مژده دقیقی در گفتوگو با ایبنا مطرح کرد:
مخاطب ایرانی به دلیل انتخابهای سلیقهای از خیلی از آثار محروم است
مژده دقیقی میگوید: برنامهریزی در نشر ما چندان جایی ندارد و معرفی آثار داستانی از فرهنگهای دیگر اغلب تحت تأثیر عواملی مثل پسند و انتخاب مترجم یا ناشر، شهرت اثر و نویسنده، پرفروش بودن، و محدودیتهای انتشار در ایران است.
خانم دقیقی ابتدا میخواستم درباره پیشینه فعالیت خودتان و همکاری در زمینه ویراستاری و ترجمه بفرمایید؟
من کارم را در انتشارات نیلوفر با ویرایش شروع کردم. فکر میکنم سال 76 یا 77 بود که آقای ابوالحسن نجفی مرا برای ویرایش و آمادهسازی تاریخ نقد جدید به انتشارات نیلوفر معرفی کرد. این آغاز همکاری من با این انتشارات بود. آن موقع دو جلد از این مجموعه منتشر شده بود و من از جلد سوم تا هشتم، بیشتر از ده سال، البته با وقفههایی، با زندهیاد دکتر اربابشیرانی در این مجموعه همکاری کردم. علاوه بر آن، کتابهای زیادی را برای انتشارات نیلوفر ویرایش کردم که الان همه آنها در خاطرم نیست. به تدریج ترجمههایم را هم در نیلوفر منتشر کردم. اولین کتابی که با ترجمۀ من در این انتشارات منتشر شد مجموعهداستانی بود با عنوان اینجا همۀ آدمها اینجوریاند.
سالهای اخیر در ایران سالهای درخشان داستان کوتاه ترجمه بوده و مخاطب حرفهای ادبیات داستانی استقبال خوبی از مجموعه داستانهای کوتاهی که به انتخاب و ترجمه مژده دقیقی چاپ شده است. روند انتخاب داستان تا ترجمه و چاپ مجموعه برای شما چطور است؟
داستان کوتاه امروز خواننده خاصی دارد که معمولا تجربههای نو و نوآوری در روایت را میپسندد. من در انتخاب و ترجمه داستانهای کوتاه همین مخاطب خاص را در نظر داشتهام و فکر میکنم توانستهام نظر گروهی از این قبیل خوانندگان را به این داستانها جلب کنم. اینجا همۀ آدمها اینجوریاند، که اولین ترجمه من در نیلوفر است، مجموعهای است از داستانهای معاصر از نویسندگان مختلف. داستانهایی در سبکهای متفاوت از نویسندگانی گاه ناشناخته در ایران و حتی در جهان. استقبال داستانخوانهای ایرانی از این مجموعه باعث شد هم من و هم ناشر دلگرم شویم و این کار ادامه پیدا کند. تا جایی که امروز پنج مجموعه دیگر کموبیش به همین سیاق منتشر شده که آخرینش کیک عروسی است. من این داستانها را از مجموعهداستانهای برگزیده و مجلات انتخاب میکنم. روند انتخاب خیلی طولانی است و معمولا باید خیلی جستوجو کنم. در درجه اول باید از داستان خوشم بیاید و احساس کنم از نظر مضمون و محتوا و فرم روایت داستان شاخصی است. بعد هم یک سری محدودیت انتشار در ایران هست که ناگزیر باید رعایت کرد و دست مترجم را در انتخاب میبندد. آقای حسین کریمی، مدیر انتشارات نیلوفر، از اولین کتاب این مجموعه دست من را در انتشار آنها باز گذاشتند. هیچ محدودیتی در انتخاب داستانها نداشتم و در مراحل مختلف انتشار هم تا به آخر نظارت میکردم. شاید انتشار مجموعه اول هم برای من و هم برای ایشان دغدغههایی به همراه داشت، ولی استقبال از این مجموعه باعث شد مجموعههای بعدی را با اطمینان خاطر بیشتری منتشر کنیم.
داستانهای زیادی از زبانهای دیگر به فارسی ترجمه میشود ولی این فرآیند انگار یکطرفه است. چرا ترجمه داستان از فارسی به انگلیسی تقریبا انجام نمیشود؟
اتفاقا داستانهای کوتاه ایرانی به نسبت بیشتر از رمانها به انگلیسی و زبانهای دیگر برگردانده شدهاند و تکوتوک مجموعهداستانهایی، بهویژه از زنان نویسنده، ترجمه و منتشر شده است. فراموش نکنیم که در دنیای نشر آمریکا و اروپا بازار حرف اول را میزند. البته ناشران آنها هم، مثل همهجای دنیا، بیشتر دنبال رمان هستند که بهمراتب بیشتر خواننده دارد. داستان و رمان ایرانی در مقایسه با ادبیات اروپا و امریکا هنوز خیلی جوان است و به همان نسبت هم باید از آن انتظار داشت. اگر داستان و رمان ما حرفی برای خواننده غربی داشته باشد، مطمئن باشید که ناشران به سراغش میآیند. بسیاری از داستانها و رمانهای ایرانی به دلایل مختلف تن به ترجمه نمیدهند؛ مثلا ممکن است آنقدر عناصر بومی در آنها زیاد باشد که ترجمهشان امکانپذیر نباشد، یا داستانهایی که بازیهای زبانی در آنها خیلی زیاد است در ترجمه چنگی به دل نمیزنند. شرط جذابیت داستان یا رمان برای چنین بازاری این است که با ملاکهای نشر در همان جوامع منطبق باشد.
آیا ترجمه داستانهای خوب خارجی در جریان داستاننویسی نسل جوان ایران تاثیری هم داشته؟ چه مثبت و چه منفی؟
پاسخ سوال شما احتیاج به ارزیابی دقیق و کار پژوهشی دارد که از حوصله و توان من بیرون است. بیتردید ترجمه دریچه ما به فرهنگهای دیگر بوده و بهویژه در ادبیات داستانی از آثار ترجمهشده خیلی تأثیر پذیرفتهایم. ولی این را هم باید در نظر گرفت که برنامهریزی در نشر ما چندان جایی ندارد و معرفی آثار داستانی از فرهنگهای دیگر اغلب تحت تأثیر عواملی مثل پسند و انتخاب مترجم یا ناشر، شهرت اثر و نویسنده، پرفروش بودن، و محدودیتهای انتشار در ایران است. چه بسا مخاطب ایرانی به همین دلایل از خواندن برخی آثار مهم محروم بماند. گاهی یک سبک روایت، به دلیل انتخاب و تأکید مترجم، بیش از حد اهمیت پیدا میکند یا برعکس برخی شیوههای مهم روایی مغفول میماند. به بیان دیگر، در ایران ارائه داستان و رمان از زبانهای دیگر غالبا روال متوازن و اندیشیدهای ندارد؛ جستهگریخته است و از این نظر ممکن است سوءتفاهمهایی به دنبال داشته باشد.
مجموعهداستان فرار از آلیس مونرو یکی از کارهای پرفروش است. کمی درباره این کتاب برای ما بگویید. چه شد که آلیس مونرو را انتخاب کردید؟
همانطور که احتمالا میدانید، مونرو داستان کوتاهنویس است. من، پیش از ترجمه مجموعه فرار، چند داستان کوتاه از او ترجمه کرده بودم و سبک کارش را خیلی دوست داشتم. آلیس مونرو یکی از نویسندههای محبوب من است. نگاه ظریف و موشکافش به آدمها و روابطشان و لایههای پنهان داستانهایش به نظرم از نقاط قوت کار اوست. وقتی مجموعه فرار به انگلیسی منتشر شد، تصمیم گرفتم آن را به طور کامل ترجمه کنم تا بیشتر و بهتر به فارسیزبانها معرفی شود. این مربوط میشود به خیلی قبل از آنکه جایزه نوبل ادبیات را بگیرد. خوشبختانه داستانهای آلیس مونرو امروز در میان کتابخوانهای ایرانی جای خودش را باز کرده است.
روایت بازگشت هم در میان مخاطبان ایرانی بسیار خوب شناخته شد. آیا زندگینامههای خودنوشت این خاصیت را دارند؟ یا زندگی هشام مطر برای خوانندگان ایرانی جالب بوده؟
هر دو. اصولا زندگینامه خودنوشت فرم خیلی جذابی است و در همهجای دنیا طرفدار دارد. هشام مطر رماننویس چیرهدستی است؛ شاید به همین دلیل روایت بازگشت به لحاظ ساختار و سبک روایت و زبان به رمان پهلو میزند. در بسیاری از زندگینامهها نویسنده از چنین مهارتهایی برخوردار نیست و، بیشتر از ساخت و پرداختِ زندگینامه، این مضمون است که خواننده را به دنبال خود میکشد. ولی در روایت بازگشت همۀ اینها با هم وجود دارد. این کتاب هم مثل رمان تعلیق و کشش دارد و هم مضمونش بسیار جذاب و دغدغه خیلیهاست. آنچه در حکومت خودکامه قذافی در لیبی رخ داد بخش مهمی از تاریخ معاصر منطقه و جهان است.
در مجموعهداستان کیک عروسی داستانهایی میخوانیم که با داستانهای قبلی که ترجمه کردید تفاوت ساختاری و فرمی و گاه مضمونی دارند. این داستانها را از کدام منابع انتخاب کردهاید؟
کیک عروسی، مثل چهار مجموعه داستان برگزیده دیگری که به این سیاق در نیلوفر منتشر کردهام، مجموعهای از داستانهای معاصر است. ملاک انتخاب داستان برای این مجموعهها صرفا کیفیت داستان است با هر فرم و سبک و ساختاری که داشته باشد. برای همین هم در این مجموعهها با داستانهای متنوعی برای مخاطبانی با سلیقههای متفاوت مواجهیم. من این داستانها را از منابع مختلفی انتخاب میکنم، از مطبوعات گرفته تا مجموعهداستانها و جُنگها. نوآوری نویسنده در سبک و ساختار و مضمون و محتوا و حتی زبان داستان برایم خیلی مهم است. سعی میکنم داستانهایی را انتخاب کنم که حرف تازهای داشته باشند.
کتاب بعدی که در دست دارید داستان است یا رمان؟
مشغول ترجمه مجموعه ششم از داستانهای برگزیده معاصر هستم.
نظر شما