کتاب «پیکان سرنوشت ما»؛ اندر چند و چون تولد رویایی به نام پیکان
سفری با پیکان به دنیای برادران خیامی
کتاب «پیکان سرنوشت ما» با بهرهگیری از خاطرات و نوشتههای احمد خیامی، از چگونگی شکل گیری رویای اتومبیلی به نام پیکان میگوید که در آن روزگار نقطه تحولی در صنعت حمل و نقل شهری ایران به شمار میآمد.
کتاب «پیکان سرنوشت ما» با بهرهگیری از خاطرات و نوشتههای احمد خیامی به روایتی پرتفصیل و با جزئیات از گوشههایی از تاریخ صنعت و اقتصاد ایران اشاره میکند، روایتی از آن روزها که کوشش و تلاش در حوزه سیاست چندان چنگی به دل نمیزند اما از آن سو در عرصه صنعت برخی پیگیریها به ثمر نشست و تکاپوهایی در آن به نسبت به سایر حوزهها مفید واقع شد و احمد خیامی به همراه برادرش محمود خیامی دست به تحرکاتی در عرصه صنعت و اقتصاد زدند و کارخانه ایران ناسیونال را راه انداختند و در کنار آن پیکان، مشهورترین ماشنی ایرانی را تولید کردند.
کتاب «پیکان سرنوشت ما» روایتی با جزئیاتی بسیار و گاه تخصصی در حوزه صنعت و اقتصاد است که در عین تخصصی شدن اطلاعاتی درباره جامعه به خواننده میدهد که به جذابیت کتاب میافزاید و از روزگاری میگوید که احمد خیامی در مشهد چشم به جهان گشود و در خانوادهای مذهبی با جدی مشروطهخواه و تحولخواه رشد و نمو یافت. در عین حال آنچه که بعدها سهم مهمی در زندگی خیامی بازی کرد، ماشین پیکان ریشه در کسب کار پدرش داشت، پدر خیامی در دوران پیشا تجدد کاروانسراداری بود که پس از تحول و تغییر در احوال روزگار، کاروانسراداری را با گاراژداری تاخت زد و وارد دنیای ماشین شد و همین نقطه تحولی در زندگی فرزندانش شد.
خیامی در روایتش سخن را از شهر مشهد، جادهها و حمل و نقل شهر آغاز میکند؛ جزئیات مستند به آمار را درباره سیستم حمل و نقل و تعداد درشکه و ماشین در اختیار مخاطب قرار میدهد و از شکلگیری آرزوی خود و برادرش در ساختن وسیلهای میگوید که متناسب با تحولات شهری و فراتر از اسب، گاری و دوچرخه بود، وسیلهای به نام اتومبیل که با ایده خیامیها «پیکان» نام گرفت و گویی شهرهای ایران آن را کم داشت تا قدری تندتر به سمت تجدد پیش برود.
نظر شما