دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸ - ۱۲:۳۳
عبور از تعبیرهای بسامدیافته‌ شعر کهن و شعر نو

مجموعه شعر جدید علیرضا عامری با عنوان «گیومه‌های سرگردان» به شعر ترامفهومی پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، علیرضا عامری شاعر و استادیار دانشگاه در سال 79 کتاب «مچاله‌ کنار خاطره» را از سوی انتشارات آگاه راهی بازار نشر کرد و فاصله این کتاب تا اثر دوم 18 سال طول کشید. کتاب دوم این شاعر به اسم «گیومه‌های سرگردان» اواخر سال 97 از سوی نشر رازگو وارد بازار شد و دوباره نام این شاعر را بعد از سال‌ها در رسانه‌ها مطرح کرد.
 
عامری در ابتدای این اثر مقدمه‌ای را آورده و در آن به مفهومی به اسم «شعر ترامفهومی»‌ را مطرح کرده است. او در قسمتی از این مقدمه آورده است: «شعر ترامفهومی گونه‌ی شعری پیشنهادی که همتنیده از تجربه‌های شخصی ادبی و نگره‌ی پژوهش بینارشته‌ای در پویه‌های دانشگاهی است.»

او در قسمتی دیگری می‌گوید: «شعر ترامفهومی شعری است که از تعبیرهای بسامدیافته‌ی شعر کهن و حتی شعر نو عبور می‌کند و با ایجاد وحدت میان تصاویر شعری شخصی‌شده و تعابیر علوم و پیشه‌های گوناگون و گرته‌برداری از دانشواژه‌های تخصصی آن‌ها که آنک در زیست‌ّبوم هر شعر استحاله می‌یابند مناظر تازه‌ای به شعرخوانان و شعرپویان تقدیم می‌کند.»

عامری این عبارت را برای شعرهای این مجموعه به کار برده؛ اما این نظریه در تمام شعرهای این مجموعه دیده نمی‌شود و در شعرهایی ما شاهد سپیدنویسی او هستیم. او در این مجموعه سعی دارد تا پدیده‌های اطراف جهان را با دیدی خودساخته ببیند. از این رو، عامری در این مجموعه دست به واژه‌سازی زده است.
 
شاید یکی از ایرادات محسوس این مجموعه استفاده بیش از حد از کلمه «شعر» باشد. بدون شک فردی که به سراغ یک مجموعه شعر می‌رود. آگاه است که با شعر روبه‌روست بنابراین شاید اگر شاعر این مفهوم را در عمق شعر و در لایحه‌های پایین‌تر استفاده می‌کرد، این اتفاق کمک شایانی به قوای مجموعه می‌کرد. البته با خواندن شعرهای نخست این مجموعه متوجه می‌شویم که او نگاه تعصبی به شعر دارد و شاید این دلیلی برای استفاده مکررش از کلمه «شعر» باشد.
«یک موی تو را به هزار نثر نمی‌دهم»
 
همین نگاه باعث شده تا در سطرهایی شاعر به حق‌خواهی شعر دست به قلم شود و کلمات را برای دفاع از شعر، به خط کند.
«وقت تیرباران واژه‌هاست/ و خمیر کردن دلیاوه‌ها/ توله‌های شعرم را برمی‌دارم/ این گیومه‌های سرگردان سربریده را/ و در دادگاه شعرکش امروز/ در استماع کلاهگیس و کلاهخود/ بی تفهیم اتهام/ می‌ایستم/...»
 
بازی‌های آوایی در سطرهای شعرهای عامری به وضوح نمایان است و او قصد دارد تا با این اتفاقات در نیمه‌های شعر مخاطب را به وجد بیاورد و قوایی دوباره به او بدهد. مخاطبی که این روزها دلش می‌خواهد در سطرهای کوتاهی به ارضای فکری برسد و شعر او را سر ذوق بیاورد. این بازی‌های آوایی یا سجع یا در برخی مواقع قافیه‌های درونی در شعرهای این دفتر کم نیستند. برای مثال می‌توان به «و خنجری بر حنجره»،‌ «خروش و خروس»، «که تیغ شد بر ستیغ تو؟»، «دنیا معاشر تو نبود/ حتی معاصر تو نبود» و«ای سهم سهمگین» اشاره کرد.
 
شاعر در این مجموعه انسان معاصر را به تصویر می‌کشد، انسانی که از وضعیت فعلی به شدت گریزان و ناراحت است. یاس از دیگر ویژگی‌هایی است که در بسیاری از شعرهای این کتاب دیده می‌شود. البته افسردگی ادبی ارثی است که از گذشته تا به امروز به یادگار مانده است. اگر به ادبیات معاصر سری بزنیم، در آثار شاعرانی مانند توللی، فروغ، اخوان و حتی نیما نیز این افسردگی به وضوح نمایان است. برای مثال اخوان می‌گوید: «به دیدارم بیا هر شب/ در این تنهاییِ تنها و تاریکِ خدا مانند/ دلم تنگ است/ بیا ای روشن، ای روشن ­تر از لبخند» یا از فروغ می‌خوانیم: «جستجویی بی‌سرانجام و تلاشی گنگ/ جاده‌ای ظلمانی و پایی به ره خسته/ نه نشان آتشی بر قله‌های طور/ نه جوابی از ورای این در بسته.» یا شعر مطرح سیمین بهبهانی که همه آن را با صدای همایون شجریان شنیده‌ایم؛ آنجا که می‌گوید: «دلم گرفته، ای دوست! هوای گریه با من» این نگاه در شعرهای عامری هم وجود دارد؛ برای مثال در صفحه 30 کتاب می‌خوانیم: «من مرگ می‌خواهم/ دیگر کار از کار گذشته است/ از مرزگاه می‌گذرم/ ...»
 
در این مجموعه شعرهایی مشاهده می‌شود که شاعر مجبور شده به دلیل نگاه خاص به اتفاقات تا انتها پشت دریچه مورد نظر قرار بگیرد. به عبارت ساده‌تر می‌توان گفت که شاعر درگیر بازیگوشی‌های شعر شده است.
در شعر شماره 18 می‌خوانیم:
«کارمزد عشق من
روزشمار نگاه توست
من سپرده‌ی بلند مدت توام
تا تو در من جاری هستی
باشد که تراکنش با موفقیت انجام شود.»
 
عنوان‌های آمده در بالای هر شعر خواه ناخواه تصویر می‌دهد و به نوعی خواننده پیش از شعر با ذهنیتی مشخص به سراغ شعر می‌رود. این‌ عناوین گاهی از متن انتخاب شده و گاهی در متن وجود ندارد. در شعرهایی که عناوین از متن انتخاب شده شاهد یک نوع تاکید روی آن سطر خاص هستیم اما در شعرهایی که عنوان از متن شعر انتخاب نشده است، این اتفاق گاهی به تالیف کمک کرده تا دچار ضعف نشود و گاهی هم زیبایی‌های شعر را گرفته است. برای نمونه می‌توان به شعر شماره 26 اشاره کرد که در کنار عنوان شعر عبارت «برای افشین یداللهی» آمده است.
«تصادف اول
دل‌دادن بود
تصادف دم
جان‌دادن.
ما پایان را چه زود آغاز کردیم.»
 
پیوند اشیاء و اتفاقات ساده پیرامون انسان معاصر با کشف نگاه عمیق اتفاق ویژه‌ای که به شعرهای این مجموعه اعتبار بخشیده است. در مجموع عامری بعد از 18 سال مجموعه‌ای قابل توجه و خواندی پیش روی مخاطب قرار داده است. این کتاب در 92 صفحه، شمارگان 500 نسخه و به بهای 10 هزار تومان از سوی نشر رازگو منتشر شده است.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها