ضيائي در اين كتاب به دنبال برساختِ نوعي «تاريخ شاعرانه» است كه او را بيش از پيش نيازمند روايت (روایت اصفهان) كرده است. شاعر در «مراثی محلههای مرده» به سمت «شعر پانوشت محور» به پیش رفته است.
تاريخ شكلي از روايت است كه شبیه ديگر روايتها، موضوعي را براي خود برميگزيند. ضيائي در اين كتاب به دنبال برساختِ نوعي «تاريخ شاعرانه» است كه او را بيش از پيش نيازمند روايت (روایت اصفهان) كرده است. اين تمامِ ايده ضيائي در اين مجموعه شعر است. اما ميان ايده تا اجرا و به دست دادن شعري شايسته زمين تا آسمان تفاوت است. با این حال، مسئله شعر ضيايي در اين كتاب تنها اجرا و به دست دادن شعر به معني واقعي كلمه نيست؛ مسئله ضيائي، عطشي است ناگهانی براي برساختِ يك اصفهان- روايت كه در تركيب با ايده قديمي او يعني «شعر اشياء» به دست آمده باشد. به همين سبب است كه در «مراثي محلههای مرده» اشياء حضورِ ناگهاني و چه بسا تحميلي دارند؛ آن هم نه خودِ شيء به تمامت، يعني به «نفسه» و «نمود»، بلكه گزارههاي حاوي كلمه شيء به مثابه يك تذكر یا چون عهدي استوار ميان شیء و شاعرِ اشياء:
تركان خاتون نميداند/ بامداد را نديدم/ آسمان راه نميداد/ جايش روياهاي بامدادي را/ در گوشه و كنار كتابها و دفترها نوشتم/ آن تكه ابر را از پنجره دور كنم/ به خاطر اشيائي كه آسمان را ترجيح ميدهند/ اشيائي كه در خوابهامان سرگردانند/ اشيائي كه از رفتار صاحبانشان نگرانند/ اشيائي كه تصورهايت را بيرون ميكشند/ تصوير خواهر كه بازنشسته اداره ثبت احوال است و... (ضيائي، 1397: 56)
رفتار ضيائي با اشياءِ (لفظ اشياء) برنهاده در دل روايتِ كتاب، همان رفتاري است كه قريب 25 سال پيش در كتاب «حركت ناگهاني اشياء» با اشياء داشته؛ حسي مؤمنانه به خلوص اشياء كه شايد در دورۀ خود تازگي و زيبايي داشته است، اما تعهدِ مؤمنانه به اشياء، آن هم با يك رويكرد و روش، شاعر رابه ورطۀ تكرار و بازتوليد همان شعرها انداخته است. شعر ياد شده، يادآور شعر «خردهريزهها سرگردانند» در كتاب حركت ناگهاني اشياء است:
اشيا از سمساري بازميگردند/ جدلي پنهاني در اتاقها شكل ميگيرد: تختخواب لق لقكنان خاطراتش را/ براي تخت نو بازگو ميكند... (ضيائي، 1373: 12)
به بيان دقيقتر، شاعر همان راه را در زمينهاي به گمان خود تازهتر ميكوبد. اين زمينه تازهتر به زعم ضيائي، اصفهان و تاريخ پر فراز و نشيب آن و سلسله متوني است كه در منظومۀ فرهنگی اصفهان به مثابتِ متن- جهانهاي شگفت در چرخشاند. با اين حال، مسئلۀ کتاب حاضر لزوما در كهنگي حسِ مومنانۀ شاعر به اشياء و بيان تكراري آن نيست؛ مسئلۀ اين است كه در شعر معاصر فارسي، نه تنها راه تازهاي باز نميكند، بلكه شعر و استراتژيِ شعر زنده ياد كيوان قدرخواه را در كتاب «گوشههاي اصفهان» به شكلي بسيار نزديك تكرار ميكند، گو اينكه شعر ضيائي در اصل تقليد/ بازتوليدي از شعرهاي كيوان قدرخواه است كه در خوشبينانهترين حالت به نظر میرسد حاصل شيفتگي و حسرت بردنِ ضيائي به شعر قدرخواه باشد.
کسی که با تاریخ و مکانها در شهر اصفهان آشنا باشد، فهرستی از آن مکانها و رویدادهای تاریخ اصفهان را در این کتابدر بافتی خاص خواهد دید که نوعی تاریخ شاعرانه را در برابر یا در کنار تاریخ عمومی مینهد؛ روایتی که عاطفی، نوستالژیک، وهمناک و آمیخته به فرهنگ و اسطوره است؛ شکلی از ترکیب و تخیّل که بتواند اصفهان- روایتی شاعرانه برسازد. در گوشههای اصفهان «چارباغ»، «بازار زینبیه»، «چنار دالبتی« (نک: قدرخواه، 1370: 18-1) و مادیِ «نیاسرم» (همان: 67) را در روایت- شعر میبینیم و در شعر ضیائی مکانهایی چون صارمیه، سارویه، طوقچی و... را.
قدرخواه پیش از این به شکلی عمیقتر، گوشههای اصفهان را کشف کرده بود و به شکلی عمیقتر و با زبان شاعرانه قویتری، اصفهان- روایتی شاعرانه به دست داده بود. قدرخواه در کتابِ «پریخوانیها»، (1373) و نیز «سایههای نیاسرم»، (1381) نیز شعرهای زیبایی با محوریت اصفهان و با استفاده از مکانهایی چون تخت پولاد، زینبیه دروازه حسنآباد، چل دختران، قیصریه و ... با چاشنیای از اسطورهها، افسانهها، روایات کتاب مقدس، عقاید عوام و... سروده است، که از هر جهت بر شعرهای «مراثی محلةهای مرده» برتری دارد.
ضیائی خواسته است یک بار دیگر در دستگاه شعری خود، همان رویکرد و روش قدرخواه را بیازماید که با توجه به تجربه نسبتا موفق قدرخواه، دستاوردِ تازه شعریای برای شعر امروز در برندارد و تنها ادای دینی است به تاریخ و فرهنگ و شهر اصفهان. برخی از شخصیتهای ادبی معاصر چون گلشیری، حقوقی و... نیز در کتاب ضیائی حضور دارند تا تاریخ ادبیِ اصفهان نیز از خلال تاریخ شاعرانه/ عمومی به یاد آید. پیش از این نگارنده در مقالة «مقدمهای بر پدیدار شناسی شعر پانوشت محور» به تفصیل درباره شعر کیوان قدرخواه سخن گفته و شعر او را «شعر پانوشت محور» نامیده است؛ شعری که پر از ارجاعات مکانی، تاریخی، اسطورهای، فرهنگی و... است و تنها وقتی پایان مییابد، حاشیهها و پانوشتهایش آغاز میشود. (نک: دادخواه تهرانی، 1387: پایگاه اینترنتی آفتابآنلاین) شاعر در «مراثی محلةهای مرده» به راه و روشِ قدر خواه و در سطحی ملایمتر همان «شعر پانوشت محور» به پیش رفته است.
منابع:
دادخواه تهرانی، مهدی: «مقدمهای بر پدیدار شناسی شعر پانوشت محور»، پایگاه اینترنتی آفتاب آنلاین. نشانی:
https://www.aftabir.com/articles/view/art_culture/literature_verse/c5c1223877160_poem_p1.php/
ضیائی، ایرج (1373)، حرکت ناگهانی اشیاء، نشر آرست.
(1397)، مراثی محلة مرده، تهران: نشر حکمت کلمه.
قدرخواه، کیوان (1370)، گوشههای اصفهان، انتشارات بهینه.
نظر شما