در گفتوگو با ایبنا مطرح شد:
فارسیآموز ایتالیایی: علاقه به فرهنگ ایران من را به آموختن زبان فارسی کشاند
ماتیا میگوید: پنج سال پیش با پدر و مادرم به ایران سفری داشتم. آن سفر به نظر من خیلی خوب بود، ایران در نظر من زیبا بود و خاطره خوبی از آن سفر و مردم ایران برای ما ماند. بعد از این سفر دوست داشتم درباره ایران و فرهنگ ایران، بیشتر بدانم.
او ادامه داد: فائزه مردانی استاد ایرانی من در زبان فارسی و ادبیات مدرن (معاصر) فارسی و یکی از استادان خوب دانشگاه بلونیا، بنیاد سعدی را به من معرفی کرد و به من گفت برای بهتر شدن زبان فارسیام، به این دوره یادگیری زبان فارسی در بنیاد سعدی بیایم.
ماتیا که معتقد است زبان فارسی خیلی سخت است درباره تجربه خود از آموزش زبان فارسی گفت: بعد از یک سال تحصیل در بلونیا و بعد از کلاسهای بنیاد سعدی، تازه زبان فارسی را میفهمم. یادگرفتن فارسی از طریق کتاب و خواندن خیلی سخت نیست و ما تقریبا آن را میفهمیم، اما وقتی که با مردم ایران صحبت میکنیم، خیلی سخت میشود. یعنی یکی مثل من وقتی در کلاس درس و دانشگاه فارسی را یاد میگیرد، قابل فهم است، اما همین که در کوچه و خیابان با مردم ایران صحبت میکنیم، خیلی سخت میشود، چون من در زبان فارسی یک بچه هستم و دامنه لغات و واژگان فارسی من خیلی کم است؛ البته امیدوارم که در آینده بهتر شود.
این دانشجوی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه بلونیا در پاسخ به این سوال که چرا تصمیم به یادگیری زبان فارسی گرفته است، عنوان کرد: من پنج سال پیش با پدر و مادرم به ایران سفری داشتم و در آن سفر که یک سفر توریستی بود، از شهرهای تهران، قم، اصفهان و شیراز دیدن کردیم. آن سفر به نظر من خیلی خوب بود، ایران در نظر من خیلی زیبا بود و خاطره خوبی از آن سفر و مردم ایران برای ما ماند. بعد از این سفر دوست داشتم درباره ایران و فرهنگ ایران، بیشتر بدانم. کلا فرهنگ کشورهای شرقی برای من جالب بود، اما درجه اهمیت آنها متفاوت بود و به انتخاب زبان آنها بستگی داشت، که من از میان فرهنگها و زبانهای مختلف ژاپنی، چینی، عربی، ترکی، فارسی و هندی، تصمیم گرفتم، فرهنگ ایرانی و زبان فارسی را انتخاب کنم.
وی در پاسخ به اینکه چه چیزی از ایران را بیشتر از همه دوست دارد، گفت: من شاعرها و هنر ایرانی را خیلی زیاد دوست دارم و پرسپولیس در شیراز و کاخ گلستان تهران خیلی برایم جالب و حیرتانگیز بود. شهر شیراز را خیلی دوست داشتم و از نظر من در میان این چند شهر ایران که من دیدم، شیراز از همه بهتر است.
ماتیا درباره میزان آشنایی خود با ادبیات ایران اظهار کرد: یک سال پیش غزلهای جلالالدین رومی و «لیلی و مجنون» نظامی را خواندم، ولی غزل حافظ، سعدی، رباعیات عمر خیام، اشعار عطار و کتابهایی از صادق هدایت را هم میشناسم و نسبت به آنها آشنا هستم و در کل ادبیات ایران را خیلی دوست دارم. همچنین تعدادی از کتابهای فارسی و ادبیات ایران را به ایتالیایی ترجمه شدهاند، اما تعداد استادها و کتابها کم است و بدون استفاده از دیکشنری نمیتوان آنها را خواند. به همین دلیل من فکر کردم بهتر است از خواندن و فهمیدن زبان فارسی شروع کنم.
این دانشجوی ایتالیایی درباره غذاهای ایرانی و اینکه آیا با غذاهای ایتالیایی شباهت دارد، هم گفت: به نظر من زرشکپلو با مرغ بهترین غذای ایرانی است، البته کباب کوبیده هم خیلی دوست دارم، در ایتالیا هم یک نوع کباب به نام کباب ترک داریم، که خیلی با کبابهای ایران فرق دارد. در ایتالیا ما این کباب را با نان و به صورت ساندویچ میخوریم، اما در ایران کباب با پلو و چیزهای دیگر خورده میشود.
نظر شما