طرحی که پوران شریعت رضوی برای یک زندگی زد، اگر چه چهره خود او را در عین تمام شایستگیهای علمی و شخصیتیاش کمرنگتر کرد اما تلاش او در اداره بنیاد شریعتی و چاپ و نشر میراث مرحوم علی شریعتی و نیز پرورش فرزندانی عالم، متعهد و مستقل، نام او را در کنار زنان تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران قرار خواهد داد.
انتظار طولانی علی شریعتی در قامت یک عاشق برای پیوستن به معشوق، که پیش از این، در کتاب «برسد به دست پوران عزیزم؛ بیست و نه نامه منتشرنشده دکتر علی شریعتی برای همسرش از پاریس» نمایان شده بود، امروز به پایان رسید و پیکر مرحوم پوران شریعت رضوی امروز از جایی تشییع شد، که روزی خانه شریعتی بود و جرقههای انقلاب اسلامی از آنجا و با سخنرانیهای او آغاز شد.
خیابان شریعتی امروز بیتاب بود، جمعیت بسیاری از دوستداران و خانواده مرحوم علی شریعتی و پوران شریعتی رضوی به حسینیه ارشاد آمده بودند تا برای آخرین بار پوران خانم را بدرقه کنند. در میان چهرهها، ملکی، لطفالله میثمی، آذر منصوری، محمود علیزاده طباطبایی، حبیبالله پیمان، معصومه ابتکار، محمدرضا شفیعی کدکنی، هاشم صباغیان، فیضالله عرب سرخی، عمادالدین باقی، هاشم آغاجری، سعید مدنی، تقی آزاد ارمکی، حسین سراج زاده و ... دیده میشود.
مراسمی که پیش از این قرار بود، از ساختمان حسینیه ارشاد آغاز شود، لغو میشود و پیکر پوران شریعتی رضوی در خیابان شریعتی تشییع میشود.
سخنران نخستین مراسم احسان شریعتی است که پیش از خواندن نماز میت بر پیکر او با شکوههایی از بیمهریهای صورت گرفته سخنان خود را آغاز میکند. او با اشاره به اینکه امروز در چهلمین سالگرد انقلاب در این مکان نمادین جمع شدیم تا پیکر مادرمان پوران شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی معلم انقلاب مردم را تشییع کنیم میگوید: اینجا پایگاه آن جهانبینی بود که امروز بیش از ایران در سایر کشورها گوش شنوا دارد و اینجا و این ساختمان برای ما یک نماد است والا ساختمان هیچ ارزشی برای تفکر شریعتی ندارد. علی شریعتی میگوید ارشاد ساختمان نیست و یک جنبش است. اگر اینجا را انتخاب کردیم و امروز میگویند حق ورود ندارید شرم بر ما.
او ادامه میدهد: ما امروز اینجا آمدهایم تا نیمه دیگر شریعتی را تشییع کنیم. پیکر او خواهد آمد و ما همین جا در خیابان شریعتی برای او نماز خواهیم خواند. او هنگامی که به اروپا رفت مدرک دکترایش را در ادبیات تطبیقی گرفت و در سخت ترین شرایط مادی زندگی کرد و علی شریعتی را متقاعد کرد که به ایران برگردد چون در آن زمان دکتر شک داشت که آیا باید در خارج به فعالیتهایش ادامه دهد یا ایران؟ ولی مادر او را متقاعد کرد که به ایران برگردد. این از نظر تاریخی در تاریخ معاصر ایران مهم بود چون شریعتی وقتی به ایران برگشت استراتژی و خطی مشی دیگری را انتخاب کرد.
احسان شریعتی اضافه میکند: بنابراین او پدرم را متقاعد کرد که به ایران برگردد و زندان را به جان بخرد و خود ایشان با اینکه دکترا از دانشگاه سوربن داشت در مدارس متوسطه تدریس میکرد.
به گفته فرزند علی شریعتی، او یکی از مبتکرین نهادهای آموزشی در ایران بود. بعد هم دکتر شریعتی به حسینیه ارشاد دعوت شد و وقتی به زندان رفت همیشه خیالش راحت بود که پوران هست که خانواده را سرپرستی کند. او از این نظر زنی شجاع و نمونه بود. وقتی دکتر شریعتی از زندان آزاد میشود، در خانهنشینی و حصر و ممنوع القلم است حوادثی به هجرت او میانجامد و وقتی از کشور خارج میشود در شرایط مشکوکی به شهادت میرسد و پوران ممنوعالخروج میشود بعد در آن شرایط سخت یادمان است پوران چگونه مقاومت کرد.
فرزند شریعتی با بیان اینکه انقلاب ایران از تشییع شریعتی در لندن آغاز شد، یادآور میشود: آرمان انقلاب استقلال، آزادی و توسعه بود. الان بعد از ٤٠ سال مستقل هستیم اما میدانیم با آزادی و عدالت چه فاصلهای داریم با این حال در همین کشور ایستادیم و پوران آثار دکتر شریعتی را جمعآوری کرد.
او تصریح میکند: مجموعه مقالات و مدارسی که پوران شریعت رضوی ساخته، باقیات صالحات است. او از نظر مادی مستقل ماند. نشان این استقلال این است که امروز نمیتوانیم وارد حسینیه شویم و در کنار ساختمان نهضت را نگه داشتهایم.
پس از این سخنرانی، رضا شریعت رضوی برادر پوران شریعت رضوی نیز با اشاره به زحمات پوران شریعت رضوی در تدوین مجموعه آثار شریعتی میگوید: اطلاع دارید که همه نشریات و جزوات و نوارهای سخنرانی دکتر شریعتی به اهتمام خواهرم بود حفظ و جمع شد و مجموعه آثارش را او بود که نشر داد و همه مسائل را در این راه به جان خرید و یادش برای همه ما محترم است.
شریعت رضوی در پایان میگوید: از شما تشکر میکنم اما باید این گله را به شما میگفتم گلهای که خواهرم در سخنرانیاش داشت و میگفت همه رفتید و من تنها ماندم.
با اتمام سخنان برادر پوران شریعت رضوی پیکر او روی دستان دوستدارانش تا جلوی ساختمان حسینیه ارشاد تشییع میشود و پس از خواندن نماز میت بر او، برای آخرین بار بخشهای از خیابان شریعتی را طی میکند تا رهسپار منزل پایانی او در امامزاده عبدالله و در کنار سه آذر اهورایی شود...
نگاهی به زندگی پوران شریعت رضوی
دکتر پوران شریعت رضوی که نام اصلی او بی بی فاطمه است فرزند حاج علیاکبر و پری در آبانماه ۱۳۱۳ متولد شد. او که در رشته ادبیات فارسی دانشگاه مشهد تحصیل کرده بود، در سال ۱۳۴۲ مدرک دکترای این رشته را از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد. شریعت رضوی پس از بازگشت به ایران تا سال ۵۲ دبیر دبیرستانهای مشهد بود و بعد از آن در تهران راهنمای تعلیماتی بود. او مسئول دفتر تدوین مجموعه آثار دکتر علی شریعتی بود و در سال ۷۷ بنیاد شریعتی را راه اندازی کرد.
شریعت رضوی دکترای ادبیات خود را از دانشگاه سوربن دریافت کرده بود، موضوع تز او که در سال ۱۹۶۳ به راهنمایی ژیلبر لازار از آن دفاع کرد، توصیف طبیعت در شعر تغزلی فارسی در قرن هفتم است. او خواهر مهدی شریعترضوی، یکی از سه دانشجویی است که در حمله نیروهای امنیتی به دانشگاه تهران در ۱۶ آذر ۱۳۳۲ کشته شد، بوده است.
علی اصغر شریعترضوی برادر دیگر پوران شریعت رضوی نیز که به طوفان مشهور بود سال ۱۳۲۰ در جریان درگیری ایران و شوروی در آذربایجان جان باخت.
اما علی شریعتی در سال ۱۳۳۶ به پوران پیشنهاد ازدواج داد که پوران این پیشنهاد را با این استدلال که قصد دارد با مردی تحصیلکرده ازدواج کند و قبل از ازدواج باید تحصیلاتدانشگاهی خود را به پایان برساند، جواب رد داد. پس از حدود یکسال تلاش علی شریعتی این دو در ۲۴ تیر ۱۳۳۷ با یکدیگر ازدواج کردند.
حاصل این ازدواج چهار فرزندی است که امروز هر کدام از آنهای سعی میکنند از میراث مرحوم علی شریعتی نگهداری کنند.
پوران شریعت رضوی در گفتوگویی که درباره کتاب «طرحی از یک زندگی» داشته میگوید: «علی بیست سال آوانگارد زندگی کرد و جلوتر از نسل قبل از خودش بود. من باید کنار چنین مردی زندگی میکردم. از همان ابتدای آشنایی آینده درخشان علی را میدیدم و میدانستم که این قلم توانا متوقف نمیشود. من در دوران دانشجویی به نویسندگان خیلی اهمیت میدادم. همین ویژگی علی هم باعث تشدید علاقه من به او بوده است. چون در آن دوره هر دو در انجمن ادبی دانشگاه شرکت میکردیم و من تواناییهای او را میدیدم. به هر حال سراسر این زندگی جدل بوده است. اینکه تمام روزهای بعد از علی دغدغه من تربیت فرزندانی بود که جاهطلب نباشند، باشخصیت باشند و از نظر روانی سالم باشند. من بهعنوان مادر بینیازی مطلق آنها را احترام میگذارم. بینیازی یک نعمت است. فکرش را بکنید ما یک عمر تحت نظر ساواک بودیم و همیشه در تهدید و رعب به سر میبردیم مدام در این تنش زندگی کردن یک موقعیت ناامنی ایجاد میکند که تعدیل آن کلی انرژی از ما گرفته است. بهخصوص این مسئولیت مرا بیشتر کرده که در نقش مادری محافظ مدام آنها باشم. مدام در تهدید و تعقیب بودن گاهی مرا کاملا خسته میکرد اما در نهایت به شجاعت بیشتر هم دعوت میکرد.»
و شجاعت پوران خانم پس از مرگ علی شریعتی آنچنان بیشتر شد که به تدوین و گردآوری آثار او همت گمارد و طی تمام سالهایی که شریعتی نبود، از میراث فکری و علمی او حفاظت کرد و با گشاده رویی و ذهنی باز، آراء او را در معرض انتقاد همگان قرار داد.
طرحی که پوران خانم برای یک زندگی زد، اگر چه چهره خود او را در عین تمام شایستگیهای علمی و شخصیتیاش کمرنگتر کرد اما تلاش او در اداره بنیاد شریعتی و چاپ و نشر میراث مرحوم علی شریعتی و نیز پرورش فرزندانی عالم، متعهد و مستقل، نام او را در کنار زنان تاثیرگذار تاریخ معاصر ایران قرار خواهد داد.
نظر شما