زینب یونسی در نشست نقد و بررسی «هوانورد» مطرح کرد:
مخاطب نمیتواند برای شناخت روسها فقط داستایوسکی و تالستوی بخواند
زینب یونسی، مترجم گفت: من باور دارم که ادبیات و هنر و موسیقی؛ پل شناخت و دوستی ملتهاست. جدا از کارهای خوب و بد سیاستمداران،داستان است که ملتها را بههم نزدیک میکنند. خواننده ایرانی نمیتواند برای شناخت روسها فقط از داستایوسکی و تالستوی کمک بگیرد.
در ابتدای جلسه، زینب یونسی، بخشی از کتاب را برای حاضرین جلسه خواند. در ادامه محمدجواد جزینی به بیان نکاتی از رمان «هوانورد» پرداخت: خوانندگان از خواندن کتابهای بد این روزها خسته هستند. رمان «هوانورد» را برای اوقات فراغت پیشنهاد نمیکنم. اولین کتابهایی که از روسی در این ترجمه شد، پنج دهه از نوشتن آنها گذشته بود. در سالهای اخیر این اختلاف بسیار کم شده است. رمان «هوانورد»، ادبیات روزِ روسیه است. خواننده فارسیزبان، در دوران انقلاب روسیه و قبل آن با آثار بزرگ روسی آشنا بود. انقلاب روسیه بیاغراق یکسوم جهان را تحت تاثیر قرار داد. ادبیات فارسی هم بیتاثیر از انقلاب روسیه نبود.
در ادامه جلسه جزینی اضافه کرد: قهرمان رمان، از فعالان سیاسی زمان انقلاب بوده و بعد در اردوگاه کاراجباری بوده و به او پیشنهاد میدهند که در ازت منجمد شود. سالها بعد او از انجماد درمیآید و قصه تازه از اینجا شروع میشود. او باید یادداشتهایی بنویسد. تلاش راوی در یادآوری خاطرات بر اساس پلهای تداعی، بسیار جالب است. همین فرم یادداشت روزانه برای خواننده بسیار جالب است.
جزینی بحث درباره ساختار روایی رمان افزود: تمام داستان به شیوه یادداشتنویسی است. در فصل دوم راویهای دیگری به آن اضافه میشود. دکتر گیگر، آلمانی و زنی جدید که با قهرمان رابطه دارد. شیوه بازگویی و جوهره داستانی رمان، بسیار جالب است. راوی که منجمد شده و به هوش آمده، داستانش روایت میکند. بستر سیاسی- اجتماعی قصه و موقعیت بازگویی قهرمان بسیار ناب است. مردی که مدتی از تاریخ را نزیسته و حالا خاطراتش روشن میشود و در آخر به بنبست میرسد. با همه این تفاسیر این قصه اصلاً تازه نیست. رمان «شاخه گلی برای الجرنون» که سال 1373 در ایران ترجمه شده، دقیقاً همین پیرنگ را دارد و نویسنده رمان «هوانورد» بهتر بود که اشارهای به این رمان بزرگ میکرد؛ چراکه هم موقعیت داستانی و هم شخصیت همان است.
احسان رضایی در ادامه، اضافه کرد: اغلب نویسندگان بزرگ روسی که آثارشان به فارسی برگردان شده، اثرشان شبیه بیانیه سیاسی ضد انقلاب روس است. اگرچه رمان هوانورد هم در همان زیرمتن نوشته شده، اما هوشمندانه است. هدفش تنها گزارش سیاسی-اجتماعی نیست و همین نکته است که رمان هوانورد را ارزشمند کرده و یک موقعیت انسانی ساخته است.
جزینی در ادامه بحث به بررسی فرم داستان پرداخت: ساختار اغلب رمانهایی که میخوانیم می پرسیم بعد چه خواهد شد؟ اما در رمان هوانورد میپرسیم چه شده بوده؟ در شیوه روایی به این ساختار تعلیق از پشت میگوییم. در نیمه رمان هم میپرسیم: چه شده بوده؟ چه خواهد شد؟ از نظر تکنیکی بسیار جالب بود. بخشی از داستان که راوی سرگرم گفتن قضایای قبل انجماد است اما در بخش بعدی چه خواهد شد.
احسان رضایی ادامه داد: رمان هوانورد برنده جایزه سولژنتسین روسیه است. همین برچسب باعث ترغیب علاقهمندان به ادبیات روسی میشود. این جایزه یکی از معتبرترین جوایز ادبی روسیه است.
جزینی در ادامه به بحث اضافه شد و درباره طنز تلخ در این رمان گفت: این رمان خیلی جدی است، اما طنزهای جذابی هم دارد. خود شخصیت، که زمانی شکنجهگر بوده حالا شده رییس آزادیخواهان. همین طنز موقعیت بسیار جالب است. از طرفی بخشی که قهرمان با این شخصیت دیدار میکند، بسیار جذاب است. در بستر جدی این داستان، موقعیت طنز عجیب و غریبی دارد. البته منظورم طنز لوده سریالهای تلویزیونی نیست.
زینب یونسی نیز در ادامه این نشست گفت: بیشتر مخاطبان از من میپرسند شاخص شما برای انتخاب کتاب چیست؟ من سه نویسنده بعد از فروپاشی شوروی را به خواننده فارسی زبان معرفیکردهام. از یکی از آنها سه کتاب ترجمهشده که دو کتاب هنوز فرصت چاپ پیدا نکرده است. گوزل یاخینا (زلیخا چشمهایش را باز میکند، برنده جایزه ابوالحسن نجفی)، یوگنی وادالازکین (هوانورد) و ویکتور ارافیف (استالین خوب)، که هر سه نویسنده در زمان ترجمه به انتشارات نیلوفر اجازه ترجمه و چاپ دادهاند.
وی ادامه داد: این کتابها کمتر ترجمه میشوند؛ چراکه اولا مترجمها کمتر بهدنبال این نویسندهها میروند. ثانیا ناشرها به دلیل اینکه نویسندهها ناشناختهاند، کمتر حمایت میکنند. به هر حال تضمینی نیست که این کتابها دیده شود؛ اما من این ریسک را پذیرفتم و انتشارات نیلوفر هم پذیرفت.
این مترجم زبان روسی با اشاره به کارکرد ادبیات و هنر گفت: من باور دارم که ادبیات و هنر و موسیقی، پل شناخت و دوستی ملتهاست. جدا از کارهای خوب و بد سیاستمداران، داستان است که ملتها را بههم نزدیک میکنند. من ایرانی نمیتوانم برای شناخت روسها فقط از داستایوسکی و تالستوی کمک بگیرم. نمیتوانم فقط از نویسندگان عصر طلایی و نقرهای کمک بگیرم.
وی ادامه داد: من مترجم تخصصی آثار بعد از فروپاشی و نویسندگان معاصر متاخرم میفهمم ادبیات روز روسیه، در برابر عظمتی که ادبیات دوران طلایی و نقرهای دارد، حرفی برای گفتن ندارد. اما به هر حال این ادبیات نماینده مردمی است که تجربه فروپاشی شوروی را پشت سر دارند. نویسندههای بزرگی مثل مایاکوفسکی، سولژنتسین (رمان هوانورد برنده جایزه سولژنتسین شده) آناخماتوا با سختیهای آن دوران دست و پنجه نرم کردهاند. فرصتی هم پیدا نکردند که نتیجه را ببینند؛ اما نویسندگان امروز روسیه این فرصت را دارند که ببینند و تحلیل کنند.
در ادامه احسان رضایی در بخش پایانی صحبتهایش گفت: قهرمان رمان کشفی بر هویت انسانی خودش دارد که به نظرم مهمترین دستاورد این رمان است. در انتهای رمان پلاتونوف به انسانی وارسته تشرف یافته و این برای خواننده میتواند بسیار آموزنده باشد. نویسنده در مصاحبهای که داشته از زینب یونسی و انتشارات نیلوفر تشکر کرده و بابت تسلط مترجم به زبان مقصد ( فارسی) ابراز خرسندی کرده است. خواندن رمان هوانورد را به سبب رعایت حق کپی رایت، باخیال آسوده به همه توصیه میکنم.
یونسی نیز در صحبتهای پایانی خود گفت: اندیشمندان روسی از بازگشت به آن دوران واهمه دارند. نشانههایی هم دیده میشود. مثلاً استالینگرایی و محبوبیت استالین در بین جوانان روس در سالهای اخیر بالا رفته است. نباید از این نکته غافل شد. همه انسانها نقاط مشترکی باهم دارند و از هم تجربه میگیرند. قصدم این است که تا جایی که بشود نویسندگان معاصر روس را معرفی کنم. مترجمهای بسیار خوبی در ایران هستند که هم به ادبیات دوران طلایی روس میپردازند و هم به عصر نقرهای. البته میل به ترجمه ادبیات روسیه امروز بیشتر شده است. کتاب بعدی که ترجمهاش تمام شده هم از نویسنده همین دوران است.
در انتهای جلسه منتقدین و مترجم با حاضرین پرسش و پاسخ انجام دادند.
نظر شما