سرشار در نشست «بازنویسی متون دینی» عنوان کرد؛
داستانهای دینی از جذابترین متون برای کودکان و نوجوان هستند
محمد رضا سرشار، نویسنده و پژوهشگر و منتقد ادبی گفت: داستانهای دینی صرف نظر از اسلامی و غیر اسلامی بودن آن، از جمله جذابترین و پر کششترین داستانها هستند. اما برای ارائه آن باید اولویت سنی آن، بکار گرفتن زبانی مناسب، رعایت اختصار و تصویرسازی مناسب را مورد توجه ویژه قرارداد.
سیدباقر میرعبداللهی در ابتدای این نشست در تشریح ضرورت پرداختن به بازنویسی متون دینی برای کودکان و نوجوانان گفت: ارتباط این موضوع با فعالیتهای ما در نهاد ارتباطی گویا و محرز است؛ چراکه بیشترین مطالبه از کتابخانهها و به تبع آن بیشترین میزان خرید نهاد از کتابها، به رده ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان اختصاص دارد که بازنویسی متون کهن دینی برای کودکان نیز در همین رده قرار میگیرد. علاوه بر این موضوع مورد نظر از اهمیت فرهنگی و فنی خاصی برای ما برخوردار است که پرداخت به آن را ضرورت میبخشد.
سهم عمده بازنویسیها در حوزه ادبیات کودک
مدیرکل تأمین منابع نهاد افزود: حجم بالایی از آنچه تحت عنوان ادبیات داستانی کودکان و نوجوانان در کشور چاپ و منتشر میشود، در رده بازنویسیها قرار میگیرد که برخی آمارهای مطرح شده نشان از اختصاص ۴۰ درصدی این آثار در رده آثار کودک و نوجوان خبر میدهد. اما با مراجعه به نمونههای موجود و ارتباطی که ما با ناشران داریم، میتوان به صحت آن اذعان کرد که با توجه به هزینههای تألیفی بودن اثر و تصویرگری آن، حجم بالای تولید این آثار بسیار قابل توجه است.
وی درباره اختلاف نگرشها در حوزه بازنویسی متون کهن نیز گفت: این موضوع که برخی نویسندگان برای ارائه محتوای خاص مورد نظر خود برای بازنویسی متون دست به قلم میشوند، همواره مورد بحث بوده؛ به طوری که ارائه تفاسیر مختلف دینی، تاریخی، فرهنگی و غیره از ماجراهایی مانند پوریای ولی و آرش کمانگیر، نشان از وجود این نگرش دارد. اغلب این گونه آثار با آسیبهای مختلفی روبهرو هستند؛ به طوری که گاهی نویسنده شیفته ماجرا میشود و نه روایت، که این موضوع از ارزش ادبی آن میکاهد.
میرعبداللهی با بیان اینکه آثار بازنویسی شده از متون کهن میتواند دستمایه نقد موضوعی و فنی کارشناسان شود، گفت: شهرت بسیاری از نویسندگان حوزه کودک و نوجوان تنها در عرصه بازنویسی است و اگر آثار بازنویسی را از سابقه فعالیت آنها حذف کنیم، چیز دیگری برای ارائه ندارند. ما هرساله همزمان با فرارسیدن جشنواره کتابخوانی رضوی با مشکل کمبود آثار کیفی مرتبط برای انتخاب به عنوان منابع جشنواره روبهرو هستیم که این موضوع نشان از کمبود و نیاز بازار نشر به تولید کیفی این آثار دارد.
جایگاه ویژه داستانهای عامیانه در شکلگیری ادبیات داستانی
محمدرضا سرشار در ادامه این نشست درباره ادبیات کودک و نوجوان و جایگاه بازنویسی متون ادبی در این حوزه گفت: ادبیات کودک و نوجوان در غرب به معنای جدید خود، از قرن نوزدهم با هانس کریستین اندرسون و در کشور ما از دوران مشروطیت آغاز شد. همچنین در همه کشورها ادبیات کودکان در دوره جدید با بازآفرینی و الهام گرفتن از ادبیات کهن آغاز شده است.
این نوسنده و پژوهشگر ادبی افزود: هنوز هم داستانهای عامیانه در همه کشورها وقتی به داستان، فیلم و انیمیشن تبدیل میشود، با استقبال گستردهای روبهرو میشود؛ حتی اگر نویسندگان این آثار نویسندگان شناخته شدهای نباشند. چراکه این داستانها حاصل یک ذوق و اشتیاق جمعی در یک دوره بوده و با آثاری که یک نفر آن را تولید کرده باشد، تفاوت دارد.
وی یادآور شد: باید توجه داشته باشیم که لزوما متون کهن ادبی برای مخاطبان کودک و نوجوان نوشته نشدهاند، اما طبیعتا در طول زمان بازگوییهایی از این متون ارائه شدهاند که در ادامه مورد توجه این قشر سنی قرار گرفته است. از آنجا که فرهنگ ما از گذشته یک فرهنگ شفاهی بوده، این بازگوییها هیچگاه شکلی یکدست و یکپارچه نداشته و اتفاقا یکی از رموز ماندگاری این بازگوییها و روایتها همین ویژگی عدم یکپارچگی آن است. البته نویسندگان باید توجه داشته باشند که شرط تکرار و بازنویسی مجدد از یک اثر، این است که حاصل آن چیزی فراتر از آثار گذشته به مخاطب آن دوره ارائه کند. به همین دلیل در هر دوره میتوان بر اساس نیاز و شرایط خاص آن دوران آثار را مورد بازنویسی قرار داد.
مواجهه پنجگانه نویسندگان با متون کهن ادبی
سرشار درباره انواع تولیدات مکتوب بر اساس متون کهن گفت: به نظر من مواجهه نویسندگان با متون کهن را به طورکلی میتوان در پنج شکل مختلف ارائه کرد؛ اولین و سادهترین شکل آن «بازنویسی» است یعنی نویسنده تنها بخشی از متن کهن را انتخاب و زبان آن را به زبان امروزی تبدیل میکند که تقریبا اکثر آثار داستانی کودکان در بازار نشر از این گونه هستند. دومین شکل آن که در مرتبه بالاتری از شکل اول قرار داد، «بازپردازی» است که نویسنده با حفظ فضای کلی داستان و روایت، آن را کمی داستانیتر و مرتبتر میکند.
وی ادامه داد: شکل سوم که بالاتر از اشکال قبلی قرار میگیرد، «بازآفرینی» است که نویسنده با استفاده از مصالح متون کهن برای ساخت داستان خود بر اساس معیارهای امروزی اقدام میکند. شکل چهارم «اقتباس» است که به استفاده از تفکرات مطرح در داستانهای کهن برای ارائه داستان در قالبهای امروزی اختصاص دارد و در نهایت شکل پنجم «الهامگیری»، جرقهای است که نویسنده با خواندن متون کهن اقدام به نوشتن اثری جدید میکند؛ در این شکل اگرچه ردپایی از متون کهن در آثار جدید را میتوان احساس کرد، اما نمیتوان نسبت مستقیمی بین آنها یافت.
این نویسنده تأکید کرد: نویسندگان کاملا به صورت آزادانه میتواند بر اساس هر یک از این اشکال پنجگانه از متون کهن استفاده کنند و به ارائه اثر بپردازند؛ اما باید توجه داشته باشیم که عدم عنوان و اعلام کردن استفاده از متون کهن در هریک از این اشکال، منجر به سرقت ادبی میشود.
مهارتهای لازم برای نویسندگان ادبیت دینی کودک و نوجوان
محمدرضا سرشار با اشاره به ورود برخی افراد غیر متخصص درحوزه بازنویسی متون کهن گفت: در گذشته و در دورهای که خلاء آثار ادبی در کشور بسیار احساس میشد، افرادی مانند آقای مهدی آذریزدی دست به بازنویسی متون کهن ادبی زدند که در دوره خود کار بزرگی بود و به پیشرفت سایر نویسندگان بعد از خود کمک کرد؛ اما شرایط امروز متفاوت است و هر فردی نمیتواند به حوزه بازنویسی متون وارد شود.
وی با بیان اینکه عرصه ادبیات دینی برای کودکان و نوجوانان جای کارآموزی نیست گفت: گاهی دیده میشود برخی افراد به دلیل ضعف در نویندگی در حوزه بزرگسالان، پا به عرصه نویسندگی در حوزه کودک و نوجوان میگذارند؛ این درحالی است که ما حق نداریم ضعفهای خودمان در حوزه ادبیات داستانی را پشت احساس پاک و مذهبی کودکان و نوجوانان پنهان کنیم. نویسنده حوزه کودک یعنی فردی که پس از کسب مهارتهای حوزه نویسندگی و ادبیات، به سراغ ادبیات و نویسندگی حوزه کودک و نوجوان رفته است.
این پژوهشگر ادبی با بیان خاطرهای از همکاری با وزارت آموزش و پرورش در سال ۱۳۶۰ گفت: در آن زمان در قالب گروهی سه نفره مأمور نوشتن و تدوین کتابهای دینی برای کودکان و نوجوانان شدیم. طی آن تحقیقات به تعریفی از ادبیات دینی رسیدیم که ادبیات دینی را «تلاشی هنرمندانه در قالب کلام با زبان و شیوهای درخور فهم کودکان و نوجوانان میدانست که هدف آن هدایت مخاطبان به سوی رشد به معنی قرآنی آن» میدانست. که حاصل آن فعالیتها بر اساس نگرش فوق، انتشار کتابی با عنوان «داستانها و افسانههای دینی برای کودکان و نوجوانان» شد.
سرشار ادامه داد: داستانهای دینی صرف نظر از اسلامی و غیر اسلامی بودن آن، از جمله جذابترین و پر کششترین داستانها هستند. اما برای ارائه آن باید اولویت سنی آن، بکار گرفتن زبانی مناسب، رعایت اختصار و تصویرسازی مناسب را مورد توجه ویژه قرارداد.
افزایش چشمگیر تولید کتابهای دینی نسبت به دوران پیش از انقلاب
وی در ادامه با اشاره به پژوهشی از حسین حداد در سال ۱۳۷۸، گفت: بر اساس این پژوهش در تمام تاریخ پیش از نقلاب اسلامی، ۱۴ نفر در زمینه متون کهن دینی کودکان، کتاب منتشر کردهاند که از این میان ۱۳ نفر از آنها مرد و یکی از آنها مجهوالالهویه است. این تعداد پس از انقلاب تا سال انجام تحقیق(۱۳۷۸) به ۱۹۲ نویسنده میرسد که ۱۵۷ نفر از این نویسندگان مرد، ۳۲ نفر زن و جنسیت ۳ نفر نامعلوم بوده است.
این نویسنده ادامه داد: تعداد کل کتابهای مذهبی منتشر شده برای کودکان تا پیش از انقلاب ۸۱ عنوان بوده است که این تعداد از پیروزی انقلاب تا سال ۱۳۷۸ به ۶۸۲ عنوان میرسد که چیزی معادل ۸.۴ درصد بیشتر از کتابهای منتشر شده پیش از انقلاب در این زمینه است.
نظر شما