نمایشگاه کتاب، بهانهای است برای برپایی دهها نمایشگاه بزرگ و کوچک دیگر از فروش غذا و فستفود، تا اسباببازی و لباس و غیره و این امر چندان زیبنده نیست و میباید هویت خالص فرهنگی کتاب، حفظ شود.
سی و دو سال تجربه، آنهم تقریباً یکسان، که دو دوره در شهر آفتاب برپا شد، هفت هشت دوره در مصلی و بقیه در محل دائمی نمایشگاهها، بدون کمترین تغییر و تبدیلی و با توجه به ضیق وقت و حتی ثبتنام ناشران تا نوزدهمین روزانه فروردین سال جاری، انشاالله که مسؤولان برگزاری نمایشگاه، در این اندک زمان باقی مانده، بتوانند با توجه به مشکلات عدیده روی داده حاصل از سیل سراسری در کشور با حل موضوع و معضل سیل، نمایشگاه را آن چنان که شایسته و بایسته است، برپا دارند و شاهد سردرگمی و برنامهریزی نامناسب نباشیم.
طی سالهای قبل، تمامی امور، قبل از عید صورت میگرفت و نمایشگاه، تقریبا از نیمه دوم اردیبهشت برپا میشد و مسؤولان فرصت داشتند تا با برنامهریزی حتیالامکان فضای لازم را در اختیار ناشران قرار دهند واین در حالی بود که بسیاری به امر تخصیص و میزان متراژ غرفهها، معترض بودند و باید دید امسال، چگونه خواهد بود و بماند، نام و شمارهگذاری غرفهها و نصب بنرهای نامِ ناشران در ابتدای سالنها و سایر علائم راهنمایی مردم، برای دسترسی به ناشر و کتاب مورد علاقه و درخواستشان که گاه تا دو سه روز اول نمایشگاه، دچار کمی و کاستی بود و سرگردانی مردم را باعث میشد. انشاالله که امسال چنین نباشد. لزوم تجدیدنظر در چگونگی برپایی نمایشگاه، امری حتمی و واجب است و نمیتوان، بر یک مدار بیش از سیساله، همچنان چرخید و از تجربیات آن، بهره نبرد و شاید، سال آینده که ماه مبارک رمضان از ششمین روز اردیبهشت شروع میشود، این فرصت را فراهم آوَرَد تا مسؤولان، از همین نمایشگاه، به فکر برپایی نمایشگاه سی و سوم بیفتند و با نوآوری و رهیافتهای جدید، نمایشگاه دیگری را رقم بزنند، مثلاً، نمایشگاه کتاب به معنای واقعی آن، از یکی دو ساعت بعد از افطار تا سحر، آن هم مختص نمایش کتاب، و نه فروش آن، همانند نمایشگاه کتاب فرانکفورت.
ضرورت پیوستن به کنوانسیون جهانی برن (کپی رایت) نزد اکثر ناشران صاحب صلاحیت و مترجمان و نویسندگان، امری مبرهن است و مسؤولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز آن را حتمی و ضروری میدانند، اما هرگز به صورت جدی به این امر ورود نکردهایم و همچنان بلاتکلیف باقی ماندهایم. این امر میتواند برای نمایشگاه بعد، از همین حالا به بحث گذارده شود و نقاط مثبت و منفی و تبعات آنها، نظرخواهی شود و نظرات افراد صاحب صلاحیت ـ ناشران، مترجمان، نویسندگان، اهالی صنعت نشر، ... کارشناسی شود و ضرورت و یا عدم ضرورت پیوستن به این عهدنامه جهانی، به صورت علنی و آشکار، به آگاهی دوستداران علم و فرهنگ برسد.
نمایشگاه کتاب، بهانهای است برای برپایی دهها نمایشگاه بزرگ و کوچک دیگر از فروش غذا و فستفود، تا اسباببازی و لباس و غیره و این امر چندان زیبنده نیست و میباید هویت خالص فرهنگی کتاب، حفظ شده و این بازار مکاره، جمعآوری شود و فراموش نکنید، در کنار برپایی نمایشگاه، متأسفانه شاهد فروش کتابهای چاپ قاچاق نیز هستیم و میباید این امر نیز ریشهکن شود، چراکه این آفت، کشنده است و صنعت نشر کشور را به ورطه نابودی خواهد کشید.
امسال نیز همانند سی و یک دوره گذشته، ناشران برتر نمایشگاه، معرفی خواهند شد و دید و بازدیدها، صورت خواهد گرفت و طبعاً مردم استقبال میلیونی از برپایی آن خواهند کرد، اما بعید میدانم نبض اقتصاد و نشر، با افزایش 50درصدی بن دانشجویی ـ از صد هزار تومان به صد و پنجاه هزار تومان ـ باتوجه به افزایش حداقل دوبرابری قیمت کتاب، بهتر از سالهای قبل بزند و حتی مخارج ناشران را پوشش دهد و تنها میماند فرصت به دست آوردن نقدینگی که در این بازار نیمه راکد اقتصادی و تقریبا راکد نشر، بس مغتنم است.
نوروز امسال، خبری از طرح نوروزی کتاب نبود و شاید همین امر، باعث شود، بخشی از مردم، با دریافت بن، نمایشگاه را رونق بخشند و دوستداران علم و ادب، بهرغم گرانی سرسامآور مواد اولیه چاپ کتاب، همچنان تاوان عشق دهند و به دنبال معشوق به نمایشگاه کتاب بیایند و با گذشتن از برخی مایحتاج ضروری، به وصال برسند و کتاب مورد علاقه خود را تهیه کنند، باشد که در این رهگذر، چرخ نشر، بهتر بگردد.
چشم امید به نمایشگاه بینالمللی کتاب داریم و انشاالله که بهرغم ضیق وقت و زمان، کم و کاستی، کمتر شده و شور و اشتیاق، جای آن را بگیرد. ما ایرانیها، مردمانی عجیب هستیم و همواره کارهای ناشدنی را به انجام میرسانیم. بعید ندانید که در نمایشگاه امسال، انشالله چنین باشد.
نظر شما