ترفند سوسهکی در پرداختن به دنیای انسانها در رمان «ما گربه هستيم» از چشم یک حیوان کاملا اصیل و بدیع و نوآورانه است
سوسهکی با آنكه در ژاپن نويسنده مشهوري است، در بيرون از اين كشور او را كمتر ميشناسند و ما ايرانيها نيز شناخت زيادي از او نداريم. با خواندن رمان «ما گربه هستيم» تازه متوجه اين نكته ميشويم كه از چه نويسنده برجستهيي غافل بودهايم. احمد عليقيان كه با ترجمهاش امكان آشنايي مخاطب فارسي زبان را فراهم آورده است، در پيشگفتار كتاب در معرفي اين رماننويس محبوب ژاپني مينويسد:
«ناتسومه سوسهکی نام مستعار ناتسومه رماننویس برجسته ژاپنی است که در 1867 در توکیو به دنیا آمد و در 1916 در همان شهر درگذشت. سوسهکی در 1890 به دانشکده مهندسی دانشگاه سلطنتی ژاپن، تنها دانشگاه پایتخت در آن روزگار، رفت اما چندی بعد در همان سال به دانشکده ادبیات منتقل شد. با این که سنت طبقات بالا ادبیات را چیزی جز سرگرمی آدمهای بافرهنگ به شمار نمیآورد سوسهکی تصمیم گرفت ادبیات را پیشه خود سازد. در سال 1900 وزارت آموزش ژاپن سوسهکی را با پژوهانهای محقر و بخور و نمیر به دانشگاه لندن فرستاد. در مدت دو سال و اندی اقامت ملالآور در لندن ببیشتر وقت خود را را با علاقه و ولع فراوان به خواندن کتابهای بیشمار در همه رشتههای دانش بشری و به ویژه ادبیات انگلیسی گذراند و در ادبیات قرن هجدهم انگلیس صاحبنظر بود. در لندن در انزوا میزیست و از اجتماع کناره میگرفت ـ معاشرت او با بریتانیاییها در این مدت محدود میشد به شرکت در جلسات هفتگی درس خصوصی انگلیسی نزد جی. گری (که بعدها سردبیر آردن شکسپیر شد) و یک نوبت هم حضور در یک مهمانی عصرانه.
در 1903 به توکیو بازگشت و مدت چهارسال استاد ادبیات انگلیسی در دانشگاه سلطنتی توکیو بود. نوشتن را در همین دوره آغاز کرد. تاکاها کیوشی، هایکوسرای معروف و عضو هیئت تحریریه نشریه فاخته Holotogisu، از سوسهکی خواسته بود مطلبی برای این نشریه بنویسد. سوسهکی در 1904 اولین داستان کوتاهش را نوشت که پس از بازنویسی در ژانویه 1905 در فاخته چاپ شد. سوسهکی قصد نداشت چیزی جز همان یک داستان کوتاه بنویسد، داستانی که حالا اولین فصل کتابی مفصل شده است. سوسهکی شاید این فکر را که گربهای را قهرمان داستان کند وامدار «قصیده در مرگ گربهای محبوب که در تشتی پر از ماهی حوض غرق شد» اثر تامس گرِی بود.
در آغاز، ساختار کتاب درهم و برهم بود اما سوسهکی خیلی زود دریافت که سبک لارنس استرن در نوشتن زندگی و عقاید تریسترام شندی مشکل او را حل خواهد کرد. این که گربهای آواره و بیزار از دنا راوی و شخصیت اصلی رمان شود خالی از غرابت نیست. اما بیشتر کنش و گیرایی رمان به دلیل همین نگاه انتقادی و طنزآمیز گربه به نوع بشر است. سوسهکی از همان نخستین جمله فصل سوم بابت شباهت فزایندهای گربه به آدمها و گرایش تازهاش به انتقاد از آنها از خواننده پوزش میخواهد. انتخاب یک بچه گربه به عنوان راوی و شخصیت رمان معنایی دوگانه داشت زیرا سوسهکی در واقع خود بچه گربهای آواره بود.
الگوی گربه و صاحبش از قرار معلوم خود سوسهکی و گربهاش هستند. اما گربه قصه، هم شخصیت رمان و هم راوی، یک مرتبه از گربه واقعی دور است. سپس در یک صحنه صاحب گربه نقاشی او را میکشد؛ گربه نقاشی حالا دو مرتبه از زندگی واقعی دور است و این یعنی داستان در داستان. صاحب گربه میداند که خودش نقاش واقعی نیست اما شبی آرزو میکند که نقاشی را قاب کند و از دیوار بیاویزد. این رویداد نشاندهنده علاقه شدید سوسهکی به پدیدههای روانشناختی مانند ناخودآگاه و کارکرد ذهن است. در صحنهای دیگر فرایند دور شدن چندگانه سوسهکی از واقعیت باز هم نمایانتر میشود. صاحب گربه کارت پستالی به مناسبت سال نو دریافت میکند که روی ان این گربه نقاشی شده است. موفقیت این رمان به خلق گربهای داستانی منجر شده که نقاشیاش را میکشند. این فرایند را گربهای داستانی روایت میکند که خود قهرمان این رمان موفق نیز هست. سوسهکی با این فرایند دنیایی داستانی خلق میکند که به اندازه خود زندگی واقعی است و از این رو زمینه تازهای برای نوشتن داستانی مدرن فراهم میکند.
تأکید منتقدان ادبی بر وابستگی و وامداری نویسندگان به نویسندگان پیشین قابل فهم است اما پارهای از این منتقدان در این کار چنان زیادهروی میکنند که به نادیده گرفتن غیرمنصفانه اصالت خود نویسنده میانجامد. رمانهای بلند سوسهکیمطالعه جدی او را درباره ساخت و سازوکارهای رمان انگلیسی و بهویژه علاقه او را به آثار تامس استرن و جاناتان سویفت و جین آستن نمایان میسازد. سوسهکی لحن بازیگوشانه و کنایهآمیز آنها را در رمان خود به کار برد و تأثیر اینان بر آثار او ژرفتر و ماندگارتر از تأثیر جرج مِرِدیت بود. رمان حاضر به لحاظ لحن سبکتر از دیگر آثار جدی سوسهکی است. نگاهی دقیقتر آشکار میسازد که این کتاب ساختاری مبتکرانه و پیامهای مهمی دارد.
سوسهکی نام شخصیتهای رمان را به دقت و با وسواس انتخاب کرده است. نام شخصیتهای انسانی بر دو گونه است: آن هایی که در دنیای اندیشههای زندگی و سیر میکنند نامهای نامتعارف دارند حال آنکه دیگران نامهای معمولی دارند. شخصیتهای اصلی، آنهایی که نامهای تمثیلی دارند، روشنفکران با فرهنگ هستند؛ این مردان دانشگاهی اهل تجارت و به مالاندوزی نیستند؛ آنها با دیگر مردان دانشگاهی در داستان که نام متعارف دارند و تجارت میکنند نیز فرق دارند. آقای کانِدا در دسته دوم قرار میگیرد که ترجمه نامش مزرعه طلا است و نویسنده با انتخاب این نام بر طبع آزمند و پولپرستی او تأکید میکند، تاجر نوکیسه موفقی که پیداست تحصیلات دانشگاهی ندارد.
در رمان مدرن اولویت به روایت داده میشود اما در این رمان عنصر گفتار، اعم از گفتوگو و نطق و جدل، غلبه دارد چندان که عناصر روایی در سایه قرار میگیرد. از این حیث رمان به زندگی و عقاید تریسترام ندی لارنس استرن شباهت دارد که سوسهکی به احتمال زیاد آن را الگوی خود قرار داده بود. عناصر سازنده پیرنگ رمان بسیار اندک اما همین مقدار اندک نیز پیوندی انداموار با هم دارند. مجموعه پیرنگهای فرعی در رمان تعادلی ظریف میان روایت و گفتار پرطمطراق روشنفکران برقرار میکند. در سراسر رمان صاحب گربه فردی معرفی میشود که با جریان اصلی جامعه سر سازگاری ندارد و همه رویدادهای زندگی او با لحنی طنزآلود و ریشخندآمیز بیان میشود.
و اما راوی شدن گربه در رمان. شاید ایراد بگیرند که گربه هرگز گفتوگوی پیچیده افراد عجیب و غریب را نمیفهمد. اما همین تمهید را میتوان در سفرهای گالیور جاناتان سویفت (که سوسهکی بسیار آن را میستود) و مزرعه حیوانات جرج اُرول نیز یافت که راوی درباره حیوانات و موجودات غیرانسانی سخن میگوید. در چارچوب هدف سوسهکی گربه این امتیار را دارد که میتواند به هرجا که آدمها نمیتوانند وارد شوند سرک بکشد و حرفهایی را که شخصیتهای رمان درباره هم میگویند بشنود. البته گربه نمیتواند شنیدههایش را به شخصیتهای رمان منتقل کند اما در مقام راوی میتواند اینها را با خواننده در میان بگذارد. این گربه به شیوهای متفاوت با شیوه انسانها نگاه میکند و از این حیث زاویه دید گربه از پدیدههای آشنا آشناییزدایی میکند، و این هم شیوهای خلاقانه برای روایت داستان است و هم تازگی و طراوتی به لحن و طنز آن میدهد.
سوسهکی نخستين رماننویس ژاپنی بود که با فصاحت و به شیوهای قانعکننده وضع مصبتبار روشنفکر تنهای ژاپنی امروز را به تصویر کشید. او با آگاهی از اصالت هنر خود ادعا میکرد که چندان وامدار سنت ادبی بومی خود نیست، اما به رغم رگه پررنگ مدرنیته و اندیشهورزی در رمانهایش سبک غنایی ظریفی را عرضه میکند که منحصراً ژاپنی است. رمان واقعگرایانه مدرن ژاپنی که اساسا یک نوع ادبی خارجی بود طبیعیترین نمود خود را در آثار سوسهکی یافت و در ژاپن ریشه دواند. اما اساس کتاب طنز و حقیقت کنایهآمیز این مشاهدات است. ادبیات جهان سنتی دیرینه در زمینه حکایات حیوانات و افسانههای حیوانات دارد، اما پیداست که ترفند سوسهکی در پرداختن به دنیای انسانها از چشم یک حیوان کاملا اصیل و بدیع و نوآورانه است. یکی مضامین اصلی رمان انتقاد از پولپرستی و طمع و آزمندی انسانهاست و سوسهکی از زبان گربه سخت به این آدمها میتازد و ریشخند میکند. ویژگی یگانه گربه سوسهکی این است که نقش دوگانه شخصیت و راوی داستان را برعهده دارد.
موضوع اصلی رمان تعارض ارزشهای مادی و زیباشناسی است، اما اگر این یگانه موضوع رمان بود بسیار ملالآور میشد. رمان از مجموعهای از مضامین تشکیلشده که با استفاده همزمان از روایت و گفتار به هم چفت و بست میشود: موضوعاتی مانند لباس و غذا و چهره آدمها و کارکرد ذهن آنها و گرایش ژاپن به مدرنیته تحت تأثیر غرب و سرنوشت فرد و فردگرایی که ارمغان فرهنگ غربی است. نزدیک به پایان رمان همه روشنفکران گرد هم میآیند و بحث آنها به طرح پرسشی درباره مدرن شدن ژاپن و فردگرایی میانجامد. شرق در برابر غرب قرار میگیرد؛ شرق بر پرورش روح و جان تأکید دارد و غرب بر پیشرفت مادی. در این رمان انواع آدمهای بیفرهنگ یا فرهنگستیز و روشنفکران به ریشخند گرفته میشوند و یکی از موضوعات رمان تنهایی انسان و تلاش او برای رهایی از آن است. اگر کتاب یک چیر را آشکار کند همانا سرشت انسان است که با گذشت نسلها تغییر نمیکند.»
رمان «ما گربه هستیم» اثر ناتسومه سوسهکی با ترجمه احد علیقلیان در 616 صفحه با شمارگان 1000 نسخه به بهای 91هزار و 500 از سوی نشر مرکز راهی بازار کتاب شد.
نظر شما