امروز، یعنی دهم اسفندماه 1397 دقیقا نود سال از تولد شاعر پرآوازه و موسیقیپژوه ایرانی اهل خراسان، مهدی اخوانثالث میگذرد. «م. امید» شعر فارسی که اگر زنده بود، حال باید نودمین سال تولدش را جشن میگرفتیم. شاپور جورکش، پژوهشگر و منتقد ادبی به مناسبت زادروز مهدیاخوان ثالث یادداشتی نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.
یاد امید نه فقط ازاین جهت ماندگار است، که الگویی بود و عیاری برای اندازهگیری میزان شاعری. با او میشود سنجید که لزوم درک ادبیات کلاسیک برای یک شاعر معاصر، تا چه حد میتواند گستره ذهن را غنا بدهد.
اخوان ثالث، فقط یک شاعر نوگرا نبوده، که بگوییم صرفا در رده شاعران بعد از نیما قرار میگیرد؛ بلکه، جایگاه او در کنار پیشگام شعر امروز، نیمایوشیج است، که همعنان او در آفرینش فضای شعرنو نقش داشته است. این مدعا هنگامی معنا مییابد که کار بزرگ نیما، یعنی جاگزینی «من» متکلم وحده به «او»ی ابژه، صورت عمل بگیرد؛ آنوقت است که پژوهشگر پیگیر تحول شعر ایران ، میبیند که اخوان چه کمکی به شعر ایران کرده است.
نیما درتلاش خود ناچار بود هم خشت بنای تازه را بزند، هم قالب خشت را عوض کند و هم بنای رفیع و درعینحال مطلقانگار سنتی را خشت به خشت با دید نسبینگر جایگزین کند. تحول و تکامل همه ابعاد و اجزای شعر به شکل همزمان، بعید بود؛ نیما قالب را عوض کرد، خشتهایی خامی و پخته عرضه کرد؛ نظریه نوشت و شعرهایی بر اساس آن نظریهها آفرید؛ اما کماند و گاه خام، نمونه شعرهایی از نیما که بتوان در آنها تمام تحولات شعر مورد نظر استاد رادید.
شاگرد او، اخوان بود که بهترین نمونههای شعر آرمانی استادش را در شعرهایی چون «کتیبه» و «خوان هشتم» را نوشت. البته اخوان در کتاب «بدعتها و بدایع نیما» نمیتواند به درک درستی از میدان دید تازه نیما برسد.
امید وقتی شعرهایی چون «کتیبه» را آفرید که استادش دیری بود که رفته بود.
نظر شما