او در ادامه اظهار کرد: این کار تلفیقی از اشعار حافظ و فردوسی است. به هرحال حافظ شاعری آسمانی بوده و فردوسی شاعری زمینی است و عناصر به کار برده شده و موضوعات شعرهایش هم زمینی است. این دو کاملا دو رویکرد متفاوت در شعر دارند؛ تلفیق اینها اتفاق جالبی است، این مجموعه، کاری پستمدرن محسوب میشود.
سعدی همچنین بیان کرد: زمانی که شما وارد نمایشگاه میشوید ابتدا نقاشیها ذهنتان را درگیر میکند و کارهای اسطورهای به چشمتان جذاب میآید، بعد که نزدیک میشوید متوجه اشعار حافظ شده و شُک میشوید. شروع میکنید به خواندن اشعار مربوط به هر نقاشی؛ نقاشیهای من بدین شکل است که باید خوانده شود تا درک شود، چون تعداد شعرها در هرکار زیاد است، جالب است و در نهایت ارتباطی بین آنها پیدا میکنید.
این هنرمند درباره زمان اجرای «شاهنامهخوانی برای حافظ» بیان کرد: چند سالی از قدمت این آثار میگذرد؛ درواقع این نقاشیها در سال 92 و 93 ساخته شده است که امسال در گالری ثالث نمایش میدهیم. این آثار جزو مجموعه بزرگتری است به نام «نو سقاخانه» که شامل هفت مجموعه از کارهایم است، «شاهنامهخوانی برای حافظ» اولین مجموعه از مجموعه «نو سقاخانه» و دومین نمایشگاه این مجموعه آثار است، ابتدا مجموعه «تهران تایمز» در گالری سیحون به نمایش در آمد.
نمونهای از مجموعه «تهران تایمز»
وی افزود: افراد زیادی علاقهمندند که شعر و ادبیات را وارد نقاشی کنند و این کار، کار سختی است. بیشتر نقاشها برخوردهای مدرنیستی با ادبیات انجام دادند، یعنی درباره اشعار تصویرسازی کردند. این نمونه کار بارها اتفاق افتاده است. در مکتب نقاشی «سقاخانه» نیز این کار را داریم، هنرمندان زیادی با اشعار کار کردند اما برخورد مدرنیستی داشتند و جرات نکردند با آن شوخی کنند. شوخی همیشه معنی بدی ندارد؛ تعریف من از شوخی این نیست کار را هجو کنید، از نظر من باید جسارتش را داشته و وارد داستان شوید.
وی در پاسخ به این سوال که آیا پیش از این چنین کاری انجام شده است گفت: معمولا هنرمندان ما نمیتوانند پستمدرنیستی برخورد کنند و هرکاری در تلفیق با ادبیات انجام دادهاند برخوردی مدرنیستی بود. در کارهای پست مدرنیستی باید جسارت بیشتری به خرج دهید و شروع به شوخی کردن کنید؛ این یک جور شوخی زیبایی است که باعث ایجاد این تصویرها شده، تصویسازیهای فردوسی روی اشعار حافظ شوخی قشنگی است و در عین حال باعث میشود یک پل ارتباطی بین ادبیات و نگارگری ایجاد شود. این ایده برای پنج سال پیش است و ایده تازهای نیست.
این نقاش درباره مجموعه «نو سقاخانه» اظهار کرد: هفت مجموعه «نو سقاخانه» ساخته شده اما نمایش داده نشده است و فقط دو مجموعه از آن به نمایش درآمده است. همه این هفت مجموعه نقاشی نیستند برخی چیدمان دارند، تعدادی مجسمه هستند، بعضی فقط با آینه کار شدهاند. یک مفهوم کامل در این داستان با من بود که با توجه به نگاه من به هنر سقاخانه، ادبیات، سنت و مدرنیته را با تکنیکهایی پستمدرنیستی اجرا کردم.
او درباره هنر سقاخانه گفت: افراد در استفاده از هنر سقاخانه سنت، دین، فرهنگ کوچه و بازار را فقط با تکنیکهایی که از هنر غرب آموخته بودند مدرنیزه میکردند، چون اکثر افراد مکتب سقاخانه در خارج از ایران درس خواندند و با استفاده از تکنیکهایی که آموزش دیده بودند مفاهیم سنتی و مذهبی را مدرن میکردند اما هیچکس از این مدرنیزه کردن عبور نکرده است، تلاشی هم برای پستمدرن کردن سنت و مذهب ندیدم، شاید برخی کارها به صورت اتفاقی پست مدرن شده باشد اما آگاهانه نیست و کاری که بدون آگاهی انجام شود از نظر هنری فعل نامربوطی حساب میشود و نمیتوان آن را ذیل آن دسته قرار داد، فقط کاری آوانگارد است.
وی درباره پوستر نمایشگاه مجموعه «شاهنامهخوانی برای حافظ» اظهار کرد: با خود فردوسی هم شوخی شده است. در این پوستر جنگ رستم را با کوکاکولا میبینید. رستم اسطوره قدیمی ماست و کوکاکولا و امثالهم اساطیر جدید زمانه ما در جهان هستند؛ تعریف اسطوره تغییر کرده است. درواقع کشتی که بین رستم و کوکاکولا رخ میدهد جنگ بین اسطوره جدید با اسطوره قدیم است، کل این فضا توسط حافظ روی متن و شعرگونهگی آسمانی او روایت میشود.
این هنرمند همچنین گفت: ترجیح من این است که این نمایشگاه بدون توضیحی درباره کار انجام شود، مخاطب دچار چالش شود و خودش ارتباط بین این عناصر را کشف کند. ذهن مخاطب درگیر شود. اگر من متنی در توضیح این نمایش بنویسم ذهن مخاطب محدود میشود و از زاویه دید من بهآثار نگاه میکند. این اتفاق بارها پیش آمده که فردی آثار را دیده و برداشتهای جالبی داشته است که وقتی من آنها را شنیدم به این فکر کردم که این در ناخودآگاه من بوده و توسط این شخص کشف شد.
یزدان سعدی نقاش در پایان گفت: هرچیزی بیدلیل و توسط هرکسی ساخته نمیشود. من از کودکی با شعر بزرگ شدم، پدرم همیشه شاهنامه و اشعار حافظ را برایم میخواند و خوشبختانه داستان، شعر و ادبیات در خانواده ما بوده، اما خب چنین اتفاقی برای هرکسی رخ نمیدهد که از کودکی با ادبیات عجین باشد و نقاش هم باشد. البته من بسیار هم مطالعه داشتم و علاقهمند به داستانهای حماسی، تصویر سازی و در مجموع ادبیات و گرافیک بودم.
نظر شما