پل زیندل نویسنده رمان من و مرشدم مینویسد هشتصد و پنجاه و سه اتفاق هولناک در دوران نوجوانی برای او رخ داده و پیدا کردن مرشدش زندگی او را تغییر داده است.
در این رمان همه چیز آنقدر واقعی روایت میشود که خواننده گمان میبرد با حوادثی مستند و نه تخیلی روبهروست. در ابتدای این رمان میخوانیم:
«فکر میکنم روزی که آفتابپرستم، آلبرت را در فنجان قهوه مادرم، مرده پیدا کردم، فهمیدم که بهزودی مرشدم را ملاقات خواهم کرد. فنجان قهوه پشت شیشه عقب شورلت قراضهمان بود و ماشین در بولوار ویکتوری قیقاج میرفت. آلبرت چندین هفته بود که غیبش زده بود. ماشین در یک چاله افتاد و بدن کوچک او قلپی از لیوان بیرون جهید. مادرم در حال آواز خواندن بود. معمولا مواقعی که تهدید به خودکشی نمیکرد، زیاد آواز میخواند.»
پل زیندل نویسنده این کتاب برنده جوایز بسیاری مانند جایزه انجمن منتقدان ادبیات نمایشی نیویورک و برنده جایزه پولیتزر در رشته نمایشنامهنویسی، جایزه مارگرت ادواردز و ... است.
او در مقدمه این کتاب نوشته:
«هشتصد و پنجاه و سه اتفاق هولناک در دوران نوجوانی برای من رخ داد. در این دوران بود که من با مرشدم که نونو فرانکی نام داشت، آشنا شدم. البته خیلی از شما نمیدانید مرشد کیست، اما من میدانم، پس وظیفه دارم که شما را از این موضوع باخبر کنم. دیر یا زود مرشدی سر راهتان قرار میگیرد و زندگی و مرگ شما بستگی به برخوردی دارد که با او میکنید...»
کتاب «من و مرشدم» نوشت پل زیندل با ترجمه شهلا طهماسبی از سوی انتشارات کتاب پارسه در 172 صفحه و 700 نسخه به قیمت 22000 تومان به تازگی منتشر شده است.
نظر شما