در گفتوگو با یک استاد دانشگاه علامه طباطبایی بررسی شد؛
اخبار جعلی یک علامت سؤال بزرگ برای حوزه ارتباطات علم
یک استاد ارتباطات گفت: اخبار جعلی بخشی از دنیای امروز شده و میدانیم که در حال ایجاد تحولات بزرگ است، اما برای صاحبنظران ارتباطات علم دامنه تأثیر آنها هنوز ناشناخته است.
زرین زردار، استاد ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی یکی از اساتید جوان است که تحقیق روی ارتباطات سلامت را پی میگیرد، او معتقد است گسترش شبکههای اجتماعی باعث شده است جامعه پزشکی و درمانگران با مشکلاتی مواجه شوند و اخبار جعلی شرایط برخورد افراد با بیماریهایشان را تغییر داده است. این استاد دانشگاه برای مقابله با اخبار جعلی و بهخصوص چگونگی تولید محتوا در این حوزه راهحلهایی دارد که در گفتوگو با خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) بخشی از آنها را مطرح کرده است. آنچه در ادامه ازنظر میگذرانید مشروح این گفتوگوست.
برای شروع بفرمایید ارتباطات سلامت چیست و با گسترش شبکههای اجتماعی چه تأثیری در مسائل مربوط به این حوزه ایجادشده است؟
حوزه ارتباطات سلامت بهطور عام شامل بخشی از شاخه ارتباطات علم است که به موضوع درمان، پیشگیری و اطلاعرسانی بهداشت و سلامت و فرایند درمان میپردازد که بخش روان هم شامل آن میشود. اغلب در این حوزه چند گروه درگیرمیشوند، گروه اول پزشکان و درمانگران و بخش دوم کنشگران هستند که این گروه دوم سیاستگذارانیاند که به جهتدهی فرایند کنشگران پرداخته و مسیر قانونگذاری را هموار میکنند. در این خصوص باید اشاره کرد بخشی از این فرایند بیماران و رسانهها هستند. که شامل روزنامهنگاران این حوزه میشود.
اتفاقی که در حوزه ارتباطات سلامت با آمدن رسانههای اجتماعی افتاده است این است که رابطه بیماران با کنشگران دچار تغییر شده است، ما شاهد هستیم که کنشگرانی که یکزمانی مخاطب رسانهها بودند و از اتفاقات حوزه را رصد میکردند و در جریان سیاستگذاریها نبودند، حالا دسترسی به بسیاری از اطلاعات دارند؛ آنها در فرایند سیاستگذاری و تصمیمگیریها دخالت میکنند. در فرایند درمان تأثیر میگذارند و همین فشار افکار عمومی باعث واکنشهایی میشود.
هماکنون سیستم درمان احساس میکند که نیاز دارد با ارتباطگیری با جامعه نه برای بهبود خدماتش بلکه برای دفاع از عملکرد خودش وارد صحنه شود؛ همه اینها اتفاقاتی است که تحت تأثیر رسانههای اجتماعی افتاده است. موضوع مهم اینکه حوزه درمان و سلامت حوزه کلیدی است که همواره رسانههای جمعی مهمترین منبع دریافت اطلاعات مردم بودند. آماری داریم در سال 2001 که 51 درصد اطلاعات مردم از طریق تلویزیون دریافت شده و بقیه اطلاعات مردم بهوسیله شکلهای دیگر وسایل ارتباطجمعی و ارتباطات میان فردی بوده است. اما اتفاقی که امروز شاهد آن هستیم نشان میدهد که نسبتها بهشدت در حال تغییر کردن است و جایگاه محکم و معتبری که تلویزیون درگذشته داشته در حوزه ارتباطات سلامت بهشدت متزلزل شده و ارتباطات میان فردی که بهوسیله تکنولوژی در شبکههای اجتماعی انجام میشود سهم بیشتری در جابهجایی اطلاعات میان افراد پیداکرده است.
این موضوع خود چند مساله را به وجود آورده است، اینکه کنار هم گذاشتن تجربههای زیسته باعث حرکتهای جمعی میشود. بهعنوانمثال در ماجرای پرونده پزشکی مرگ آقای کیارستمی، واکنش افکار عمومی را دیدیم. در ماجرای شایعه برداشتن بخیه از صورت کودکی که هزینه درمان او پرداخته نشده بود هم شاهد حرکتهای جمعی بودیم.
در این فرایند اشتباهات کادر پزشکی و نواقص بخش پزشکی به ندانستن آنها نسبت داده میشود. همین موضوع در حقیقت باعث میشود بخش درمان نیاز پیدا کند تا حرف بزند. این شرایط موقعیتی را به وجود آورده است که برای اولین بار وزنه به سمت افکار عمومی سنگین شده است. بیشتر تریبونها در اختیار مخاطبانی است که بیمارانی هستند که بابت دریافت خدمات از سیستم درمانی ذینفع محسوب میشوند اما در طرف مقابل که بخش حرفهای درمان است تریبونهای کمتری برای طرح مسائل نزد افکار عمومی وجود دارد.
در چنین شرایطی موضوع «فیک نیوزها» در حوزه سلامت و درمان هم به موضوع بااهمیتی مبدل شده است که خود حوزه درآمدزا برای اینفلوئنسرها است. بهعنوانمثال صفحات روانشناسی که بسیار پرطرفدارند. بر اساس بررسی که انجام دادیم متوجه شدیم که به ندرت اینفلوئنسرهای فعال در حوزه سلامت، دارای تحصیلات مرتبط و البته بالا هستند. در بهترین حالت ممکن است لیسانسی (مدرک کارشناسی) در رشتههای فرعی مرتبط داشته باشند و بسیاری از این افراد فقط محتوا را ترجمه میکنند.
آیا این افراد از منابع معتبر اطلاعات حوزه سلامت را کسب و سپس ترجمه میکنند؟
خیر؛ آنها صرف اینکه یک متن انگلیسی باشد آن را معتبر قلمداد میکنند. این موضوع مشکلات جدی ایجاد میکند. در حال حاضر در مورد مسائل مرتبط با درمان اگر جستوجویی انجام دهید، اطلاعات زیادی به دست میآید که خیلی وقتها با اصل موضوع مربوط به درمان مغایرت زیادی دارد. بهعنوانمثال در مورد یک دارو ممکن است عوارض عجیبی در فضای مجازی پیدا کنید و همین باعث میشود تجویز آن از جانب پزشک با مشکلات زیادی همراه شود. این موضوع اقتدار پزشک را هم دچار خدشه میکند و درنهایت فرایند درمان مختل میشود.
این نکته مهم است که در حوزه رسانه و تولید محتوا به کمک مسیرهایی ـ مشروط به اینکه شرایط را آرمانی فرض کنیم ـ میتوانیم از هجوم فیک نیوز در امان باشیم. یکراهحل بالا بردن سواد رسانهای است. اینکه مخاطبان تفکر انتقادی داشته باشند و محتوا را ارزیابی کنند.
ارتقای سواد رسانهای چه پیشنیازهایی دارد؟
اولین قدم این است که مخاطب خودش احساس کند نیاز به سواد رسانهای دارد.
اگر مخاطب احساس نیاز نکرد و همه پیام محتوایی که در فضای مجازی دریافت کرد را درست قلمداد کرد، در این صورت نقش سیاستگذار یا رسانههای اصلی چیست؟ آیا رسانههای بزرگ قادر به جریان سازی در این حوزه هستند؟
در حوزه سلامت و درمان مساله مهم این است که رسانههای بزرگ دامنه نفوذشان رو به کاهش است. حداقل باقدرتی که ما نیاز داریم نمیتوانند جریان سازی کنند. اخبار جعلی و فیک نیوز در همه دنیا یک مساله مهم است. اگر به سراغ سازمانهای حرفهای که در حوزه ارتباطات علم فعالیت میکنند برویم یکی از حوزههای مهم که این شاخه علم با آن درگیر است، اخبار جعلی است که هنوز ضریب تأثیر آن را نمیدانیم و علامت سؤال بزرگ داریم و فقط میدانیم که تغییر بزرگی در حال اتفاق افتادن است.
به نظرم یکی از راهحلهای کاربردی این است که از طریق فضای مجازی باید به مقابله با اخبار جعلی رفت. به این شکل که برندهایی معتبر برای دریافت اخبار معتبر و علمی تولید کنیم. در این گام بهجای اینکه به دنبال ارتقای سواد رسانهای مخاطب باشیم میتوانیم به سراغ پزشکان و متخصصان سلامت برویم. آنها را ترغیب کنیم که بیایند به سراغ جامعه بزرگتر و با مردم حرف بزنند.
احتمالاً به این شکل که آنها صفحات جذابی ایجاد کنند که برای دنبال کنندهها ترغیبکننده باشد.
درست است.
شما معتقدید که از رسانههای بزرگ نمیتوان انتظار داشت که تأثیرگذار باشند پس باید به سراغ افرادی مثل پزشکان رفت تا مخاطب آنجا فعالیت کند؟
برای اینکه سوء تفاهم نشود که رسانههای بزرگ اعتباردارند به نتیجه تحقیقی با روش کیفی را در مرکز تحقیقات صداوسیما اشاره میکنم که افراد چه زمانی به اخبار این رسانه مراجعه میکنند. نتیجه جالب بود. بیشتر وقتها مخاطبان مورد مصاحبه به سراغ اخبار صداوسیما نمیرفتند. اما وقتی بحرانی پیش میآمد میزان مراجعه به اخبار این سازمان بیشتر میشد.
افراد در مواقع بحرانی به دنبال جایی هستند که وقتی گفت رخدادی پیشآمده است، خیالشان راحت باشد که موضوع صحت دارد. اما کانالها ممکن است چنین شرایطی را به وجود نیاورد و مشخص نشود که کیفیت و کمیت اتفاق چیست و صحت آن مورد تأیید قرار گیرد.
چند وقت پیش ما به کمک وزارت بهداشت اقدام به برگزاری کارگاهی ویژه متخصصان حوزه سلامت کردیم که آنها با دریافت آموزشهای رسانهای بتوانند خودشان کانالهایی ایجاد کنند و در حوزه تخصصشان اقدام به تولید محتوا کنند. بازخوردی که از برگزاری این کارگاه داشتیم نشان داد که برخی از آنها وارد حوزه تولید محتوا شدند. استفاده از دارو و درمان را به مردم آموزش میدهند و پادکست میسازند. این تجربه نشان داد که میتوان از این بخش جامعه پزشکی که علاقهمند به حوزه فعالیت رسانهای است بهخوبی استفاده کرد تا آنها با جامعه تعامل کنند. اینها میتوانند با جامعه ارتباط بگیرند. بهاینترتیب از این طریق میتوانیم در حوزه ارتباطات سلامت چند برند خاص تولید محتوا ایجاد کنیم که اعضای جامعه روی آنها حساب بازکنند.
کار دیگری که میتوان به کمک سیاستگذاری انجام شود و نیازمند بهرهگیری درست از تکنولوژی است، اتفاقی مشابه با طراحی سایت بالاترین است که موضوعات از طریق اعتبارشان و توسط مخاطبان رتبه دهی میشود و در جستوجوی اینترنتی هم این نتایج موردتوجه کاربران بالا میآید. این هم میتواند زمینهای را ایجاد کند که اخبار جعلی تا حدی کنترل شود، هرچند این راهحل صد درصد نیست.
آیا علت اقبال نشان دادن به فیک نیوز را میتوان در این گزاره بررسی کرد که در نبود شبکههای اجتماعی در سالهای گذشته کتابهای ارائهکننده اطلاعات در حوزه ارتباطات سلامت بهاندازه کافی تولید نشده و مخاطبان با عطش دریافت این اطلاعات شروع به استفاده از شبکههای اجتماعی کردند؟
در حوزه تولید کتاب برای مخاطب عام، کتابهایی همچون مجموعه «به زبان آدمیزاد» و.. میتواند به مخاطب کمک کند. اما در حوزه ارتباطات سلامت کتابها چنین ویژگی ندارند. حتی اگر وجود داشتند هم نمیتوانستند گرهای از مشکلات مردم باز کنند. چراکه مشکلات حوزه پزشکی ماهیت شخصی دارد. قبلتر یک نفر ممکن بود برای حل مشکلش به سراغ پزشک رود یا از طریق ارتباطات میان فردی مشکلش را با دیگران در میان بگذارد و کمک دریافت کند. اما الآن ماهیت این روند تغییر کرده و افراد در چند لحظه کوتاه با یک جستوجوی ساده اینترنتی به انبوهی از اطلاعات در حوزه پزشکی و درمان دسترسی پیدا میکنند که این شرایط میتواند اضطراب افراد را کاهش دهد.
در حقیقت مواجهه با وضعیت ناراحتکننده بعضی از بیماریها بهواسطه شرایط جدید تخفیف پیداکرده است. این خوشایند است که هر جا با خلاء مواجه شدیم میتوانیم با انبوهی از اطلاعات چارهای (هرچند غلط) برای مشکلمان پیدا کنیم، این وضع ازنظر روانی ارضاء کننده است و این موقعیت بامطالعه هیچ کتابی قابلمقایسه نیست. در شرایط جدید ما در شبکههای اجتماعی همچون اینستاگرام هم میتوانیم تجربههای خاصی در این خصوص لمس کنیم. بهعنوانمثال بامطالعه پستهای اینستاگرامی میتوانیم افرادی را پیدا کنیم که در موقعیت مشابه ما ازنظر وضعیت سلامتی هستند.
آیا حوزه ارتباطات علم برای خود رسالتی قائل است تا مردم را از دریافت اطلاعات سطحی در بستر فناوریهای جدید به سمت منابعی همچون کتاب و رسانههای معتبر سوق دهد؟
یکبخشی از ارتباطات علم همین نقش را ایفا میکند، بهعنوانمثال انجمن ترویج علم را داریم که مردم را به سمت کتاب سوق میدهد و برای خود رسالت جستوجوی کتاب و معرفی آن به جامعه مخاطبانی است که برای آن کتاب هدفگذاری شده است. در حوزه فعالیتهای مدنی هم انجمن ریاضیات وظیفه مشابهی بر عهده دارد و کتاب معرفی میکند.
در فضای گستردهای مثل شبکههای اجتماعی چهکاری میشود برای بهبود وضعیت کتاب انجام داد؟
با این جریان گسترده شبکهها و اینفلوئنسرها میشود همراه شد. اینکه آنها توان تأثیرگذاری دارند، میتوانیم بهجای آنها متخصصان را بنشانیم. شاید بشود در چنین فضایی شبکههایی را گسترش داد تا کتابهایی که برای عموم مفیدند را معرفی کرد. این عملیات میتواند کتابهای حوزه ارتباطات سلامت را هم در برگیرد. هرچند باید در حوزه ارتباطات سلامت به این نکته توجه داشت که تولید کتاب برای عموم در این بخش بسیار کم است و بیشتر آثار مربوط به کارگزاران و متخصصان این حوزه است.
در پایان اگر نکتهای دارید، لطفاً بفرمایید؟
کتاب برخلاف بسیاری از رسانههای جمعی دیگر با آمدن اینترنت رو به انقراض نرفته است. بهعنوانمثال همچون تلگراف نیست که امروز اثری از آن جز در موزهها نیست. با آمدن فضای مجازی، صنعت کتاب در حال تغییر و تحول است. در دنیای آینده شاید دیگر قفسههای مملو از کتاب کاغذی به چشم نخورد، بلکه بهجای آن نشر رومیزی رونق پیدا کند. بستری که هر فرد به چندین میلیون کتاب روی میز کارش دسترسی خواهد داشت و بعد انتخاب اثر مطلوب خود میتواند کتاب مدنظرش را بر روی کاغذ پرینت بگیرد.
این وضعیت میتواند برای کتابهای حوزه ارتباطات سلامت هم رخ دهد، شاید دیگر قابلتصور نباشد که در آینده برای مخاطبان عام این حوزه کتاب کاغذی تهیه شود و به دست آنها داده شود تا مطالعه کنند. اما میتوان کتابهای آنلاین با حجم کم تهیه کرد که حرف اصلی آنها مسائل اساسی حوزه سلامت است. بهطور حتم راهحلهای مقابله با آسیبهای فضای آنلاین هم از طریق همین کتابها قابلارائه خواهد بود.
نظرات