پنجشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۸ - ۰۹:۰۰
«این خانه پر از نام محمد است» را از دست ندهید

کودکان و نوجوانان علاقه‌مند به داستان‌های دینی و مذهبی می‌توانند در تعطیلات آخر هفته مجموعه داستان «این خانه پر از نام محمد است» را بخوانند.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، پیشنهاد مطالعه آخر این هفته مخصوص کودکان و نوجوانانی است که به مطالعه آثار دینی و مذهبی علاقه دارند و تلاش می‌کنند با مطالعه کتاب‌های مختلف اطلاعات بیشتری در این زمینه کسب کنند. «این خانه پر از نام محمد است» اثر برگزیده بخش کودک و نوجوان سومین دوره جشنواره خاتم است که با تصویرگری سمانه صلواتی از سوی دفتر فرهنگ نشر اسلامی منتشر شده و در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفته است.
 
این کتاب، شامل سه داستان با موضوع حضرت محمد (ص) است که به قلم معصومه کریمی، صدیقه ملازینلی و معصومه دهنوی نوشته شده است.
 
«این خانه پر از نام محمد است» به قلم معصومه کریمی نخستین داستان این مجموعه است که ماجرای دختری به نام «هدی» را بیان می‌کند که با پدر و مادر و سه خواهرش در خانه‌ای زندگی می‌کنند که پدربزرگ و مادربزرگ هم در طبقه پایین همان ساختمان سکونت دارند. هدی بزرگترین دختر خانواده است و از اینکه مادرش برای بار چهارم حامله شده به امید اینکه بتواند پسری به دنیا بیاورد و نام خانوادگی خانواده را زنده نگه دارد، رنج می‌برد. چون می‌داند طبق گفته دکتر، این حاملگی برای مادرش خطر دارد. در حالی‌ که هدی ناراحتی‌اش از این موضوع را 8 ماه است که در دل می‌پروراند پیش پدربزرگش سفره دلش را باز می‌کند.
 
از سویی دیگر گوشی هدی خراب می‌شود و این‌ موضوع بهانه‌ای می‌شود تا پانته‌آ، دوست و همکلاسی‌اش، گوشی گران‌قیمتی که پدرش برای عذرخواهی از مادرش خریداری کرده به هدی بدهد تا مدتی به صورت امانت از آن استفاده کند.
 
 

کریمی در قالب این داستان کوتاه، اهمیت یکی از ویژگی‌های مهم اخلاقی یعنی امانت‌داری را به تصویر می‌کشد و به صورت غیرمستقیم به نوجوانان یادآوری می‌کند که اگر وسیله‌ای را از کسی امانت می‌گیرند در مراقبت از آن کوشا باشند و اگر خدشه‌ای به آن وارد شد، موظفند جبران کنند. در ادامه، نویسنده این موضوع را دستمایه‌ای قرار می‌دهد تا نوجوان داستان را به سوی شناخت حضرت محمد (ص) سوق دهد و زمینه‌های ذهنی لازم برای ایجاد اشتیاق بیشتر را در او ایجاد می‌کند.
 
موضوع دیگر، استفاده مثبت از فضای مجازی و اینترنت است که نویسنده در قالب این داستان به آن می‌پردازد و با توجه به گرایش نوجوانان به استفاده از اینترنت و فضای مجازی به آن‌ها یادآوری می‌کند که به جز بازی و سرگرمی و چت کردن با دوستان‌شان می‌توانند اطلاعات دینی و مذهبی درباره امامان و پیامبران و موضوعات مرتبط دیگر کسب کنند.
 
 

«کوکو» عنوان داستان بعدی این کتاب است که به قلم صدیقه ملازینعلی برای نوجوانان نوشته شده. ملازینعلی در این داستان درد و رنج پسربچه یتیمی به نام کوچک‌علی را به تصویر می‌کشد که او را کوکو صدا می‌زنند. او به تنهایی با مادرش زندگی می‌کند و از وقتی پدرش از دنیا رفته، اوضاع مالی مناسبی ندارند و کوکو مجبور است در مغازه‌ای شاگردی کند.
 
کوکو مانند پدرش عاشق کتاب‌خواندن است و به همین دلیل از انجام کارهایی که برعهده‌اش می‌گذارند، غافل می‌شود. مادرش که از این مساله رنج می‌برد، تلاش می‌کند با کتک‌کاری و دعوا او را از کتاب خواندن باز دارد اما موفق نمی‌شود و کوکو که از دست مادرش به تنگ آمده از خانه فرار می‌کند تا پیش عمو و زن‌عمویش برود اما سر از خانه دوست پدرش به نام کوبیده درمی‌آورد که در زورخانه ضرب می‌زند. اما ماجرایی برایش رخ می‌دهد که متوجه اشتباهاتش می‌شود.
 
نویسنده در این داستان، ماجرای پسربچه را به رفتار پیامبر اسلام با یتیمان ارتباط می‌دهد و درپایان به شعر «گفت پیغمبر اگر بینی یتیم/ دست برمویش بکش همچون نسیم/ بعد از آنی با من ای نیکوسرشت/ همچو انگشتان دستم در بهشت» اشاره می‌کند.
 
 

داستان بعدی این مجموعه «ماجرای سوسمار» نام دارد که معصومه دهنوی آن را بر اساس روایتی از ابن عباس در بحارالانوار برای نوجوانان نوشته است. شخصیت محوری داستان دختربچه‌ای است که در قبیله‌ای از اعراب زندگی می‌کند ولی برادر ندارد. او هرکاری می‌کند تا به پسران هم‌محله‌ای‌اش در صحرا بفهماند که چیزی از آن‌ها کم ندارد و می‌تواند جای خالی فرزند پسر را در خانواده‌اش پر کند.
 
موضوع اصلی این داستان بیان روایتی مرتبط با حضرت محمد (ص) است که داستان مرد صحرانشینی را مطرح می‌کند که سوسماری را شکار می‌کند و به نزد پیامبر اسلام می‌برد و وقتی پیامبر او را به دین اسلام دعوت می‌کند، می‌گوید که خدای محمد (ص) را قبول ندارد و اگر سوسماری که شکار کرده به وجود خدا و پیامبری حضرت محمد (ص) اعتراف کند، او هم ایمان می‌آورد. در همان زمان به اذن خداوند سوسمار لب به سخن می‌گشاید و به یگانگی خدا و پیامبری حضرت محمد(ص) شهادت می‌دهد و به این ترتیب مرد عرب مسلمان می‌شود.
 
همچنین دهنوی در این داستان به موضوعی اشاره می‌کند که همواره از دغدغه‌های زنان سراسر جهان بوده است، اینکه اغلب در جامعه با نگاهی برابر با مردان دیده نمی‌شوند و طبق تصور غالب جامعه، موجودات ضعیفی هستند که نیاز به حمایت مردان دارند و نمی‌توانند مانند مردان سودمند و سخنور باشند. اما شخصیت محوری این داستان، با شجاعتی که دارد به دیگران و پدرش ثابت می‌کند، او هم می‌تواند مانند یک پسر عمل کند و داستان سوسمار را برای دیگران روایت کند تا شاید در گرویدنشان به اسلام موثر باشد.
 
داستان این‌گونه آغاز می‌شود: «وقتی سپیده سحر هوا را روشن کرد بچه از زیر پتوی پشمی بیرون آمد و با پاهای برهنه پاورچین پاورچین بیرون پرید و به طرف تپه‌ها دوید. تپه‌ها دور بودند و حتما مادر تا ظهر دنبالش می‌گشت تا موهای درهم گوریده بچه را با شانه چوبی بکشد و گره‌های آن‌ها را از هم باز کند. این کار خیلی درد داشت. دندانه‌های شانه مادر برای او از نیش مار هم دردناک‌تر بود. اما حالا دیگر دست مادر به او نمی‌رسید.
او با همان موها که مثل پشم توی همدیگر چسبیده بودند روی تپه‌ها می‌دوید و دانه‌های شن و ماسه گرم بین انگشت‌های کوچک پاهایش لیز می‌خوردند. توی هوای نیمه تاریک، بوته‌ها را خوب نمی‌‌دید. چند بار کف پاهایش را روی بوته‌های خشک خارشتر گذاشت و بوته‌ها را خرد و خاکشیر کرد. هرکس دیگری جای او بود از درد جیغ و دادش به آسمان می‌رفت اما کف پاهای او دیگر از زخم‌های قدیمی سفت شده و پینه بسته بودند.»
 
دفتر نشر فرهنگ اسلامی، کتاب «این خانه پر از نام محمد است» را با شمارگان هزار نسخه و قیمت 28هزارتومان منتشر کرده است.
 

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها