«زنبورهای خاکستری» جنبه رئالیستی و واقعگرایانه دارد
در ابتدای نشست سیدحسین طباطبایی سخنان خود را با معرفی آندری کورکوف آغاز کرد و گفت: آندری کورکف بیشتر به دلیل رمان «مرگ پنگوئن» که به ۳۷ زبان دنیا ترجمه شده و حدود ۳۰۰ هزار نسخه از آن به فروش رفت، معروف شده است. ادبیات معاصر اکراین برای کسانی که علاقهمند به فرهنگ کشورهای مختلف هستند به ویژه برای پژوهشگران کشورهای شوروی سابق موضوع جالبی است و آنگونه که باید ما ایرانیها با این آثار آشنا نیستیم. یکی دیگر از اتفاقهای فرخنده در ترجمه ادبیات معاصر امروز، ترجمه کتاب «زنبورهای خاکستری» به فاصله کمتر از یکسال بعد از انتشار اصل آن است. کتاب در سال ۲۰۱۸ به روسی منتشر و همزمان به زبان اکراینی ترجمه شد.
آبتین گلکار مترجم کتاب «زنبورهای خاکستری» درباره ادبیات معاصر اکراین اظهار کرد: ادبیات اکراین برای من هم حوزه ناشناختهای است. مهمترین مشکل در عدم شناخت کافی از ادبیات، مشکل زبان است. ما مترجمی که زبان اکراینی بداند نداریم ولی از طریق زبان واسط میتوان این کار را انجام داد. من این کتاب را از زبان اکراینی ترجمه کردم ولی مدت زمانی که برای ترجمه این کار گذاشتم دو برابر زمانی بود که برای ترجمه از زبان روسی انجام میدهم، میخواهم بگویم زبان سختی است و کار زمان بری است.
مترجم «قلب سگی» همچنین گفت: از نویسندگان اکراینی که آثارشان به زبانهای دیگر ترجمه میشود اندرو کورکف و یوری آندریخوویچ در اروپا نویسندگان شناختهشدهای هستند، اندریخوویچ به زبان اکراینی مینویسد به تبع آن مترجمان کمتری آثارش را ترجمه میکنند برخلاف کورکف که به زبان روسی مینویسد.
این مترجم درباره کورکف اظهار کرد: کورکف در حال حاضر رییس انجمن قلم اکراین است و از نظر سیاسی و اجتماعی هم چهره فعالی است. این کتاب کورکف با سایر آثارش متفاوت است کمی جنبه رئالیستی و واقعگرایانه دارد، مسائل و دغدغههای سیاسی نویسنده در این کتاب پررنگ است و حتی افراد زیادی او را نقد کردند که مسائل و کنایههای موجود در کتاب بسیار روشن است؛ البته همیشه در کتابهایش موضوع و دغدغه اجتماعی وجود دارد.
وی در ادامه بیان کرد: اکراین چند سالی سر جزیره کریمه با روسیه درگیر جنگ بود. حدود چند ماه پیش مصاحبهای با او درباره همین کتاب انجام شد و اولین سوالی که از این نویسنده پرسیدند این بود که چرا چنین کتابی با چنین موضوعی نوشتهاید. کورکف در پاسخ به این سوال گفت در طول چند سالی که از این جریان میگذرد درباره شرق اوکراین و آن درگیریها ۲۵۰ کتاب توسط نویسندگان اوکراینی نوشته شده که اکثرشان در آن جنگ شرکت داشتند، ولی به جنگ کریمه توجه نشده است؛ چند کتابی هم که در آن زمینه نوشته شده بیشتر جنبه مستند دارد`و ویژگی داستانی ندارد، به همین علت فکر کردم که باید کتابی در ادبیات اکراین باشد که به این موضوع بپردازد.
گلکار درباره داستان رمان «زنبورهای خاکستری» گفت: داستان این رمان در فضای جنگ کریمه و در یکی از روستاها میگذرد که دو سرباز در این روستای متروکه زیر آتش و گلوله گیر افتادهاند و با یکدیگر زبان مشترک پیدا نمیکنند، یکی طرفدار روسیه است و دیگری طرفدار اکراین. این رمان تنهایی انسان را در جامعه امروز نشان میدهد و این موضوع را این گونه تصویر میکند که وقتی یکی از این دو سرباز وارد هر جامعه در کشور خودش میشود او را نمیپذیرند. ما میتوانیم با داستان این کتاب و زندگی خودمان تجربه مشترک پیدا کنیم.
مترجم «بازرس» درباره انتشار این کتاب بیان کرد: نشر افق این کتاب را با خرید حق کپیرایت منتشر کرد و این امر سبب شد کورکف قبل از این که کتاب در اکراین منتشر شود نسخه پیش از چاپ آن را برای ناشر بفرستد. به همین علت فاصله زمانی کمی بین ترجمه اصل اثر و ترجمه فارسی وجود دارد. من هم ارتباط مستقیم با نویسنده داشتم و قسمتهایی که مشکل برایم پیش میآمد را از او میپرسیدم.
زبان و ادبیات روسی جایگاه مهمی در اکراین دارد
در ادامه نشست طباطبایی درباره کشور روسیه اظهار کرد: فارغ از بحثی که بین دولتها و سیاسیون کشور روسیه و اکراین وجود دارد زبان و ادبیات روسی هنوز در اکراین جایگاه مهمی دارد. مثلا کورکف به زبان روسی مینویسد اما خودش را اکراینی معرفی میکند، تفکیکی که بین فرهنگ و سیاست باید به وجود بیاید، فکر میکنم کورکف هم به این امر معتقد است.
وی افزود: حتی در ترسیم فضای جنگ کریمه، بحث جدایی کریمه از اکراین و مناقشاتی که بین این دو کشور جاری است احساس میکنم دو قهرمان داستان علیرغم مشکلاتی که دارند و مواضعشان هم بایکدیگر متفاوت است اما قهرمان داستان هر از گاهی نگران آن سرباز دیگر است، این یعنی نگاه انسانی و فضای انسانی در این رمان حاکم است و لایههای زیرین انسانی همچنان محفوظ است.
مجید قیصری از دیگر سخنرانان این نشست درباره رمان «زنبورهای خاکستری» اظهار کرد: این رمان داستان خوشخوانی دارد و شامل ۷۴ فصل است و به نظرم ۳۰فصل اول درخشانی دارد.
وی با اشاره به موضوع کتابهای دیگر این نویسنده گفت: من پیش از این هم آثار دیگری از این نویسنده خوانده بودم، در آثار او رگههایی از طنز دیده میشود. با خواندن این رمان پی بردم که ما با نویسندهای جدی رو به رو هستیم. کوروکف معجونی است از داستایوفسکی و گوگول. این رمان پر است از ظرافتها و تشبیهات طنزگونه که میتوانم به کلیسای لنین اشاره کنم که یکی از این دو قهرمان آن را بیان میکند. زمانی که ما وارد ادبیات جنگ میشویم داستان را تلخ و محکم پیش میبریم ولی کورکف در هر سطر لطافتی به این فضا داده است و که آن را به شدت آرام کرده است.
کورکف در این رمان سراغ چرایی جنگ نرفته است
نویسنده «گورسفید» در ادامه اظهار کرد: فقدان خانواده یکی از موتیفهایی است که میتوان آن را در آثار کورکف دید. توصیفاتی که از فضا، برف و سکوت در این رمان میشود بسیار زیباست و در ترجمه هم به خوبی رعایت شده است. این داستان باتوجه به این که درباره جنگ است اما سراغ چرایی جنگ نرفته است.
وی افزود: گرچه در بخشهایی موضع نویسنده مشخص میشود اما توجه چندانی به آن نمیکند؛ بلکه صرفا یک موقعیت انسانی را ترسیم میکند. موفقیت متن معادلی است که نویسنده پیدا کرد، تمثیل و مصداقی که با استفاده از زندگی زنبور عسل آن را نشان میدهد. شباهت زندگی انسان به زنبور عسل را بسیار ظریف معادلسازی کرده است و این موقعیت به ویژه برای ما نویسندگان بسیار آموزنده است.
سید حسین طباطبایی همچنین اظهار کرد: موضع کورکف در این رمان ورای بحث سیاسی است از نظر اتفاقی که رخ داده است، نگاهی که به قربانیان دارد نگاهی انسانی است، کورکف روستبار است و در اکراین بزرگ میشود و تمام آثارش را به زبان روسی نوشته است. از منظر جایگاه زبان روسی در ادبیات اکراین و از سوی دیگر به دلیل مشکلات سیاسی که بین دو کشور رخ داده و طبیعی هم هست، یکسری محدودیتها در آموزش و استفاده از زبان روسی در اکراین پدید آمده است.
گلکار ضمن مقصر دانستن روسیه در اختلاف بین این دو کشور اظهار کرد: از زمان شوروی روسیه اکراین را جزو مایملک خود میداند و بعد از فروپاشی شوروی، زمانی که اکراین از این اتحاد جماهیر جدا شد، روسیه نتوانست این موضوع را بپذیرد و همیشه آن را به عنوان یک ایالت نگاه میکند. این موضوع در فضای دانشگاهی هم بسیار نمایان است و اساتید روس همیشه نگاهی از بالا به پایین به اساتید اکراینی داشتند. اکراین از یک زمان به بعد تصمیم گرفت به جای همگرایی با روسیه به سمت ارزشهای اروپایی برود. روسیه هیچوقت اکراین را به عنوان یک کشور مستقل نگاه نکرد.
سورن بالیانتس نیز در ادامه همین بحث اظهار کرد: کریمه از اکراین جدا نشده است، دولت اکراین و سایر دولتها این موضوع را نپذیرفتند، کریمه توسط روسیه اسیر شده است. زمانی که دولت عوض شود کشور ضعیف میشود و روسیه از این جریان استفاده کرده است. ما قبول میکنیم که با روسیه برادر هستیم اما این کشور همیشه نگاهی از بالا به پایین به اکراین دارد و خود را بالاتر میداند اما از نظر ما همه دولتها و ملتها برابرند. روسیه گذشته ماست و اروپا آینده ماست و ما به سمت اروپا در حرکتیم.
وی در پایان گفت: در اکراین ملتهای زیادی داریم و این رمان این امر را به خوبی نشان میدهد. در همه کشورها انسانهای خوب و بد وجود دارد این رمان میگوید اکراینی بودن یا روسی بودن فرقی ندارد مهم این است که شما انسان خوبی هستید یا خیر. دولت اکراین از ترجمه این کتاب خوشحال است و امیدواریم هر چه بیشتر آثار اکراین در ایران ترجمه شود و شما بیشتر با کشور ما و مردم ما آشنا شوید.
نظرات