فرهاد حسنزاده در گفتوگو با ایبنا:
کار باشگاههای کتابخوانی جبران خسارات وارده به فرهنگ طی سالیان متمادی است
نویسنده برجسته حوزه کودک و نوجوان گفت: در سالهای گذشته کسانی به فرهنگ و کتاب ما خسارتهایی وارد کردهاند که جبران ناپذیر است؛ کار باشگاههای کتابخوانی جبران همین آسیبها است.
عضو هئیت موسس انجمن نویسندگان کودک و نوجوان همچنین در پاسخ به این سوال که چه کنیم که فعالیتهایی مانند جام باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان تبدیل به فعالیتهایی تکراری و کلیشهای نشوند؟ افزود: آنچه ما را به تکرار میرساند، پیروی از یک سری الگوهای از پیش تعیین شده است؛ یک چیزهایی را دیدیم، باز دوباره بر میگردیم و همانها را تکرار میکنیم.
وی ادامه داد: معمولاً در نظامهای فکری دولتی که به دنبال نوآوری و خلاقیت نیستند، این دوبارهکاریها زیاد دیده میشود. برای تکرار گریزی باید کارها به خود مخاطبان، مشارکت کنندگان، مردم و بچهها سپرده شود و کمک فکری بچهها با هدایت مربیان بهترین شیوه در این مسیر است.
نویسنده «چتری با پروانههای سفید» گفت: ما باید آرزو کنیم که این باشگاههای کتابخوانی کودک و نوجوان که در نقاط مختلف کشور شکل گرفته، پایدار مانده و تعطیل نشوند؛ در سالهای گذشته کسانی به فرهنگ و کتاب ما خسارتهایی وارد کردهاند که جبران ناپذیر است؛ کار باشگاهها جبران همین آسیبها است.
حسنزاده در جواب این سوال که آیا استفاده از کتابهای الکترونیکی در باشگاههای کتابخوانی میتواند جایگزین کتابهای کاغذی در تامین نیاز این باشگاهها باشد؟ گفت: تلاش ما باید به سمت راحتی مردم باشد بعضیها خواندن کتابهای الکترونیکی را دوست نداشته و با آنها ارتباط برقرار نمیکنند و در مقابل برای نسل جوان، خواندن کتابهای الکترونیک راحتتر است. یک فرهنگ باید جا افتاده و نهادینه شود و یاد بگیریم که هر کاری را از راه قانونی انجام دهیم. ما عادت کردهایم هرچه را که میخواهیم از طریق اینترنت جستجو کنیم و در بیشتر مواقع هم به دنبال نسخههای مجانی هستیم!
نویسنده «عمه خانم و ماجراهای آبکی» ادامه داد: در مورد فیلمهای خارجی شاید نتوانیم کاری کنیم هر چند که باید به آنها احترام گذاشت. در موسیقی هم، کپی رایت رعایت نمیشود اما در زمینه کتاب باید این اتفاق بیفتد اگر نسخه چاپی کتابی 30 هزار تومان باشد و نسخه الکترونیکی 10 هزار تومان، مردم باید یاد بگیرند برای خواندن کتاب این مبلغ را پرداخت کنند که نویسنده بتواند بنویسید و ناشر نیز به نشرش ادامه دهد و همه چیز سرجای خودش قرار بگیرد.
نویسنده رمان «زیبایم صدا کن» که لوح سپاس جایزه هانس کریستین اندرسن در سال 2018 را دریافت کرده است، در خصوص تاثیر کارگاههای نویسندگی هم در مخاطبان، تصریح کرد: هر کارگاهی روش خودش را دارد خیلی از والدین نویسندگی را با نقاشی و موسیقی یکی دانسته و برای اینکه فرزندانشان نویسندگان بزرگی شوند، آنها را به این کلاسها میفرستند. من اعتقادی به این نوع نگرش ندارم نویسندگی باید همراه با جوشش درونی باشد اگر هر فردی این جوشش را نداشته باشد، هزاران کلاس هم که رفته باشد و هزینه کند، فایدهای ندارد. اول باید این جوشش را پیدا کرد و سپس اجازه ساری شدن و نوشتن به آن بدهند. کارگاهها و کلاسها میتوانند تا اندازهای هدایت کننده باشند، اما نمیتوانند اصول نویسندگی را آموزش دهند.
حسنزاده نقش مهدکودکها و برنامههای موسوم به دوشنبههای کتابخوانی را در آنها مطلوب ارزیابی کرد و گفت: اگر بتوانیم این امر را در فرهنگمان جا بیندازیم که زمینه ساز بیشتر کارها از دوران کودکی است، قدر مسلم میتوانیم نتیجه مثبتی را بگیریم و آغازگر این راه مهد کودکها هستند؛ چه چیزی بهتر از کتاب میتواند سرلوحه کودکان ما قرار گیرد. آرزو میکنم این اتفاق در مدارس نیز بیفتد و یکی از امتیازات ورود به دانشگاهها، این باشد که فارغ التحصیلان جام باشگاههای کتابخوانی این دورهها و آموزشها را دیده باشد.
فرهاد حسنزاده در پایان این گفتوگو همچنین از رمان جدید خود با عنوان «برف و آفتاب» گفت که قرار است به زودی از سوی انتشارات فاطمی روانه بازار نشر شود.
نظر شما