در نخستین نشست از مجموعه درسگفتارهایی درباره عبید زاکانی مطرح شد:
عبید زاکانی نگین انگشتر طنز ادبی ایران است
جواد مجابی گفت: اگر طنز ادبی ایران را به مثابه یک انگشتر فرض کنیم، نگین این انگشتر عبید زاکانی است. این طرف حلقه، نیمدایرهای است که قبل از عبید قرار دارند و امثال کسانی چون سنایی، سوزنی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ هستند. طرف دیگر نیمدایرهای است که بعد از عبید قرار دارند و کسانی چون جامی، یغما، ایرج، دهخدا، هدایت و... هستند. بنابراین عبید نگین اصلی تفکر طنزآمیز ایران است.
در ابتدای این نشست، مهدی فیروزان، مدیرعامل شهر کتاب، توسعه را تنها راه نجات ایران خواند و گفت: توسعه زمانی اتفاق میافتد، که افزایش در کیفیت زندگی اتفاق بیفتد، نه در ارقام. کیفیت زندگی یعنی قدرت توانمندی ما برای رشد در اعداد، حفظ کردن آن رشد و پرداختن به کیفیت که رضایت و خوشبختی هم از جنس کیفیت و توسعه است.
توسعه درحوزه فرهنگ؛ زیرساخت توسعه در حوزه اقتصاد
او ادامه داد: تجربه نشان میدهد که توسعه در حوزه اقتصاد، ناگزیر است توسعه در حوزه فرهنگ را به عنوان زیرساخت بداند. اگر توسعه فرهنگی اتفاق نیفتد، همه نهادها و بنگاههای فرهنگی کشور هم رشد کنند، قدرت نگهداری رشد را نداریم. امروز هر کدام از کشورهای همسایه که در عدد رشد کردهاند را بررسی کنید، به دلیل اینکه به توسعه دست نیافتهاند، به محض تغییر در قیمت نفت، همه آنچه که به دست آوردهاند را از دست میدهند؛ اما ایران سالهاست در محرومیت اقتصادی به سر میبرد، ولی هنوز دست از کیفیت زندگیاش برنداشته، که این همان توسعه فرهنگی است. در میان نهادهای اقتصادی ما، آنانی که به کیفیت زندگی میپردازند؛ همانهایی هستند که به توسعه فرهنگی، به عنوان زیرساخت رهاییبخش توسعه ایران اعتقاد دارند.
کار ارزشمند بانک صادرات ایران در حمایت از کار فرهنگی
فیروزان ضمن اشاره به آشنایی و همکاری خود با صیدی، مدیر عامل بانک صادرات ایران، در سروش کودک و نوجوان در آغاز چاپ این مجله، عنوان کرد: برکت امروز را در این جهت میدانم، که نهاد قدرتمند اقتصادی، مثل بانک صادرات ایران، که در کوچکترین دهات ایران شعبه دارد؛ تصمیم گرفته از نهاد فرهنگی شهر کتاب که در اکثر شهرهای ایران شعبه دارد، حمایت کند. آن هم نه از فروشگاهسازی که از آن درآمد حاصل میشود. بلکه حمایت از بحث فرهنگی که در آن درآمدی حاصل نمیشود. این روحیه بسیار برای من ارزشمند است و از همینجا، از نهادهای اقتصادی دعوت میکنم، اگر برای رشد خودشان اعتقاد به پایایی و ماندگاری دارند، باید از بنگاههای فرهنگی غیرانتفاعی حمایت کند.
مدیرعامل شهر کتاب در پایان گفت: از دوست خوبم آقای سیدی، به خاطر این همکاری کمال تشکر را دارم و از همکارانشان در بانک صادرات، تشکر میکنم که با او مخالفت نکردند و اجازه دادند این همکاری اتفاق بیفتد.
بانک صادرات ایران همکاری با شهر کتاب در این کار فرهنگی را وظیفه خود میداند
در ادامه حجتاله صیدی، مدیرعامل بانک صادرات، که در سلسله درسگفتارهایی درباره عبید زاکانی، با شهر کتاب همکاری دارد؛ ضمن ابراز خوشحالی از این همکاری، گفت: به عنوان یک دانشجو و یک فعال اقتصادی، سعی میکنم همه چیز را کاربردی ببینم. رویکردم در استفاده از ادبیات هم _در عینحال که خیلی برایم لذتبخش است و بهترین ساعتهای عمرم را با آثار ادبی فارسی میگذرانم _ بیشتر کاربردی است و این یکی از نعمتهای بزرگی است که خداوند به بنده داده است.
صیدی در ادامه به عنوان نشست یعنی زمانه و زمینه عبید، اشاره کرد و افزود: هرچند از زمانه عبید نزدیک هفتصد سال میگذرد، اما عجیب است که هنوز فکر میکنیم زمانه و زمینه عبید است؛ خیلی دور است و خیلی نزدیک. در زمانه عبید، قبل از او، بعد از او و امروز، گویا سرنوشت همه ماست که در کشورمان به سبب اهمیت جغرافیایی، فرهنگی و ثروتی که دارد، همیشه مسائلی در زمینه تهدیدهای داخلی و خارجی داشتهایم.
مدیرعامل بانک صادرات ایران ضمن اشاره به دو کتاب هنر تحریمها و جنگ خزانهداری به عنوان دو کتاب بسیار مهم، در عرصه اقتصاد سیاسی در سالهای اخیر، مختصری به چرایی و چگونگی تحریمها علیه ایران پرداخت و گفت: این مسائل خیلی تفاوتی با حملههای سختافزاری قرن هفتم، اوایل قرن هشتم و قبل از آن ندارد. شاید این سلاح نرمتر و برندهتر هم باشد. این زمانه ما در مقایسه با زمانه عبید است؛ اتفاقا بدترین حملهها همین حمله فرهنگی است. باید درود فرستاد بر بزرگانی که با همان سلاح برنده، برندهتر مقابله کردند و ما این گنجینه بزرگ ادبیات را داریم، که از هر سلاحی قویتر عمل میکند.
وی ضمن اشاره به مشکلات اقتصادی و مسائلی که امروزه با آن روبهرو هستیم، اظهار کرد: شاید بخشی از آن ناکارآمدی اقتصادی و ضعفهای مدیریتی است که داریم و بخشی هم تهدید، تحریم و محدودیتهای بینالمللی است؛ ولی در مجموع وقتی دنبال راهحل میگردیم، غیر از فرهنگ و ادب چیزی پیدا نمیشود. بنده برخی از آثار قلههای علم مدیریت و روانشناسی دنیا را مطالعه کردهام؛ در حد خودم شهادت میدهم، در این آثار به جملهای بر نخوردم، که در آثار ادبی ما صریحتر، دقیقتر و روشنتر نباشد.
صیدی ضمن اشاره به طنز عبید و اینکه طنز به این شکل قبل از عبید خیلی رونق نداشته، اضافه کرد: درسگفتارهایی درباره عبید زاکانی اقدام بسیار خوبی است که شهر کتاب همت به انجام آن گذاشته است. این درسگفتارها، امروز بیش از هر روز دیگری نیاز ماست، که از آن درس بگیریم به این حکمتها اشراف پیدا کنیم. البته فعالان اقتصادی و مدیرانی مثل بنده، باید بیشتر به این موارد توجه کنند و در کار خود، سیاستگذاری و اجرایشان به کار ببرند. از این منظر اقدام بسیار خوبی است و ما را بینیاز، یا کمنیازتر به مراجعه به آثار غربی میکند.
مدیرعامل بانک صادرات ایران، ضمن بیان اینکه در روزگاری که حوصله خواندنها کمتر شده، این درسگفتارها خیلی از مشکلات را حل میکند؛ در پایان صحبتهای خود گفت: بانک صادرات ایران، که امسال شصتوهفتمین سال تاسیساش را گذراند و مثل یک درخت محکم و تناور، همیشه سعی کرده میوه دهد و در خدمت جامعه باشد؛ همکاری با شهر کتاب در این کار فرهنگی را وظیفه خود میداند. بنابراین کار ما نه حمایت از یک حرکت و نه کار اضافه دیگری است، بلکه وظیفه اولیه هر بنگاه بزرگ اقتصادی است، که کمک کند فرهنگ بالندهتر و چراغ فرهنگ پرنورتر شود؛ تا در نتیجه آن، رفتارهای اقتصادی هم درستتر شود.
برای اولین بار عبید طنز را جدی گرفت
بعد از آن علیاصغر محمدخانی، معاون فرهنگی شهر کتاب، درباره اهمیت و چرایی پرداختن به عبید زاکانی گفت: عبید از شاعران و نویسندگان نادر فرهنگ ایران اسلامی است، که تاکنون جایگاه اصیل و دقیقش را پیدا نکرده و ابعاد و جنبههای مختلف آثارش، به خوبی تحلیل و تبیین نشده است. عبید را بیشتر به هزل و هجوگویی میشناسند؛ اما او یک دانشمند بوده، دانشمندی که گذشته از شاعری و طنزگویی، در حوزه سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در ایران اسلامی، جایگاه مهمی دارد.
وی با بیان اینکه عبید را با متفکرانی چون ماکیاولی و والتر سنجیدند، اما متاسفانه بیشتر به طنز او پرداخته شده، عنوان کرد: طنز فارسی قبل از عبیدزاکانی، خیلی رنگوبویی ندارد و کمرنگ است. عبید بود که برای اولین بار طنز را جدی گرفت و آگاهانه در همه ابعاد به آن پرداخت. البته قبل از ظهور عبید، طنز را در آثاری مانند مقامات حمیدی یا در گلستان سعدی هم میبینیم.
قزوین در طنز فارسی جایگاه مهمی دارد
محمدخانی در ادامه و در بیان جایگاه قزوین در طنز فارسی گفت: طنز کلاسیک فارسی با یک قزوینی، یعنی عبید زاکانی شروع شد. طنز معاصر فارسی هم با یک قزوینی شروع شد، که آن هم دهخدا بود. اگر طنزنویسان معاصر و گذشته را بررسی کنید، میبینید که قزوین در طنز فارسی جایگاه مهمی دارد و قزوینیها در طنز سرآمد و تاثیرگذار بودهاند.
آثار عمیق راجع به تحلیل آثار عبید نداریم
معاون فرهنگی شهر کتاب ضمن اشاره به موضوعاتی که در یک سال آینده، در درسگفتارهایی درباره عبید به آن پرداخته خواهد شد، درباره موقعیت عبیدپژوهی در ایران گفت: با بررسی آمار خانه کتاب، تا کنون ۱۵۸ اثر و در حدود ۵۱۸ هزار نسخه چاپ و منتشر شده است. ۶۷ اثر به بازنویسی و بازخوانی داستانها و حکایات عبید اختصاص دارد، که موش و گربه با بازنویسی ۳۹ بار و حدود ۱۲۰ هزار نسخه، بیش از همه، چاپ شده است. علاوه بر آثار خود عبید، ۲۰اثر داریم که هرکدام کوتاه به آثار عبید پرداختهاند، اما متاسفانه آثار عمیق راجع به تحلیل آثار عبید نداریم.
محمدخانی به عنوان پایانبخش صحبتهای خود، متن زندگینامه عبید زاکانی را از کتاب خندهسازان و خندهپردازان به قلم عمران صلاحی، قرائت کرد.
شوخیهای دوره هخامنشی و ساسانی خردورزانه و معتدل است
جواد مجابی نویسنده و طنزپرداز معاصر قزوینی، در آغاز صحبتهای خود گفت: بحث مفصلی درباره طنز ادبی ایران، در کتاب «تاریخ طنز ادبی ایران» که بنده درباره طنز نوشتهام، مطرح شده است؛ اما خلاصهای از این قضایا، این است که در طنز ادبی ایران، اولین کسی که از او شوخی بهجامانده، کوروش کبیر است. شوخی که ۲۵۰۰ سال از عمرش میگذرد و هنوز جالب است.
او ادامه داد: آنچه که از شوخیها در دوره هخامنشی و بعدا در دوره ساسانی سراغ داریم و در کتب نقل شده، دو عنصر جالب دارد. یکی اینکه غالب این شوخیها خردورزانه است؛ همانطور که شعر و ادبیات ما خردورزانه بوده و دوم اینکه معتدل و کمتر تخریبی است.
مجابی در ادامه و پس از نقل یکی از حکایتهای طنز دوره ساسانی، اظهار کرد: به دلیل اینکه طنز ما در یک امپراتوری شکل گرفته بود، طبیعتا شکل شهرنشینی و خردورزی در آن بیشتر بود؛ اما در قبایل اعراب، طنز بیشتر حالت هجو داشت. وقتی اعراب به ایران آمدند و فرهنگ ما در یک امتزاج با فرهنگ اعراب قرار گرفت، این نوع شوخیها و هجویهها، به ادبیات ما وارد شد و بعد از دو سه قرن، ترکیبی از طنز عصر ساسانی و طنز قبیلهای اعراب شکل گرفت، که اولین نشانههای آن را در دیوان شاعرانی چون رودکی میبینیم و در انوری به اوج میرسد.
پایهگذار هزل تعلیمی سنایی است
وی با بیان اینکه از قرن سوم تا ششم بیشتر هجو داریم، اضافه کرد: از قرن ششم یک اتفاق میافتد. در این قرن، سنایی که پایهگذار غزل عاشقانه و عارفانه است و عرفان را از نثر به نظم میآورد؛ هجو و هزلی که در آغاز به آن میپرداخته، را رشد میدهد و به هزل تعلیمی میکشاند. بنابراین پایهگذار طنز، به آن معنایی که امروز میشناسیم و در آن موقع هزل تعلیمی نامیده میشده؛ سنایی است.
او ادامه داد: در واقع سنایی در قرن ششم گسترهای از طنز در «حدیقةالحقیقه» به وجود میآورد، که تقریبا تا به حال هیچ هنرمند دیگر ایرانی، نتوانسته به این وسعت به طنز نگاه کند. البته در دورههای بعد، افرادی چون عبید، دهخدا و دیگرانی، سعی کردند بخشهایی از آن را تعمق ببخشند، ولی اصلا آن گستره و وسعتی که کار سنایی دارد، در هیچ هنرمند دیگری دیده نشده است.
مجابی ضمن اشاره به فعالیت عطار و مولوی در زمینه طنز اجتماعی، گفت: اتفاقی که بعد از مولوی میافتد، این است که سعدی، دوباره طنز را از شعر به نثر میآورد و گلستان سعدی اثر طنزآمیزی است که از آثار درجه یک ما محسوب میشود؛ ولی به دلیل فصاحت ادبی سعدی، این طنز آنطور که باید، بین مردم نرفته و در بین خواص محصور مانده است.
اگر سعدی نبود پیدا شدن عبید کمی دشوار بود
او ادامه داد: به هرحال طنز از قرن ششم و با سعدی شروع میشود و عبید شاگرد سعدی است. خودش در جاهایی اعتراف میکند که از او بسیار آموختم. بنابراین اگر سعدی نبود که طنز را از شعر به نثر بیاورد، پیدا شدن عبید کمی دشوار بود. اگرچه عبید علاوه بر اینکه کاملا به ادبیات ایران آشناست _ و یک نثرنویس فوقالعاده است که میتواند هم تراز سعدی باشد_ به دلیل اینکه نسب او به اعراب میرسد، به ادبیات عرب هم آگاه بوده است. بنابراین صراحت و سادگی نفوذ کلام را از آنها گرفته است. درواقع یکی از دلایل موفقیت عبید، این است که سعی کرده در عین حالی که از میراث ادبی ایران استفاده میکند، از نوع بیان لطیفههای عربی هم استفاده کند، بنابراین میراث ایرانی و میراث عربی باعث رونق کار عبید شده است.
نویسنده کتاب «تاریخ طنز ادبی ایران» در ادامه گفت: به گمان من عبید فقط یک شاعر طنزپرداز نیست. دقیقا مثل سنایی یک حکیم، فیلسوف و انسان متفکر و خردورزی است، که به وضعیت اجتماعی عصر خود اشراف دارد، مشکلات طبقات مختلف را میشناسد و موانع رشد تفکر در جامعه خودش را تشخیص میدهد. البته عبید دو نوع کار دارد. یک نوع کار در «رساله دلگشا» دارد؛ که بخش اعظم آن لطیفههایی است که از قبل گفته و نوشته شده بود و عبید آنها را ویراستاری ادبی کرده و به بهترین و خلاصهترین شکل، بیان کرده است. اما آنچه در عبید بسیار اهمیت دارد، «اخلاقالاشراف» است که یک رساله فلسفی طنز آمیز است و با یک نگاه ناقدانه، به چندوچون جامعه عصر خود میپردازد.
وی اضافه کرد: عبید در «اخلاق الاشراف» توانسته، هم به نقد اخلاقیات عصر خویش بپردازد، هم در عین حال الگوهایی از روش و منش آدمهای متفکر، که به آینده نگاه دارند، مطرح کند؛ که این بسیار اهمیت دارد.
عبید نگین اصلی تفکر طنزآمیز ایران است
مجابی در ادامه گفت: اگر طنز ادبی ایران را به مثابه یک انگشتری فرض کنیم، نگین این انگشتر عبید زاکانی است. این طرف حلقه، نیمدایرهای است که قبل از عبید قرار دارند و امثال کسانی چون سنایی، سوزنی، عطار، مولوی، سعدی و حافظ هستند. طرف دیگر نیمدایرهای است که بعد از عبید قرار دارند و کسانی چون جامی، یغما، ایرج، دهخدا، هدایت و... هستند. بنابراین عبید نگین اصلی تفکر طنزآمیز ایران است.
مجابی ضمن اشاره به سه شاخه اصلی شوخی در ایران در طول زمان، گفت: طنز، نقد خردورزانه و تردیدبرانگیزی نسبت به موقعیت اجتماعی و انسانی بشر است. طنز موقعیت بشری را محک میزند، که این بنیادهای یک جامعه را متزلزل و جابهجا میکند. طنزپرداز هم یک منتقد اجتماعی، ولی نه به صورت جدی، بلکه با لحن شوخی است. طنزپرداز سعی میکند مثل یک متفکر به حقیقت جهان برسد؛ ولی هیچ چیز را حقیقت نمیپندارد. بنابراین یک انقلاب مداوم ذهنی، در ذهن یک طنزپرداز وجود دارد.
بهترین شوخیها در ادبیات فارسی شوخیهایی است که مردم ساختهاند
مجابی ضمن بیان اینکه، همانطور که فرهنگ و زبان را مردم میسازند؛ شوخی را هم مردم می سازند، اضافه کرد: مردم صاحب اصلی زبان، فرهنگ، شوخی، جدی و فکر یک عصر هستند. روشنفکران میتوانند آنها را متبلور کنند و شکل هنری، ادبی یا شکل عاریه به آن بدهند. در واقع تمام شوخیهایی که در کار سنایی، عطار، مولوی، عبید و دیگران هست، شوخیهایی است که، قبلا مردم ساخته بودند، در جامعه صیقل خورده و به جایی رسید که نظر هنرمند را جلب کرده است. بنابراین بهترین شوخیهایی که در ادبیات فارسی داریم، شوخیهایی است که مردم ساختهاند؛ نه شوخیهایی که ادبا ساختهاند.
مجابی صحبتهای خود را با نقل لطیفهای از عبید به پایان رساند.
رگههای غیردینی در عبید وجود دارد
ناصر تکمیلهمایون، ضمن اشاره به مقدمه عباس اقبال بر کلیات عبید زاکانی گفت: کاری که عباس اقبال کرده کار بسیار جالبی است. اگر کسی میخواهد عبیدپژوهی انجام دهد، مقدمه عباس اقبال بسیار دقیق و کارآمد است. در آنجا شرح احوال زندگی، ریشه تاریخی و شرح نوشتههای عبید را حسابی شکافته و به آن پرداخته است.
وی ضمن اشاره به انواع حکومتها در تاریخ ایران بعد از اسلام، گفت: دوره عبید، دوره حکومتهای ملوکالطوایفی است یعنی ریزه حکومتهایی که در منطقههای مختلف پیدا میشود. عبید اهل قزوین است و در این شکی نیست؛ اما به کرمان، شیراز و بغداد هم سفرهایی داشته و در آنجا هم زندگی کرده است.
تکمیلهمایون در ادامه گفت: مطالعه آثار ادبی نشان میدهد که رگههای غیردینی در عبید وجود دارد. همچنین وقتی برخی آثار عبید مثل موش و گربه را میخوانیم، انگار یک اینهمانی بین زمان عبید و زمان ما وجود دارد.
وی در پایان گفت: عبید بسیاری از مسائل مثل ریاکاریهایی که در آن دوره بوده را گفته و از بیان آن نترسیده است. در آثارش پر از بیان ریاکاریها، دروغگویی، ستم حاکمان به مردم، پولدوستی، مقامپرستی و مسلماننمایی است که نشان میدهد، این مسائل در زمان عبید رواج داشته است. البته جامعه ما یک جامعه بسیار ضربهپذیر است؛ بنابراین باید عبیدها، با همان نقادی که عبید دارد، در آن پیدا شود.
نظر شما