع را ایجاد میکند که مخاطب تماماً به دنبال یک اتفاق جدید باشد و بهشدت نیز این اتفاقات احساسی است. بهنظر میرسد رمان مصطفی جمشیدی فقط برای خواندن داستان نیست، بلکه نگاه و تفکر نویسنده در قالب شخصیتهای داستان بازگو میشود.
آمیختن شعر و داستان دستاورد «رؤیای آق تاریم»
در ادامه جلسه هادی خورشاهیان با بیان نقاط قوت نویسنده داستان گفت: یکی از خصوصیاتی که برای نویسندگان برجسته ادبیات داستانی این است که آثار فرد باید مشخصههایی داشته باشد و مهمترین آن این نکته است که چیزی به ادبیات ما اضافه کرده باشد. اضافه کردن یک جهان تازه برای نویسندهایی است که بهعنوان ستون ادبیات مشخص میشود که آقای جمشیدی این فضا و وسعت را به ادبیات داستانی بخشیده و این موضوع به ادعای آثارش مشهود است.
وی وسعت کار جمشیدی را درآمیختن حوزه شعر با داستان دانست و اظهار کرد: همه ما ایرانیها شاعریم و در حوزه ادبیات شعر عمدهترین بخش ادبیات ما و شعر قسمتی از هویت ما است و همین باعث شده که نویسندگانمان نیز از این غافله عقب نمانند و این انتظار یک پژوهشگر را بالا میبرد، چراکه این یک فرصت برای داستان ما است، چراکه دامنه حوزه داستانی را گسترش میدهد.
این اتفاق در دهههای گذشته در ایران بسیار ضعیف بوده، ولی جمشیدی در این داستان این کار را کرده و با داشتههای جهان شعر در داستان، توانسته داستانی خوب خلق کند.
این منتقد ادبی افزود: کار شعر تخیل و کار داستان توهم واقعیت است که رمان «رؤیای آق تاریم» بعد از دههها این دو را بهخوبی در کنار هم قرار داده است. بنابراین در حقیقت آمیختن شعر و داستان به لبه تیغ، راه رفتن است و بسیاری در این مسیر پرت شدهاند، اما در این اثر این پیوند با قوت داستاننویس رخ داده است.
خورشاهیان با نقد از نظام آموزشی به جهت نپرداختن به چنین آثاری گفت: چرا شمارگان «رؤیای آق تاریم» به 100 هزار نمیرسد؟این دلیلش کمکاری افرادی است که باید بعد از جمشیدی کارشان را انجام دهند. بعدها خواهیم دید امثال این کتاب که با نگاهی شهودی و طراحی مناسب است در حقیقت موضوع پایاننامههایی شود که بیایند و بگویند که در ادبیات داستانی ما چه اتفاقی افتاده؟ البته به شرطی که دانشگاهها از ادبیات نو نیز حمایت کنند و این آثار را نیز موردبررسی قرار دهند.
نظر شما