نویسنده انگلیسی و عضو هیئت داوران جایزه داستان کوتاه دانشگاه کمبریج اعتقاد دارد داستانهای کوتاه نوعی ترکیب واقعیت با خیال است که باید در جملات کوتاه برای جذب مخاطب تعریف شود.
قبل از اینکه بخواهم درباره جایگاه داستان کوتاه در ادبیات معاصر بنویسم بهتر است به این مسئله بپردازیم که قبل از هر چیز باید فرم و شکل داستان کوتاه را شناخت تا بتوان درباره آن اظهار نظر کرد. من اولین بار در دوران دانشجوییام در دانشگاه لنکستر عاشق داستانهای کوتاه شدم. در اکثر دروس رشته ادبیات انگلیسی آثار شکسپیر و رمانهای کلاسیک مطالعه و بررسی میشود ولی به نظر من وقتی موضوع خلاقیت باشد باید داستانهای کوتاه به میان آید. و در اینجا مسئله فرم و شکل و قالب مطرح می شود. در حقیقت وقتی از داستان کوتاه صحبت میکنیم صحبت درباره فرم و قالب داستان است که به نظر من داستان کوتاه قالبی از داستان است که نوری سریع و روشن است که سریع و ناگهانی همه چیز را روشن میکند ولی به همان سرعت نیز میتواند همه چیز را در سایه فرو ببرد.
داستانهای کوتاه به ما دنیایی از یک زاویه خاص نشان میدهند و حتی عناوین این داستانها نیز خاص بوده و نیاز به خلاقیت بالای نویسنده دارد. من همیشه داستانهای ترسناک را دوست داشتم و باید بگویم که داستان کوتاه بین ادبیات و ترس پلی برقرار میکند چیزی که در رمان نمیتواند حادث شود. نویسندگان داستانهای کوتاه مثل کلی لینک، کارن راسل، هلن اویمی، رامونا آسوبل و کسانی مثل کارمن ماچادو همگی در نوشتن داستانهایشان واقعیت را با تخیل، ترس و افسانه مخلوط میکنند و این همان خلاقیت داستان کوتاه است.
در رمانها خواننده با شخصیت داستان همراه میشود و ممکن است روزها و ماهها این همراهی ادامه داشته باشد. در رمان حوادث با جزئیاتش بیان میشود ولی ممکن است در داستان کوتاه قادر به این مسئله نباشیم و این تصویر از جزئیات به کلیات تبدیل شود. نگاه کردن و مقایسه این دو کار اشتباهی است و در اصل نباید داستان کوتاه را با رمان اینگونه مقایسه کرد. آنها کارکردهای جداگانهای دارند همانگونه که شعر کارکردش با نثر فرق میکند. ما باید لذت خواندن داستان کوتاه را با لذت خاص رمانها مقایسه کنیم. وقتی بتوانیم بین این لذتهای متفاوت مطالعه تفکیک قائل شویم میتوانیم درباره محبوبیت هر کدام نظر بدهیم.
بدون اینکه بخواهم درباره این مسئله قضاوت کنم که کدام قالب داستان بهتر است شاید بهترین جمله درباره داستانهای کوتاه این باشد که آنها کوتاه هستند. الان زمان آن رسیده است که مثل گذشته کوتاه بودن آنها را به جای تحقیر تحسین کنیم. این داستانها کوتاه هستند و کوتاه بودن هنر آنها محسوب میشود. حتی برای خواندن یک داستان کوتاه لازم نیست بروید یک کتاب قطور بخرید. هزاران داستان کوتاه هر روز در اینترنت منتشر میشود و در اینجا رقابت بیشتر از هر چیزی به چشم میخورد. هر نویسندهای که بتواند با کوتاهترین جملات و صفحات مخاطب را جذب خودش کند، موفق خواهد بود.
نظر شما