در شانزدهمین درسگفتار درباره عبید زاکانی عنوان شد:
جای خالی دایرةالمعارف مضمونآفرینی در ادبیات فارسی
احمد تمیمداری گفت: جای یک دایرةالمعارف از مضمونآفرینی یا تمهایی که در ادبیات فارسی وجود دارد؛ بسیار خالی است.
احمد تمیمداری در شروع بحث خود گفت: مباحث زیباییآفرینی از صنایع ادبی متفاوت است؛ برای مثال، تشبیه انواع زیادی دارد، ولی اصول تشبیه، یعنی مشبه، مشبهبه و ادات تشبیه یکسان است؛ ولی آیا همیشه تشبیهها از نظر زیبایی و پذیرش مخاطب یکسان هستند؟ مطمئناً خیر! تشبیهات در طول موجهای مختلف گفته میشوند و شدت و ضعف زیبایی آنها متفاوت است.
جای دایرةالمعارف مضمونآفرینی در ادبیات فارسی خالی است
او ادامه داد: متاسفانه روی این بخش خیلی بحث نشده و جای یک دایرةالمعارف از مضمونآفرینی یا تمهایی که در ادبیات فارسی وجود دارد؛ بسیار خالی است. یعنی جا دارد که ما یک دایرةالمعارف به وجود بیاوریم، که مضمونهایی که در ادبیات ما برای زیباییآفرینی، آفریده شده را به صورت موضوعی یا الفبایی گردآوری کند. آن وقت است که میتوانیم روی ادبیاتمان بحث کنیم. اینکه صرفا یک عده حافظ یا سعدی یا دیگری را دوست دارند، پاسخگوی این مسئله نیست؛ بلکه مسئله اساسی این است که تا آنجا که میتوانیم و امکانات داریم، سعی کنیم از مواد و مصالحی که برای آفرینش زیبایی بهکاررفته استفاده کنیم. یعنی حداکثر اطلاعات را به دست بیاوریم، آن وقت درباره اینکه کدام شاعر بالاتر یا پایینتر است، اظهارنظر کنیم. در این صورت تجزیه و تحلیل و نقدهای ما صورت مستدلی به خود خواهد گرفت.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه بحث خود عنوان کرد: یکی از بحثهای خیلی مهم ارتباط شعر و موسیقی است. بعضی از غزلهای عبید زاکانی را در دستگاههای موسیقی ایران، مثلا در دستگاه همایون خواندهاند. مطمئنا ارتباط شعر و موسیقی خیلی به زیبایی شعر اضافه میکند؛ چرا که آنچه که از نظر بیان، احساس و ادراک در کلمات کم میآید و فاصله بین کلمات، با موسیقی پر میشود. در واقع موسیقی ملات کلمات است و کلمات را به هم متصل میکند و اساسا آنجا که کلام جواب نمیدهد موسیقی وارد کار میشود.
وی ضمن تأکید بر اینکه ما یک مقدار در تحقیق درباره زیباییشناسی کوتاهی کردهایم، درباره اصل زیباییشناسی گفت: زیبایی در طبیعت و وجود انسان هم هست، اما آنچه که برای ما مهم است، زیبایی در هنر، یعنی هنر به عنوان یک آفرینش ثانوی در روی زمین است. چون یک خلقت به دست خداوند و یک خلقت به دست انسان، به عنوان خلیفهالله روی زمین است، که هدف ما هنر به نعنی خلقت به دست انسان است.
موسیقی و ادبیات جایگزین ندارند
تمیمداری در ادامه ضمن اشاره به منابع و آثاری که درباره زیباییشناسی نوشته شده، بیان کرد: گفته میشود که هنر عکاسی میتواند جانشین نقاشی، یا سینما میتواند تا حدودی جانشین تئاتر شود؛ اما موسیقی هیچ نایب و نیابتی ندارد که جای او باشد؛ در ادبیات هم همینطور است و ادبیات هم جایگزینی ندارد. یعنی هیچ راهی جز مطالعه متنها نداریم.
وی افزود: تمام زیبایی در هنرها به عنوان مقوله دوم به حساب میآید، یا در ادبیات به عنوان معنای دوم از واژهها دست میآید. من در زیباییشناسی حافظ، عبید و سعدی کار کردهام، در این آثار معمولاً یک سلسله عنصر است که برای زیبایی انتخاب میشوند؛ مثلاً از ابزار کار مثل رنده، تیشه و اره برای بیان ویژگی برخی انسانها استفاده میکنند، که در اینجا معنای اولیه این ابزار شغلی مطرح نیست، بلکه معنای دوم آنها مورد نظر است. در شعر حافظ نزدیک به ۴۰ حوزه آفرینش وجود دارد؛ یعنی حافظ برای آفرینش زیبایی از ۴۰ حوزه استفاده کرده است. آفرینش زیبایی مربوط به حوزه خیال است و با حوزه عمل فرق دارد، اضافه کرد: یعنی با علوم تجربی و فیزیکی قابل سنجش نیست.
سخنران نشست ضمن نام بردن حوزههای مختلف مورد استفاده در آفرینش زیبایی ادبی گفت: آفرینش زیبایی زمینههای های ذهنی قبلی و یکسری زمینههای اجتماعی، تاریخی و فرهنگی هم دارد. یعنی بیهوده بهوجود نمیآید. ولی به هر حال در معنی دوم به کار میرود. البته معنی دوم است که دارای ارزش است و جنبه هنری مانا و پایا است که در ادامه ارزش مادی بسیار زیادی هم پیدا میکند.
تمیمداری در ادامه به چند تا از حوزههایی که برای عبید در آفرینش زیبایی معین شده، اشاره و عنوان کرد: این عناصر زیبایی بین حافظ، سعدی، خواجو و عبید در یک دوره تقریبا سه قرنه مشترک است و خیلی دیر تغییر پیدا میکند. در ایران البته از دوره ادیبالممالک فراهانی و دورهای که فتحعلی آخوندزاده، زینالعابدین مراغهای و میرزا آقاخان کرمانی به عنوان روشنفکران عالم ادبیات روی کار آمدند، تا دوره مشروطه و بعد از آن، اصلاً این سیستم مضمون و زیباییآفرینی به کل تغییر پیدا کرد. یعنی از آن به بعد است که سیستم زیباییآفرینی در زیباییشناسی به کلی تغییر پیدا میکند.
عشق، حزن و حُسن؛ سه محور در اشعار شاعران دوره عبید
عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: شاعران دوره عبید، سه کلمه عشق، حزن و حُسن را به عنوان سه محور در اشعار خود به کار میبرند. که سهروردی در انیسالعشاق یا فی حقیقة العشق که بهترین توجیه و تفسیر، پشتوانه و زمینه برای تمام متون ادبی است که به عشق، غم و حسن، یعنی زیبایی پرداختهاند؛ سه نشانه دیگر، یعنی زیبایی، مهر و اندوه را هم به این محورها اضافه میکند. که این بیان سهروردی در تمام متون ادبی از جمله عبید به کار میرود.
سخنران نشست در ادامه گفت: خوشبختانه عبید ۱۰۰ غزل بیشتر ندارد؛ بنابراین راحت میتوان ۱۰۰ غزل را شناسایی و آمار گیری کرد، که بیشتر از چه مضامینی استفاده کرده است. تا آنجا که من دیدم، در غزلهای عبید بیشتر از مضامین عشق، عاشق، ظلم معشوق و مصیبت کشیدن عاشق صحبت شده است. به طور کلی در شعر شاعران آن دوره لوازم عشق، لوازم شراب و هجران بیشتر از سایر مضامین برای زیباییآفرینی به کار رفته است. ولی در عین حال ما نیازمند آمار دقیق هستیم.
سهم بالای فرهنگی و ادبی ایران در تدوین فرهنگ غرب
تمیمداری در پایان ضمن اشاره به استقبال از ادبیات کلاسیک ما، بهخصوص شعر کلاسیک فارسی و ترجمههایی که از آنها صورت گرفته است، عنوان کرد: سهم فرهنگی و ادبی ما در تدوین فرهنگ غرب، سهم بسیار زیادی است. منتهی ما فکر میکنیم خبری نیست؛ ولی واقعا خبرهای بسیار زیادی است.
نظر شما