خلیج پارس در مرکز خاورمیانه و جهان قرار گرفته و توانگرترین آبراه جهان و پدیده سومین دوره زمینشناسی با میلیونها سال دیرینگی است، که به عنوان منطقه «ژئواستراتژیک»، «ژئوپولیتیک» و «ژئواکونومیک» در ادبیات سیاسی و اقتصادی و نظامی جهان، جایگاه ویژهای را ویژه خود ساخته است.
خلیج فارس منطقهای جغرافیایی است که از روزگاران کهن، این نام را گرفته و در سالهای پسین، به گونهای ارزشمندترین مرکز فراهم کردن نفت جهان در نیمه دوم سده بیستم میلادی بوده و پیشبینی میشود. که در نیمه نخست سده بیست و یکم میلادی با کاهش اندوختههای سرزمینهای دیگر جهان از جمله آلاسکا و دریای شمال، بر جایگاه راهبردی و ژئواکونومیک و یا جغرافیای اقتصادی منطقه خلیج فارس، افزوده شود.
سازههای بنیادی که از گذشتههای دور توجه و آرزوی کشورهای توانمند و استعمارگر جهان را به خلیج فارس کشانده است، جایگاه استراتژیک یا اقتصاد آن بوده که انگیزه شده تا کشورهای اروپایی در جست و جوی به دست آوردن سودهای کلان و رخنه در سرزمینهای خاور، به این منطقه سرازیر شوند.
خلیجفارس از روزگاران کهن، دروازه اصلی ورود و خروج فرهنگ، تمدن، اقتصاد و سیاست ایران بوده و بالندگی دولت مرکزی ایران همواره به حضور توانمند سیاسی امروزه در جهان از اهمیت ویژهای برخوردار است و جایگاه چالش اصلی ایران با قدرتهای استعماری شده است.
پایه پیدایی زبانها، نامگذاری و جدا کردن پدیدههای جهان هستی از یکدیگر بوده است و نامهای جغرافیایی، بخشی از تاریخ، جغرافیای، اساطیر، فرهنگ و آیینهای یک ملت و به بیان دیگر، شناسنامه کشورها و ملتها هستند و نگاهبانی از آنها همچون نگاهداری از اثار باستانی به عنوان اندوختهها و میراث انسانی، بایسته است. به همین رو، هرگونه تغییر یا برهم زدن نامهای تاریخی کهن، همانند ویران ساختن آثار باستانی گامهایی نکوهیده است. آثار باستانی برجای مانده از شهرهای کرانه خلیج فارس، بیانگر وجود فرهنگی 6 هزار ساله و بیشتر در کرانههای این دریاست و در دوران امپراتوری توانمند و پهناور پارس، خلیج فارس شهرت جهانی یافته است.
پژوهشگرانی که درباره نام خلیج فارس پژوهش نمودهاند، هم سخن هستند که نام خلیج فارس در تمامی هزارهها در پیمایش بیش از 2 هزار و 500 سال گذشته، نامی یگانه و جهانی و بدون مخالف بوده است و در خاورمیانه، بر روی کمتر نامی در دورانهای گوناگون تاریخی چنین یگانگی در میان همه نویسندگان و تاریخنگاران وجود داشته است.
سرآرنولد ویلسن، تاریخنگار انگلیسی بر این باور بود که هیچ آبراهی چه در گذشته و چه امروز، برای تاریخ و جغرافیدانان، سیاستمداران، پژوهشگران و جهانگردان اهمیت بیشتر از خلیج فارس نداشته است. این آبراه که فلات ایران را از «عربیا» جدا میسازد، از حداقل 2 هزار و 200 سال پیش از هویت ایرانی برخوردار بوده است.
از سوی دیگر گاهی تجزیه و تحلیل یک نام تاریخی، به پی بردن بسیاری از گمشدههای ادبی، فرهنگی و علمی کمک میکند و از این راه میتوان دریافت که چگونه و چرا واژگان پارس، خلیج فارس، دریای پارس در زبانهای مهم جهان به گونههایی چون در عربی «خلیج الفارس»، در انگلیسی «پرشین گلف»، در چینی «بوشی وان»، به اسپانیایی و پرتغالی و ایتالیایی «گلفو پرسیکو»، در یونانی «پرسیکوس سینوس» یا «سینوس پرسیکوس» نامیده شده است.
از دوران پیش از امپراتوری پارسی تاریخ و فرهنگ شفاهی، نشان میدهد که ایرانیان پیش از امپراتوری پارسی نیز، آبهای جنوب ایران را «دریای جم»، «دریای ایران» و «دریای پارس» میگفتهاند. از سالهای 559 تا330 پیش از میلاد که دوران حاکمیت امپراتوری پارس بر تمامی خاورمیانه و به ویژه تمامی خلیج فارس و بخشی از شبه جزیره عربی است، نام دریای پارس به گونه گسترده در متنها گردآوری شده، نوشته شده است. دیرینترین آنها «سفرنامه فیثاغورث» است که همراه داریوش هخامنشی به پرسپولیس رفته و به گزارش آن پرداخته است.
نوشته دیگر این دوران، سنگ نوشتههای داریوش بزرگ در مصر است که یکی از آنها درباره کندن «کانال نیل» یا «کانال سوئز» از سده 5 پیش از میلاد (518 تا 515 پ.م) می باشد که در کرانههای رود نیل پیدا شده است و داریوش در آن این آبراه را «دریای پارسه» نامیده است. در سنگ نوشتههای تخت رستم و شهر پارسه نیز از این پهنه آبی در حاکمیت پارسها یاد شده است. همچنین دانشمندان، جهانگران و جغرافیدانان بسیاری از جمله «تالس ملیتی»، «آناکسی ماندر»، «فیثاغورث»، «هرودوت»، «گزنوفون»، «بطلمیوس»و دهها دانشمند دیگر به گونهای به نام خلیجفارس اشاره نمودهاند.
در سده نخست میلادی نیز، برای نام امروزی اقیانوس هند نام دریای «ارتیروس» یعنی نام شاهزاده پارسی پسر میوزایوس و برای کرانههای عمان دریای پارس و دریای مکران و برای دریای سرخ، خلیج عرب و برای کرانههای مکران، دریای مکران نیز به کار رفته است.
عربها در دوران پیش از میلاد، بیشتر در حجاز، یمن و کرانههای دریای سرخ سکونت داشته و با خلیجفارس آشنایی چندانی نداشتند. آشنایی عربها با دریای پارس، در زمان اردشیر ساسانی آغاز شد و لشکرکشی وی به یمن برای سرکوب حبشیان، انگیزه افزایش رفت و آمدهای آنان به کرانههای خلیج فارس گردید. با برآمدن اسلام و گسترش آن به فلات ایران بر کوچیدن عربها به کرانههای خلیجفارس افزوده شد.
در آغاز دوران اسلامی، دانشمندان دینی عرب، آبهای جنوب ایران را «بحر فارس» مینامیدند و در پاسداری از این نام، کوشش داشتند. از آغاز اسلام تا یورش مغول، در کتاب تاریخی، تفسیر، اخلاق و فقه دانشمندان مسلمان نام و گزارش خلیجفارس وجود دارد که از جمله آنها میتوان به کتابهای: البلدان یعقوبی، فتوح الشام، فتحالعجم، ریحان النفوس، اخبار الطوال، تاریخ بلعمی، الکامل ابن اثیر، استخری، ابن حوقل بغدادی، مسعودی و یاقوت حموی اشاره کرد.
روزگار مغول و ایلخانی نیز که نام بسیاری از مکانهای جغرافیایی تغییر کرد. نام «خلیج فارس» همچنان بدون تغییر برجای ماند و محمدبن قزوینی، شمسالدین الانصاری الدمشقی، حمدالله مستوفی و عبدالله کاتب چلبی قسطنطنی نویسندگانی بودند که درباره خلیج فارس سخن گفته و جستارهایی نوشتهاند.
«ژوزه مانوئل گارسیا» استاد و عضو جامعه جغرافیایی کشور پرتغال در جستاری پژوهشی نوشته است که کشیدن نخستین نقشهها به روش تازه به سال 1501 میلادی بازمیگردد و از آن زمان تاکنون، همواره نام این دریا در نوشتهها و اسناد رسمی و غیررسمی پرتغال، خلیج فارس آمده است. در سال 1501 میلادی در دوران صفوی، نخستین پرتغالیها وارد خلیجفارس شدند و نقشههایی تهیه کردند. در این دوران، به مدت یکصد سال در کشور پرتغال برای پادشاه نام «امپراتور پرتغال، آفریقا و پارس» به کار میرفته است. در این دوران باارزشترین و کاملترین نقشههای خلیج فارس تهیه شده که بسیاری از آنها در گنجینهها، به نام میراث انسانی نگهداری میشوند.
پس از پرتغالیها، هلندیها از 1623 تا 1766 میلادی در خلیجفارس حضور داشتند و در تمامی نامهنگاریهای این دوره و حتی در نوشتههایی که در دوره حضور فرانسویها در خلیجفارس انجام گردیده، همواره از نام درست خلیجفارس بهرهگیری شده است. کارتوگرافها نیز در این دوره، نام خلیجفارس را به کار بردهاند و در نخستین دانشنامهها و نخستین اطلسهای فرانسوی، خلیجفارس به کار رفته است.
از سال 1507 تا 1960میلادی در تمامی قراردادها و پیمانهایی که پرتغالیها، اسپانیاییها، هلندیها، فرانسویها، بلژیکیها، آلمانیها، انگلیسیها و روسها با دولت ایران و یا هر کشور یا واحد سیاسی و یا امیران تابع خود در منطقه امضا کردهاند، در زبانهای گوناگون واژگان همرده خلیجفارس به کار رفته است. دهها مورد از این گونه قراردادها که میان کشورهایی چون کویت، عربستان، عثمانی، عمان و امارات متصالحه به زبانهای عربی و انگلیسی فراهم شدهاند، نام خلیج فارس به کار رفته است.
در تمامی نقشهها و اطلسهای مهم تاریخی از دوران پیش از اسلام تا امروز شاهراه آبی جنوب ایران به نام خلیجفارس ثبت شده است. در کشورهای غیرعربی کمتر و آن هم در اثر اشتباه و یا امیدوار ساختن گاهی نام ساختگی به کار میرود ولی هنوز با وجود هزینههای سنگین برخی کشورهای عربی، رسانههای گروهی معتبر جهان نام درست، ریشهدار و تاریخی خلیج فارس را نگهداری کردهاند. در کشورهای عربی نیز تا سال 1970 میلادی در کتابهای درسی و نقشههای رسمی، همواره نام خلیج فارس به کار میرفت مانند: اطلس «العراق فی الخوارط القدیمه» و المجمع العلمی العراقی که شامل نقشههای از منابع عربی با نوشتن خلیج فارس میباشند.
در درازای دهه 1970 کشورهای عربی درباره استوار ساختن ادعاهای ارضی خود نسبت به یکدیگر، نقشههای تاریخی را در رسانههای گروهی منتشر و گاهی به عنوان سند، به دیوان بینالمللی دادگستری ارائه نمودهاند که در آن ها خلیجفارس با همین نام ثبت شده است از جمله در دعواهای ارضی قطر و بحرین، عربستان و قطر، یمن و غیره، نام خلیج فارس وجود دارد.
جالب اینکه یکی از مهمترین استنادهای کویت که در اطلسهای تهیه شده به چاپ رسیده است، نقشه 1762 میلادی «کارستون نیبورد دانمارکی» است که با نام نقشههای خلیج فارس چاپ شده است.
اسناد موجود در کتابخانهها، گنجینهها و آرشیوهای معتبر جهان از جمله کتابخانه اسکندریه و قاهره و نقاشیهایی مانند سقف گنبد کلیسای «سنت پیتر» واتیکان در شهر رم ایتالیا، نقشه مشهور «ریچارد هالدینگان» از سال 1285 میلادی که در گنجینه هرفورد بریتانیا نگهداری میشود و 30هزار لوح گلی پرسپولیس، نشان میدهد که واژه خلیج فارس از آغاز تمدن در همه منابع و مآخذ وجود داشته است.
درباره خلیج عربی یادآور میشود که در برخی نقشهها و آثار تاریخی به دریای میان شمال آفریقا و عربستان «خلیج عرب» و دریای سرخ گفته و گاهی نیز به آبهای کرانه عمان دریای عرب گفته شده است. همچنین در خلیجفارس، خلیجهای کوچکتری با نامهای محلی وجود دارند مانند: خلیج بحرین، خلیج قطیف، خلیج بصره، خلیج کویت، خلیج سلوا که نام آنها کاربرد محلی دارد ولی بر کل این دریا همواره تنها واژه خلیج فارس گفته شده است.
تمامی سازمانهای جهانی از جمله سازمان ملل متحد از نخستین روزهای گشایش همواره نام درست خلیج فارس را به کار بردهاند. در سال 1971 میلادی برای نخستین بار در یکی از نامهنگاریهای سازمان توسعه صنعتی ملل متحد واژه ساختگی «خلیج عربی امارات» به جای خلیج فارس به کار رفت. برای ویرایش این اشتباه، بلافاصله دبیرخانه سازمان ملل متحد در نیویورک طی یادداشت پنجم مارس 1971 میلادی اعلام کرد: رویه سازمان ملل متحد، تاکید بر نام درست خلیجفارس بوده است. در این یادداشت، ضمن تایید موضع رسمی دولت ایران در پیوند با نام اصلی «خلیج فارس» آشکارا نوشته شده است که رویه سازمان ملل، به کار بردن نام درست، ریشهدار و تاریخی خلیج فارس است. در تایید و پاسخ به نوشتهها و درخواستهای دولت ایران برای کاربرد نام ریشهدار خلیج فارس در انتشارات و اسناد ارکان گوناگون سازمان ملل متحد و سازمانهای وابسته به آن، میتوان به دهها یادداشت و نامهنگاری اشاره کرد.
به هرحال کشورهای حوزه خلیج فارس و جهان باید دریابند که پاک کردن حقیقت از تاریخ، کاری ناممکن است و جعل یک عنوان، هرگز نمیتواند سلاح مناسبی برای پاک کردن هویت چند هزار ساله یک منطقه و کسانی ساکن در آن باشد.
آن چه مسلم است خلیج فارس تا ابد خلیجفارس خواهد ماند و شیطنت کشورهای بیگانه هم، مدتی ادامه خواهد یافت و سرانجام ناچار خواهند شد منطقه را ترک کنند و آنگاه کشورهای منطقه باید با هم زندگی کنند. پس چه بهتر، کشورهای کناره خلیجفارس با دادن دست دوستی با ایران اسلامی قدرتمند و صلح دوست، فضای دشمنی و کدورتها را از میان ببرند و در جهانی که حتی قدرتهای بزرگ با ایجاد اتحادیهها و بلوکهای اقتصادی درصدد پیشرفت و گسترش هستند، با یگانگی و همدلی، با نگرش به سرچشمههای کلان اقتصادی خود به قدرتی جهانی تبدیل شوند.
نظر شما