آنچه امروز به نام علوم انسانی بر مراکز علمی و غیر علمی سیطره یافته حاصل درختی است که در تمدن مادی و سکولار غرب ریشه دارد. نظریات مطرح در علومی چون اقتصاد، سیاست، مدیریت، روانشناسی، جامعهشناسی و دیگر علوم انسانیِ رایج، بر اساس جدایی عالم ماده از ماورای آن، بلکه انکار ماورا، استوار شده است. خدای این تمدن، انسان و دوستداشتنیهای اوست. انسان از دیدگاه تمدن غربی تنها حیوانی پیچیده و اجتماعی است، و قلّه کمالی که این فرهنگ برای انسان میشناسد، رفاه، آسایش و لذت مادیِ بیشتر است و به بیش از آن نمیاندیشد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران موج معنویتخواهیِ انسان معاصر که در پی سرخوردگی از علمِ حسگرا، روشن شدن بطلان فلسفههایی تجربهگرا چون پوزیتویسم، و فروپاشی نظامهای دینستیزی چون نظام کمونیسم به راه افتاده بود، شدتی باورنکردنی گرفته، و زمینه را برای پالایشی عظیم در همه زمینهها فراهم کرده، و وظیفه عالمان و فعالان این عرصه را سنگینتر کرده است.
انقلاب اسلامی از جهتی آغاز راه بود و فراهمکننده زمینه برای از نو ساختن. نظریهپردازی در هر علمی ـ ازجمله علوم انسانی ـ بر پایه مجموعهای از مبانی و اصول موضوعه انجام میشود که باید در شاخههای بنیادین معرفت بررسی و اثبات شوند. دستیابی به مبانی اسلامی علوم انسانی مستلزم پژوهشهای بنیادی و بهرهگیری از تأملات و تحقیقات اندیشمندان این عرصه است.
علامه مصباح یزدی، یکی از برجستهترین صاحبنظرانی است که در طول سالیان دراز به آسیبشناسی علوم انسانی غربی، تبیین مبانی گوناگون علوم انسانی اسلامی و ارائه الگوی علمی برای تولید این گونه علوم پرداخته است. مجموعه حاضر به منظور ارائه دیدگاههای معظمله در خصوص مبانی اسلامی علوم انسانی تهیه شده است.
بخشهای مختلف این مجموعه با استفاده از آثار آیتالله مصباح یزدی، تنظیم شده است. بخش اول به کلیات و تعریف مفاهیم اصلی (علم، اسلام، علم اسلامی، علوم انسانی، علوم انسانی اسلامی، و مبانی) اختصاص یافته، و بخشهای بعدی به ارائه اصول اساسی مربوط به مبانی هفتگانه معرفتشناختی، هستیشناختی، کلامی، انسانشناختی، ارزششناختی، دینشناختی و روششناختی میپردازند.
نظر شما