گفتوگوی اختصاصی ایبنا با نویسنده رمان ایندیانا جونز؛
رولینز: ادیان شکلی از علم هستند/ خود دن براون نظریاتش را قبول ندارد
جیمز رولینز، نویسنده و دامپزشک آمریکایی میگوید: ایران همواره من را شگفتزده میکند و واقعا دوست دارم یک روز به ایران بیایم. کتاب بعدیام راجعبه ایران است و در آن به برخی از دانشمندان ایرانی عصر طلایی اسلام خواهم پرداخت.
وی همچنین نویسنده کتاب ایندیانا جونز و امپراتوری جمجمههای بلورین است که اقتباس سینمایی آن به کارگردانی اسپیلبرگ روی پرده سینما رفت. تاکنون بیست و چهار جلد از کتابهای وی به فارسی ترجمه شدهاند که از جمله آنها میتوان به نابودگر، شاهین جنگی و مجموعه کتابهای نیروی سیگما اشاره کرد. گفتنی است که اکثر کتابهای وی از سوی کتابسرای تندیس وارد بازار کتاب ایران شدهاند. در ادامه گفتوگوی اختصاصی ایبنا با این نویسنده آمریکایی را میخوانید.
آیا شما واقعا به متافیزیک باور دارید یا عناصر متافیزیکی داستانهایتان استعاره از چیزهای دیگری هستند؟
چیزهای زیادی در زندگی مدرن و امروزی ما باقیمانده است که علم نمیتواند آنها را توضیح دهد. من اسم این چیزها را متافیزیک نمیگذارم، بلکه آنها را نوری میان افسانه و علم میدانم که ما را به حقیقتهای والا میرسانند. من دوست دارم که پاسخ چیزهایی که علم جواب آنها را نمیدهد و دین درباره آنها مبهم سخن میگوید پیدا کنم، تا از این راه نگرشی جدید به گذشته و آینده پیدا کنم.
آیا شما از آخرالزمان مینویسید یا از گذشته دور انسانها؟
من شدیدا به این ضربالمثل قدیمی که میگوید: «آنان که تاریخ نمیدانند، محکوم به تکرار آن هستند»، باور دارم و همواره در هنگام نوشتن آن را در ذهنم نگه میدارم. شخصا در رمانهایم از اتفاقات تاریخی استفاده میکنم تا بحرانهای امروزی را به تصویر بکشم. وقتی که از گذشته مینویسی، میتوانی حال و آینده را تفسیر کنی.
تفاوت بین ادبیات سورئال و ادبیات فانتزی در چیست؟
اساسا در ادبیات فانتزی نویسنده دنیایی موازی خلق میکند که قوانین و تاریخچه منحصر به خود را دارد، هر نویسندهای که بتواند این کار را بهتر انجام دهد و مخاطب را بیشتر با دنیای فانتزی درگیر کند رمان بهتری خواهد نوشت. در ادبیات سوررئال، ما شاهد داستانی هستیم که در این دنیا اتفاق میافتد اما از پس پرده مرتعشی از خیال روایت میشود. چنین سبکی از روایت مخاطب را وادار میکند تا روزمرگیهایش را زیر سوال ببرد و نسبت به دنیا کنجکاوتر شود.
نظر شما راجعبه دن براون چیست؟
مدتها پیش کتاب راز داوینچی را خواندم. همواره تواناییهای او را در ارائه شکل متفاوتی از تاریخ ستایش میکنم، کتابهای وی مخاطب را به یک سواری مهیج میبرد. شخصا برخی از احساساتی که کتابهایش به مخاطب منتقل میکنند را دوست ندارم اما قطعا عاشق مهارتش هستم.
با این حال نمیتوان انکار کرد که هر افسانهای ریشه در واقعیت دارد، تئوریهای بروان تا چه حد به واقعیت نزدیکاند؟
بهنظرم دن براون حتی خودش نظریاتی را که در کتابهایی مثل راز داوینچی مطرح میکند، قبول ندارد. دن براون صرفا از اینکه مخاطبانش را وادار به بازنگری وقایع تاریخی اثبات شده کند لذت میبرد، وی میخواست مردم با سوءظن به تاریخ نگاه کنند تا به تفسیر خود از تاریخ و آنچه که واقعی انگاشته میشود برسند.
داستانهای شما تا چه حد به واقعیت نزدیکاند؟
در پایان همه کتابهایم، بخشی آورده شده که به مخاطب میگوید کدام بخش از داستان واقعی بوده و کدام بخش تخیلی و در کنار آن منابع مورد نیاز برای مطالعه وقایع تاریخی را به مخاطب معرفی میکنم تا مخاطب برود و راجعبه وقایع تاریخی مذکور مطالعه کند. اساس تمام داستانهای من در دنیای واقعی اتفاق میافتد و بعد طی روایت داستان، قدم به قدم مخاطب را منطقهای جدید و کشف نشده میبرم تا مخاطبم در دنیای امروزی به افقهای بالاتری بیندیشد، بلکه بتواند به درک درستتری از آینده برسد.
ادبیات فانتزی چگونه از ادیان تاثیر میپذیرد؟
در دیدگاه من، ادیان شکلی از علم هستند. علمی که به ما میآموزد چطور دنیا و جایگاه خودمان در آن را بفهمیم. برای سالها مرزی بین دین و علم رسم شده بود و ادعا میشد که این دو هیچ اشتراکی با هم ندارند. سوالت نشان میدهد که از سبک نوشتن من آگاهی، مضمون اصلی کتابهای من مخاطب را درباره اشتراکات علم و دین به تفکر وامیدارد. واقعیت این است که علم و دین همواره کنار هم بودند، از قرون سیاه کاتولیک که طی آن تارک دنیاهای کاتولیک به مفاهیم مهم علمی دست مییافتند تا دوره طلایی اسلام که طی آن دانشمندان اسلامی پایههای انقلاب ریاضی و مهندسی را بنیان نهادند. علم و دین هر دو باعث میشوند ما جایگاه خودمان را در دنیا بشناسیم. هرگز پیشرفت نمیکنیم مگر اینکه علمای دینی و دانشمندان بیاموزند به هم احترام بگذارند. این درس بزرگی است که مخاطب باید از کتابهای من بگیرد.
از اتفاقات برجسته زندگی خودتان بگویید.
خب من پانزده سال از عمرم را صرف مطالعه علوم دامپزشکی کردم. همین است که نقش حیوانات در کتابهایم اینقدر برجسته است. هنوز هم گاهی داوطلبانه خدمات دامپزشکی انجام میدهم.
سخن آخرتان را به مخاطبان ایرانی بگویید.
ایران همواره من را شگفتزده میکند و واقعا دوست دارم یک روز به ایران بیایم. کتاب بعدیام راجعبه ایران است و در آن به برخی از دانشمندان ایرانی عصر طلایی اسلام خواهم پرداخت. امیدوارم ایرانیان این هدیه را از طرف من بپذیرند.
نظر شما