علیرضا طبایی در زادروز یدالله مفتون امینی، شاعر پیشکسوت گفت: مفتون امینی در طبیعتگرایی و تصاویر بکر و تازه، ماهرانه عمل کرده است و از این رو مخاطب با خواندن اشعار او با تصاویر تاملبرانگیزی روبهرو میشود.
وی ادامه داد: یکی دیگر از زمینههایی که مفتون در آن ماهرانه عمل میکند، طبیعتگرایی و خلق تصاویر بکر و تازه است و مخاطب با خواندن اشعار او با تصاویر تامل برانگیزی روبه روی میشود. من فکر میکنم برای آنکه بتوانیم به کارنامه یدالله امینی توجه کنیم، باید از چند منظر یعنی دیدگاه شعر سنتی (کلاسیک)، دیدگاه شعر نیمایی و بعد از آن هم از دیدگاه شعر سپید و آزاد به آثار او نگاه کنیم.
این شاعر با اشاره به فعالیتهای شعری مفتون امینی گفت: من توفیق مفتون را بیشتر در قلمرو سرودن آثار اشعار نیمایی و گاه کلاسیک میبینم. به دلیل آنکه خودم اعتقادی به شعر سپید ندارم و این گونه آثار را چندان در قیاس با آثار بزرگان ادب فارسی، مانا و زیبا نمیبینم (نه درباره وی بلکه درباره کل کسانی که سپید مینویسند)، توجه ویژهای به آثار موزون او دارم.
وی افزود: به نظر من شعر مجموعهای از خیال، عاطفه و اندیشه آمیخته با کلمات موزون است. یعنی شعر، وزن باید داشته باشد و وزن در متن شعر جاری و ساری باشد. زندهیاد فروغ جمله زیبایی داشت و میگفت که وزن مانند ریسمانی است که دانههای یک گردنبند را بدون آنکه دیده شود، در کنار هم نگه داشته است و اگر وزن (آن نخ نامرئی) را بکشیم، تمام دانهها پخش و پلا میشوند.
این منتقد ادبی با اشاره به تفاوت شعر موزون با شعر غیرموزون گفت: در یک شعر کلاسیک محکم و استوار، حتی یک کلمه را نمیتوان جابهجا کرد؛ در حالی که در شعر سپید حتی به راحتی میتوان جای سطرها را نیز تغییر داد و این موضوع لطمهای هم به شعر نمیزند. در کل من بیشتر مفتون را در زمینه شعر نیمایی و شعر کلاسیک موفق میدانم.
طبایی با اشاره به ارتباط نزدیک مفتون با شهریار و حسین منزوی گفت: شاعران از هم تاثیر میپذیرند. هم از طریق خواندن آثار یکدیگر و هم از نظر معاشرتهایی که با هم دارند. مفتون به دلیل آنکه با استاد شهریار همزبان، همشهری و در رفتوآمد بود از وی تاثیر پذیرفت؛ با این حال فکر نمیکنم که منزوی روی او چندان تاثیرگزار بوده باشد؛ چراکه وقتی شخصیت مفتون شکل گرفت تازه منزوی در حال مطرح شدن بود. منزوی نمیتوانست مفتون را تحت تاثیر قرار دهد اما با توجه به زیرکی و دانایی مفتون میدانم که او از هر شاعر خوبی چیزی فرا میگیرد.
این روزنامهنگار در تشریح فعالیتهای متنوع مفتون امینی اظهار کرد: شاخهشاخه پریدن فرصتها را از آدم میگیرد. اگر امروز اشعار منزوی با اقبال عمومی روبه بهرو شده است، به دلیل تداوم کار منزوی روی غزل است. او در قالبهای دیگر نیز تجربههای خوب و قابل قبولی داشته اما همه میدانیم که تمرکزش روی غزل بوده است.
وی ادامه داد: مفتون زمانی شعر کلاسیک کار میکرد. آن هم کار کلاسیک با نگاه از دریچههای شعر کهن؛ اگر بخواهم کمی با شهامت صحبت کنم، میتوان گفت که او به مضمونهای کهنه میپرداخت. بعدها کلام نوتر میشود و به اصطلاح پوست میاندازد. در کار منزوی یک نوع شوریدگی و دیوانگی خاصی وجود دارد؛ اما مفتون عاقلانهتر رفتار میکند، درست مانند کاری که خیلی از شاعران انجام میدهند. بنابراین آن شیفتگی و دیوانگی که در شعر منزوی جریان دارد در شعر مفتون نیست.
طبایی در پایان گفت: موضوع عدم شناخت کسانی که در روزگار ما تلاش کردهاند، اما متاسفانه آنچنان که باید و شاید از سوی مخاطبان دیده نشدهاند، موضوع مهمی است که باید به آن توجه ویژهای داشت. به نظرم همه در این داستان مقصر هستیم؛ اما شاید غفلتی از سوی رسانهها انجام شده است؛ چراکه بیشتر از این باید به این افراد بپردازند. البته منظور من مفتون نیست؛ شوربختانه افراد زیادی هستند که ما نسبت به آنها غفلت کردهایم؛ افرادی که نقش آنها در فرهنگ و هنر معاصر غیرقابل انکار است.
نظر شما