علیرضا کرمانی مدیر دفتر طرحهای ملی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات در ابتدای این نشست گزارشی از این پژوهش ارائه كرد و گفت: تاكنون سه موج از این گزارش انجام شده و موج سوم در سال ٩٤ بعد از ١٢ سال وقفه انجام شده است. قرار است در سال ٩٨ موج چهارم نیز انجام شود. البته تغییر ساختار این گزارش مد نظر نیست ولی به دنبال این هستیم كه گام بعدی را با مشكلات كمتری ادامه دهیم. برای موج چهارم گزارش ارزشها و نگرشها، سه بعد محتوایی، روش و كاربرد نظریه ها مورد توجه قرار میگیرد.
تقی آزاد ارمكی نیز در این نشست با بیان اینکه این پروژه با هر خطایی باید استمرار یابد عنوان کرد: در جهان هم با كمترین تغییرات ممكن این گونه طرح ها ادامه مییابد تا اینكه روند تغییرات را پی بگیرند اما میشود از نقد این كار آثار جدید تولید كرد.
وی با بیان اینكه یك اراده سازمانی برای این كار بوده تا علمی افزود: وقتی اراده علمی عنصر تابعی باشد مداخلات سیاسی به وجود میآید و به همین دلیل میبینیم که اراده سیاسی موجب شد تا سالها این طرح متوقف شود. پس اراده سازمانی ساحت علمی را تابعی كرده و باعث شده این طرح در آكادمی و در نظام سیاست گذاری هم نیاید و از این جهت نشان می دهد مشكلی دارد.
به گفته آزاد ارمكی، مفهوم دولت در این كتابها برجسته شده است و از پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان به عدم رضایت، افت اعتماد اجتماعی و اختلالات نظام اجتماعی می رسیم. بنابراین گفتمان استبداد ایرانی در نتایج این پژوهش بازتولید میشود و مجموعه ای از اطلاعات برای فربه شدن نظام سلطه گر ایرانی به ما می دهد. در این اثر به دلیل برجسته شدن دولت، جسم نحیف نظام اجتماعی در ایران و نظام سلطه گری كه در بدترین شرایط هنوز باقی می ماند را مشاهده میکنیم.
وی با بیان اینكه این طرح با مجموعه كارهای ایسپا تفاوتی نمیكند و تفاوتش با سنجش افکار عمومی مورد سوال است یادآور شد: اگر پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان پژوهش است باید فهم تاریخی از جامعه ایران باشد و وامدار پژوهش های قبلی باشد چون در غیر این صورت، این كار می تواند در دام یك سنجش افكار بزرگ بیافتد. پس تفاوت آن باید مشخص شود. در پژوهش هایی كه در ادامه این كار هم انجام شده این تفاوت با سنجش افكار معلوم نیست.
آزاد ارمكی در پایان گفت: دادن تصویر از فرهنگ در ایران گرفتاری دارد چون فرهنگ را بیش از حد آنچه كه در جامعه ایران مهم است مهم كردیم. در جامعه ایرانی ما تصویر پارسونزی از فرهنگ نداریم كه از آن فرهنگ را دربیاید.
فاضلی نیز در ادامه این نشست نكاتی را درباره این طرح مطرح كرد و گفت: در دو مقطع با این طرح مواجه شدم یكی حدود ١٧ سال پیش و دیگری در زمان كنونی. آنچه كه مسعود چلبی در این پیمایش به عنوان مولف طرح كرده، نقشه مفهومی جامعه است. نقشه مفهومی جامعه این است كه تمام فرضیات نظریه پردازی مولف در آن است و از این جهت درگیر شدن با این كتاب كار دشواری است و از كم خوان ترین آثار در این حوزه است.
وی ادامه داد: اگر این كتاب پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان را با کتاب «صدایی كه شنیده نشد» مقایسه كنید میبینید كه در آنجا مولفان مسالهاشان را صریح گفتند و خواستند پیامدهای مدرنیزاسیون در ایران را ببینند. چلبی اما در این کتاب نظریه اجتماعی داشته كه ابعاد مختلف را در بر میگیرد اما وقتی به بخش داده میرسد تئوری جامعه ایران هم هست. چلبی از تئوری توسعهای میگوید كه در آن زیر نظامها باید با هم نفوذ متقابل داشته باشند. حال باید دید که شما اگر بخواهید این نظریه را تست كنید، پیمایش آن را ممكن میكند و می توانیم بفهمیم كه چگونه نظامهایی مانند اقتصاد و فرهنگ زیر سلطه سیاست قرار گرفته است؟
فاضلی در پاسخ گفت: شما با بله و خیر مردم نمیتوانید بفهمید كه دولت رانت دارد یا خیر! من حرفم این است كه ما یك نظریه جامعه در این طرح داریم كه در جای خودش بسیار عالی است اما این را برای پژوهش این چنینی به كار گرفتیم كه ارزش ها و سنجشها تنها یك گزاره كوچك آن هستند. شما یك دولت، چیستی، پیدایش و كاركرد آن را دارید و بعد ارزشها و نگرشهای مردم را در برابر دولت میخواهید بسنجید! اینجاست که چهارچوب مفهومی قبای گشادی برای این پژوهش است چون سوال این است که آیا نظریه جامعه میتواند مبنای ارزشها و سنجشهایی شود كه تنها موجودیت كوچكی از جامعه است و آیا نتایج آن میتواند برای داوری درباره سیطره سیاست بر اقتصاد و فرهنگ كافی باشد؟
به گفته این مدرس دانشگاه، از سوی دیگر ارزش افزوده چهارچوب مفهومی چلبی برای این پژوهش چیست و ما اساسا چه سوالی را تست می كنیم؟ نتیجه این كار این بود كه همه شورای علمی این طرح برای طراحی پرسشنامه خودشان را ملزم به چهارچوب مفهومی نكردند و تنها به مساله پرداختند.
فاضلی در پایان یادآور شد: پیمایشها مولفه دولت مدرن هستند و دولت مدرن در مسیر جلو رفتنش درباره جامعه داده تولید کرده و اساسا این ایراد نیست که بگوییم این پیمایشها از موضع قدرت هستند! فقط میشود گفت این پیمایشها بی طرف تر تولید شوند. اساسا داده به گونهای طراحی میشود که بتواند در نظریههای مختلف استفاده شود. از سوی دیگر روند پژوهی در این پیمایشها بسیار مهم است و مهم این است که این پارامترها گاهی سوالهایشان ساده است اما هر سه سال یکبار پرسیده میشوند و شما میتوانید تغییر آن را ببینید. بنابراین در این پژوهشها روند مهم است.
سراج زاده نیز در بخش دیگری از این نشست با بیان اینكه این پیمایشها نمیتوانند نظریه بنیان و وفادار به آن باشند عنوان كرد: اگر به كارهای مطرح دنیا رجوع كنیم میبینیم كه به طور مثال در پیمایش ملی در انگلستان اساسا چهارچوب مفهومی وجود ندارد. ما در پیمایش به دنبال چه هستیم؟ بر اساس مطالعهای که میشود انجام داد باید گفت بر اساس زمینه اجتماعی و فرهنگی و پرسشهایی که باعث شده این پروژه در ایران شکل بگیرد باید عنوان کرد گویی مجموعهای از پرسشهای درباره جامعه و مردم است که تصویری ارائه می کند که نشان می دهد جامعه در دوره خاص چگونه، فکر و رفتار میکند. شما در پیمایشهای کشورهای دیگر هم دقیقا چنین چیزی را میبینید. یعنی نیاز مشترکی در بین مدیران اجرایی و دانشگاهیان شکل گرفته که چه افکار و رفتارهایی در جامعه است. پس پژوهشهای این چنینی در کشورها مساله محورند. پس استفاده از نظریه در پژوهشهای این چنینی مشکل آور میشود.
وی ادامه داد: در علوم اجتماعی نظریه واحدی وجود ندارد و هر کدام تعریفی از واقعیت اجتماعی برای ما دارند و هر کدام مفاهیمی تولید میکنند که متفاوت است و اینجا نظریه یه رویکرد ویژه به واقعیت اجتماعی میشود و به همین دلیل بسیاری از واقعیتهای اجتماعی را به دلیل سیطره نظریه بر آن کنار میزند.
سراج زاده یادآور شد: پس این گونه پیمایشها نظریه به نظریه ندارند و نیاز به پرسشهایی دارند که اتفاقا میتواند بر آمده از نظریههایی باشد که حساسیتهایی را برای پرسش از مردم ایجاد کند و در نهایت نتایج آن بتواند برای بحث و گفتوگو درباره جامعه ایران مورد استفاده قرار گیرد.
این استاد دانشگاه در پایان سخنانش گفت: باید برای انجام این پژوهشها با مساله شامل مسایل دانشگاهیان و مدیران و در مجموع اجماع نخبگانی به سراغ مفاهیم، مسایل و پرسشهای مرتبط به این پژوهشها برویم.
نظر شما