او ادامه داد: گروه «ربعه» نوعی دیگر به مسائل فرهنگی نگاه میکردند و رویکردش به مسائل فرهنگی و این قبیل مسائل فرق داشت. اعضای گروه «ربعه» در حقیقت یک گروه روشنفکر بودند و ظاهرا در کافهای به نام «کافه نادری» جمع میشدند و در باب مسائل فرهنگی و ادبی روز ایران صحبت میکردند. تا جایی که بنده خاطرم هست، این گروه در مقابل گروه «سبعه» ایجاد شده بود و نوعی دهنکجی به آنها به شمار میآمد. البته گروه سبعه هم روشنفکر بودند، ولی در حد مطالعات و تتبعات دانشگاهی؛ در صورتی که گروه ربعه تتبعات دانشگاهی را به صورت روشنفکرانه پیش میبردند.
نویسنده کتاب «تجدد ادبی در دوره مشروطه» درباره نقش مینوی در جمعآوری مخطوطات فارسی بیان کرد: از دهه 30 به بعد ظاهرا مجتبی مینوی چند وقتی در دانشگاه تهران تدریس میکند و بعد مامور میشود که به ترکیه برود. یکی از خدمات شاخصی که مینوی انجام میدهد، این است که تمام مخطوطات فارسی را که در کتابخانهها و موزههای ترکیه وجود دارد، شناسایی میکند، از تمامی این نسخهها عکسبرداری میکند و به دانشگاه تهران میآورد؛ که امروزه بخش مهمی از مخطوطات و اسناد و مدارک ما را در دانشگاه تهران شکل میدهد، که این یکی از مهمترین خدمات ایشان بود.
یعقوب آژند
مینوی کمی در دیدگاهش تند بود
مترجم کتاب «فلسفه هنر و زیبایی شناسی» درباره شخصیت مینوی اظهار کرد: مینوی کمی در دیدگاهش تند بود. گاهی اصلا به کسی رحم نمیکرد. در نامههایی که مینوشت، به افرادی که مورد نظرش نبودند، بیمحابا حمله میکرد و اینچنین خصوصیاتی هم داشت. به همین دلیل در مجلهای به نام «کتاب امروز» که آن روزها منتشر میشد و یک شماره آن هم به مجتبی مینوی اختصاص داشت، از عنوان «پژوهشگر ستیهنده» برای او استفاده شده بود و از او به عنوان محقق و نویسنده ستیهنده یاد شده بود. یعنی درواقع یکی از خصوصیات او این بود که خیلی تندرو و تندخو بود؛ که البته با همه افراد این رویه را نداشت و فقط نسبت به افرادی که باب نظر او نبودند یا در ارتباط با کارهایش مخالف بودند و امثال اینها، تند برخود میکرد.
آژند درباره دیدار خود با مینوی گفت: بنده در دهه 50 فقط یکی دو بار مینوی دیدم؛ آن دوره من دانشجو بودم و خیلی دوست داشتم بدانم چه گرایشهای ادبی و نظریاتی در این زمینه دارد که صحبتهایش برایم جالب بود. کمی هم تعریض به دیگران میزد که در تصویری که از او دارم، در ذهنم مانده است.
امثال مینوی خادم فرهنگ بودند
وی در پایان گفت: فارغ از رفتارهای خصوصی بزرگانی چون مجتبی مینوی، اینها به فرهنگ ایران خدمت کردند؛ مخصوصا مینوی که در ارتباط با مسائل فرهنگی و ادبی بسیار سختگیر، نکتهبین و نکتهسنج بود. امثال مینوی خادم فرهنگ بودند و به نظر میرسد که دیگر تکرار نمیشوند؛ مخصوصا در این اواخر که بنیاد شاهنامه را راه انداخته بود و تمامی فعالیتهایش را در شاهنامه و مسائل مربوط به آن متمرکز کرده بود. فکر میکنم کتابی هم در ارتباط با سیاوش در شاهنامه منتشر کرده، که کتاب بسیار جالب توجهی هم در تحقیقات بود. البته قرار بود در این بنیاد شاهنامه را به صورت بسیار منقح کار و منتشر کنند که نمیدانم این هدف فرهنگی آنها در نهایت به کجا رسید. مینوی همچنین نثر بسیار زیبای فارسی داشت که در نوشتههایش دیده میشد.
نظر شما