اشتباه رخ داده در ترجمه صحبتهای کیروش باعث شد افراد زیادی همچون جواد خیابانی مخاطب او را مردم ایران فرض کرده و سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان را به خاطر گرسنه خواندن مردم ایران مورد انتقاد قرار دهند. البته با توجه به ترجمههایی که بعدها از صحبتهای کیروش انجام شد به راحتی میتوان پیبرد که منظور کیروش اصلا مردم ایران نبوده است.
به هر حال مترجمان سرمربیان خارجی گاهی میتوانند با یک کلمه جا به جا ترجمه کردن همه چیز را به ضرر یا سود یک مربی به پایان برسانند. با این حال برخی از مترجمان فوتبال در سالهای اخیر هم به دلیل ضعف و ناآگاهی یا تعمداً، ترجمههای اشتباهی از گفتههای سرمربی تیم را به بازیکنان یا رسانهها منتقل کردهاند که این موضوع گاهی سرو صدای زیادی به پا کرده است.
شاخصترین نمونهای که در ذهن فوتبالدوستان در این راستا مانده است، مربوط به آرش فرزین، داماد علی پروین است که در زمان مدیریت فنی او در پرسپولیس به عنوان مترجم راینر زوبل، سرمربی آلمانی وقت سرخپوشان مشغول به فعالیت شد و این شخص به صلاحدید خود ترجمه اشتباهی از صحبتهای سرمربی تیم را به خبرنگاران مطرح میکرد که در برنامه 90 به آن پرداخته شد و سر و صدای زیادی به پا کرد.
با ورود شفر به ایران و در اختیار گرفتن هدایت استقلال، مترجمی که برای این سرمربی انتخاب شده به نظر تسلط کافی به فوتبال و اصطلاحات فوتبالی ندارد و همین موضوع برای او و تیم مشکلساز شده است و اعتراضات زیادی را در تیم برانگیخته است.
در گذشته نیز در جلسهای که کیروش با مهدی تاج برگزار کرده بود و در آن آرین قاسمی، مترجم کیروش حضور نداشت، چنین اتفاقی رخ داده بود.
داستان کیروش و اهالی فوتبال بهانهای شد تا اشتباهات ترجمه در حوزههای دیگر را نیز بررسی کنیم و در آخر به سراغ کتاب و ادبیات برویم تا ببینیم که این گونه اشتباهات در دنیای کتاب چه پیامدهایی را به همراه دارد.
ترجمههای اشتباه در دنیای پزشکی:
اشتباهات ترجمه در حرفه پزشکی شاید تنها اشتباهاتی است که به هیچ عنوان جبرانپذیر نیست و حتی اشتباهات کوچک ممکن است عواقب مخربی در پی داشته باشد. برای مثال بیماران بیمارستانی در برلین با اشتباه در ترجمه یک کلمه به شدت به مشکل خورد. در سال 2007 جراحان در حال کار، طبق یک دستورالعمل ترجمه شده برای جایگذاری مفاصل زانو بودند. در زبان اصلی متن به انگلیسی نوشته شده بود سیمان غیرمدولار، اما در ترجمه آلمانی آن از کلمه Aszementfrei استفاده شد که معنایش این بود: «نیازی به سیمان نیست.» در نتیجه این اشتباه، 47 بیمار کاشت زانوی ناقص دریافت کردند. در این اتفاق بیمارستان مجبور شد بیماران را دوباره جراحی کرده و جبران خسارت کند.
یا در مثالی دیگر میتوان به داستان بیمارستانی در فلوریدا اشاره کرد که به علت اینکه یکی از پرسنل کلمهintocicado به معنای مسموم را به اشتباه مستی ترجمه کرد یک بیمار را در حالت بیهوشی و اغما رها کرد. بیمار 18ساله به نام ویلی رامیرز به علت مسمومیت غذایی دچار خونریزی مغزی شده بود. با این حال به علت اینکه پزشکان توانایی کافی در فهمیدن زبان اسپانیایی نداشتند، روی بیمار روشهای درمان مسومیت دارویی اعمال کردند. به علت ترجمه غلط، رامیرز وارد کما شد که موجب فلج شدن از هر چهار اندام شد. از بیمارستان به علت معالجه اشتباه شکایت و این منجر به پرداخت خسارت 71 میلیون دلاری از سوی بیمارستان شد.
ترجمههای اشتباه در سینما:
گاهی اوقات ترجمه فیلمی میتواند موضوع آن را به کلی عوض کند و این اتفاق را ما در سینما، تلویزیون و فیلمهایی که در بازار آزاد فروخته میشود، به وفور مشاهده میکنیم. بخصوص در زیرنویسهای فیلمهای خارجی به دلیل ترجمه شتابزده و از سوی اشخاص کمتجربه این موضوع باعث رنجش مخاطب و لذتنبردن از فیلمی میشود که در حال تماشای آن است. البته به این موضوع هم باید اشاره کرد که گاهی این ترجمهها به شدت خندهدار است.
ترجمههای اشتباه در فضای شهری:
Translate server error
در کشور چین یک رستوران به نام «Translate server error» وجود دارد. صاحب این رستوران تلاش کرده است تا ترجمه یک کلمه چینی را در مترجمی اینترنتی ترجمه کند؛ اما مترجم ماشینی پیغام خطا منتشر کرده است. صاحب رستوران ندانسته خطا را به زبان انگلیسی چاپ و آن را بر سر در رستوران خود نصب کرده است.
ترجمههای اشتباه در سیاست:
ترجمه جنجالی رییسجمهور آمریکا!
اشتباه ترجمه در حوزه سیاست، گاه میتواند روابط دو کشور را بسیار آشفته کند و به معنی واقعی کلمه بحرانآفرین باشد. در سال ۱۹۹۷ کارتر ، رئیسجمهور آمریکا سفری به لهستان داشت. در این سفر فردی که به عنوان مترجم انتخاب شده بود، چندان حرفهای نبود. کارتر در آن سخنرانی جملاتی را گفت که مترجم نتوانست آنها را به درستی ترجمه کند و همین موضوع دردسرساز شد. مثلا کارتر گفت «زمانی که من آمریکا را ترک کردم» و مترجم ترجمه کرد «من ایالاتمتحده را رها کردم» و در قسمتی دیگر کارتر گفت «آرمان و آرزوی شما برای آیندگان است» و مترجم ترجمه کرد «شهوت شما برای آیندگان است». همین اشتباه بهانه بزرگی به دست رسانههای هر دو کشور داد.
ما شمارا به خاک میسپاریم
در دوران جنگ سرد، Nikita Khrushchev، نخستوزیر شوروی در سخنرانیهای خود عبارتی به زبان آورد که بعد از ترجمه به زبان روسی، تحت معنای «شمارا به خاک میسپاریم» پخش شد. شنوندگان این جمله را بهعنوان یک تهدید برای استفاده از صلاح هستهای و کشتارجمعی مردمان آمریکا تلقی کردند و در مقابل تنش و مشکلات مابین روسیه و ایالاتمتحده دوچندان شد. اصل جمله «ما زنده میمانیم تا شما را به خاک بسپاریم» یا «ما بیشتر از شما دوام میآوریم» بود. درست است که جمله اصلی هم چندان دوستانه نبود ولی تهدید به شمار نمیآمد.
ترجمههای اشتباه در فرهنگسازی:
در دهه ۵۰ که کارخانههای شکلاتسازی در ژاپن مردم را برای خرید شکلات در روز ولنتاین، تشویق میکردند، یک اشتباه در ترجمه توسط یکی از کارخانهها، مردم را به این باور رساند که در روز ولنتاین مرسوم است که زنان برای مردان شکلات بخرند و این اشتباه کاملا در بین مردم جا افتاد. از این رو همه مردان ژاپنی در روز ۱۴ فوریه از خانمها شکلاتهایی با شکل قلب هدیه میگیرند!
ترجمههای اشتباه در ناکامی کسب و کار:
کی.اف.سی
اصطلاحی در میان موتورسواران وجود دارد که میگویند، «اولین اشتباه، آخرین اشتباه است»؛ با این منطق میتوان گفت که در حوزه کسب و کار هم گاهی چنین اتفاقاتی رخ میدهد و تنها کافی است که یک اشتباه شرکتی مطرح در میان مردم دهن به دهن بچرخد. رستورانهای زنجیرهای کی.اف.سی هنگامی که پویش پیشرفت خود را در پکن معرفی کرد، با شکست روبهرو شد و دلیل این ناکامی یک اشتباه کوچک در ترجمه بود که خسارتهای چشمگیری به همراه داشت. شعار تبلیغاتی و معروف کی.اف.سی، «غذای خیلی خوشمزه» (finger licking food) در زبان چینی با معنای «انگشت های خود را تا ته بخورید» ترجمه شد و همین موضوع باعث آن شد که مردم چین از این شرکت استقبال نکنند.
پپسی
شرکت پپسی نیز یکی از دیگر از شرکتهایی که به واسطه ترجمه اشتباه در کسب و کار صدمه دیده است. این شرکت در دهه ۶۰ میلادی، در رونق کسب و کار در این کشور بود؛ اما موفق نشد. شعار تبلیغاتی اصلی این شرکت «با پپسی سرزنده شوید!» (Come alive with Pepsi) بود؛ اما این شعار به طور نامناسب اینگونه ترجمه شد که «پپسی پیشینیانِ مردهی شما را زنده میکند». همین ابهام در ترجمه کافی بود تا این پروژه با شکست روبهرو شود.
و در آخر؛ ترجمههای اشتباه در ادبیات و کتاب:
در آخرین گام از این گزارش به سراغ دو مترجم مطرح کشورمان رفتیم تا نظر آنها را درباره ترجمههای اشتباه در ادبیات و پیامدههای آن در دنیای کتاب را بررسی کنیم.
با ترجمه بد نویسنده به قتل میرسد!
احمد پوری، مترجم مطرح و پیشکسوت کشورمان در این باره به ایبنا میگوید: در ادبیات مساله ما این است که ترجمه قائم به یک واژه نیست و اگر یک واژه درست ترجمه نشود، شرایط به گونهای نیست که جنجالآفرین شود. معمولا در ادبیات حال چه شعر یا داستان باشد، کار روی محوریت یک کلمه یا اصطلاح خاص نمیچرخد؛ اما در مصاحبههای ورزشی و سیاسی ممکن است که یک واژه شرایط را تغییر دهد.
وی ادامه میدهد: در ادبیات شرایط به شکل دیگری است که نگرانی شما را تایید میکند و آن این است که اگر ترجمه درستی از یک اثر خوب انجام نشود (خصوصا اگر آن چهره با این ترجمه به جامعه معرفی شود) که در اصطلاح ما به آن ترجمه بد میگوییم، قتل اتفاق میافتد و آن نویسنده در آن کشور به قتل میرسد؛ چراکه آن آدم بهرغم شهرت جهانی در آن کشور اعتبارش را از دست میدهد.
این نویسنده و مترجم با اشاره به این اتفاقات گفت: اگر بخواهم برای این موضوع مثالی بزنم، میشود به برشت اشاره کرد. قبل از انقلاب چندین اثر از برشت چاپ شد؛ اما میبینیم که در ایران فقط نام برشت باقیمانده است و از آثارش حرفی زده نمیشود. علت این موضوع آن است که ترجمههای خوبی از این شاعر و نمایشنامهنویس انجام نشد و برشت را به خوبی به جامعه ایرانی معرفی نکردند. ما از این مثالها و چنین قتلهایی در ادبیات بسیار داریم و همین است که ما فقط اسم یک سری شاعر و نویسنده را در ذهن داریم و زمانی که به ذهنمان مراجعه میکنیم، تصویر دقیقی از آنها وجود ندارد.
وی در بخش پایانی صحبتهایش گفت: فاحشترین اتفاقی که من در این حوزه دیدم، اثری بود که اگر اشتباه نکنم در دهه 30 از ناظم حکمت با ترجمه احمد صادق منتشر شد و از ناظم حکمتی که در آن زمان اسمش در همه جای دنیا مطرح بود، یک چهره عجیب و ضعیف به جامعه ایرانی نشان داد. من بعدها در مقدمه کتابی که از ناظم حکمت ترجمه کردم، این موضوع را آوردم و گفتم که چرا در زمانی که اسم ناظم حکمت در تمام دنیا مطرح بود، او نویسنده محبوبی در ایران نبود.
پیمان خاکسار که این روزها یکی از پرفروشترین مترجمان ایرانی است نیز در پاسخ به این چالش ایبنا گفت:
به نظرم بررسی این موضوع بستگی به آن دارد که اشتباه تا چه حدی باشد؛ برای مثال زمانی مترجم اسم یک گل را اشتباه ترجمه میکند و به جای نرگس، سوسن مینویسد که اگر واقع بین باشیم باید بگوییم که هیچ اتفاقی رخ نمیدهد و هیچ ضربهای به اثر وارد نمیشود؛ اما زمانی میبینیم که نویسندهای برای مردن به جای Die از Pass away استفاده کرده است و مترجم این کلمه را Pass out به معنی غش کردن خوانده و شخصیت بهجای آنکه بمیرد، غش میکند و اینجاست که ترجمه مشکلآفرین میشود؛ چراکه در فصل بعد باید منتظر این شخصیت باشیم و اما او دیگر مرده است.
مترجم اثر «جزء از کل» با اشاره به داستان کیروش میگوید: موردی که برای کیروش مطرح شده خیلی توهینآمیز میشود. به نظر من در بازتاب این اتفاقات یعنی مصاحبههای آدمهای معروف و سلبریتی جنجال بیشتری را شاهد هستیم؛ آن هم آدمی مثل کیروش که همه روی حرفهایش دقت دارند.
خاکسار در پایان با اشاره به پیامدهای چنین اتفاقاتی در ادبیات گفت: وقتی در چنین مصاحبههایی چنین اتفاقاتی رخ میدهد ما شاهد قطع شدن روابط هستیم و احتمال دارد که دو کشور یا یک فرد با ملتی قهر کند؛ اما در ادبیات و کتاب، اگر ترجمه خیلی بدی از یک کتاب انجام شود و ما شاهد یک ترجمه ضعیف باشیم، این امکان وجود دارد که ارتباط خوانندگان با یک نویسنده کلا از بین برود. اتفاقات اینچنینی زیادی در ادبیات رخ داده است که باعث میشود کارهای آن نویسنده دیگر خوانده نشود. من نمیتوانم اسم بیاورم؛ چراکه ممکن است به مترجمان این آثار بر بخورد؛ اما از این دست نمونهها زیاد داریم.
تمامی مثالهای آورده شده در این گزارش این نکته را به ما گوشزد میکند که مترجمان و آثارشان نقش غیرقابل انکاری در فرهنگ و اتفاقات جامعه دارند و اگر دقت کافی در انتخاب این گونه افراد انجام نشود، میتواند جامعه یا حداقل گروهی را درگیر جنجالهای ناخواسته کند.
نظرات