ابتدا معرفی مختصری از خودتان داشته باشید و بفرمایید طی چه سالهایی و به کدام دانشگاههای چین اعزام شدید؟
فارغالتحصیل از دانشگاه شیراز و عضو هیات علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس هستم. حوزه تخصصی مورد علاقه من، ادبیات عامه، ادبیات تطبیقی و آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانان است. سابقه تدریس در برخی دانشگاههای خارج از کشور هم دارم. از جمله در سالهای 89 تا 91 در کشور سوریه بودم و در دانشگاه دمشق و دانشگاه «البعث» شهر حمص تدریس میکردم. سال 95 نیز برای تدریس در یک دوره کوتاه مدت به چین رفتم.
نحوه انتخاب اساتید ایرانی برای اعزام به کشورهای دیگر جهت تدریس زبان فارسی چگونه است؟ یک استاد باید چه ملاکهایی داشته باشد تا برای این امر اعزام شود؟ خود شما چگونه برای اعزام به چین انتخاب شدید؟
در مورد اعزام استادان به خارج از ایران، راههای مختلفی وجود دارد. برخی برای تدریس در کرسیهای زبان فارسی به خارج از کشور اعزام میشوند، که مدت آن معمولا دو سال است و بیشتر مخصوص کشورهایی است که رشته زبان و ادبیات فارسی دارند؛ مثلا اعزام بنده به سوریه از این طریق بود، یا هماکنون حسن ذولفقاری، همکار ما در دانشگاه تربیت مدرس، از همین طریق به دانشگاه شانگهای چین رفته است.
طریق دیگر همکاریهای بین دانشگاهها است، که به صورت تبادل استاد و دانشجو یا برگزاری دورههای مشترک برگزار میشود. برای مثال تا آنجا که بنده اطلاع دارم، دانشگاه تربیت مدرس با برخی دانشگاهها مانند رومانی، کرهجنوبی و چند دانشگاه خارجی دیگر، قراردادهایی مبنی بر تبادل استاد دارد و گاهی نیز به دعوت دانشگاه مقصد و از طریق هماهنگی با سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یا بنیاد سعدی است. اعزام بنده به چین در سال 95 به پکن و شانگهای از این طریق بوده است. البته در سال 97 نیز در یک بازه زمانی کوتاه برای گفتوگو در زمینه یک همکاری دانشگاهی، به دانشگاه «نان» در قسمت مرکزی چین رفتم.
در دانشگاه مورد نظر در چین چند دانشجو داشتید؟ آیا در این دانشگاه کرسی آموزش زبان فارسی وجود داشت یا اینکه زبان و ادبیات فارسی به عنوان واحدی زیر مجموعه رشته دیگر تدریس میشد؟
تعداد زیادی از دانشگاههای چین رشته زبان فارسی را دارند. دانشگاه پکن و شانگهای که بنده برای یک مدت کوتاه در آنجا دوره دانشافزایی برگزار کردم، در هر سه مقطع کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشجو میپذیرد. البته این امکان وجود دارد که مثلا یک سال، یکی از مقاطع به دلایلی دانشجو نپذیرد. علاوه بر این، شهر «شیان» که یکی از دانشگاههای بزرگ چین را دارد پذیرای تعداد نسبتا زیادی از دانشجویان زبان و ادبیات فارسی است و در آنجا زبان و ادبیات فارسی میخوانند. در خود پکن نیز علاوه بر دانشگاه پکن، دانشگاه زبانهای خارجی و دانشگاه تجارت و اقتصاد نیز دورههایی در زمینه ادبیات فارسی برگزار میکنند.
پیشینه آموزش زبان فارسی در این دانشگاه به چه زمانی برمیگردد و دانشجویان رشته زبان فارسی در چه مقاطعی (لیسانس- فوقلیسانس- دکتری) امکان تحصیل داشتند؟
دورهای که بنده مدرس آن بودم، در سه سطح برگزار میشود؛ سطح مقدماتی مخصوص دانشجویان دوره لیسانس، سطح متوسط مخصوص دانشجویان دوره ارشد و دارندگان مدرک کارشناسی زبان فارسی و سطح پیشرفته مخصوص دانشجویان دکتری و استادان زبان فارسی است، که تقریبا از همه دانشگاههای شهر پکن و دانشگاه «شیان» و شانگهای در این دوره شرکت کردند و استقبال شرکتکنندگان، اعم از استادان و دانشجویان برای من بسیار دلپذیر و مغتنم بود. دانشجویان این دوره بسیار علاقهمند، با ذوق و کوشا بودند و بنده هنوز با تعداد زیادی از ایشان ارتباط دارم. برخی از آنها نیز هماکنون به تهران آمدهاند و در همین دانشگاه تربیت مدرس، در مقطع کارشناسی ارشد ادامه تحصیل میدهند.
آیا اطلاع دارید که در چین چند مرکز آموزش زبان فارسی وجود دارد؟ هر دوره چند استاد ایرانی و به کدام مراکز و کرسیهای زبان فارسی در چین اعزام میشوند؟
تعداد مراكز آموزش زبان فارسي در چين بسيار زياد است؛ اعم از دانشگاهي و غيردانشگاهي و بنابر مقاصد مختلف اقتصادي، فرهنگي و تحقيقاتي، استقبال زيادي از آن ميشود و بسياري از آنها منجر به ادامه تحصيل در مقاطع بعدي در ايران ميشود. در حال حاضر يك استاد از طرف وزارت علوم به شانگهاي اعزام شده و يك استاد ايراني نيز در پكن ساكن است. تا آنجا كه من ميدانم دو استاد ايراني نيز در دانشگاه شيان حضور دارند، كه قراداد داخلي دارند و از طرف ايران اعزام نشدهاند. در هر حال، دانشگاهها بسيار مشتاق استفاده از استادان ايرانی هستند و از كتابها و نرمافزارهاي آموزشي ارسالي از طرف ايران نيز استقبال ميكنند.
وضعیت استادان چینی که در مراکز آموزش زبان فارسی در چین فعالیت و تدریس میکنند، چگونه است؟ در مرکز شما چند استاد مشغول تدریس زبان فارسی بودند؟
تعداد استادان زبان فارسی که خودشان چینی هستند، نسبتا زیاد است و هر دانشگاه، سه یا چهار استاد زبان فارسی دارد که اغلب آنها ازفارغالتحصیلان مقاطع کارشناسی ارشد و دکتری از دانشگاههای ایران هستند. البته به ندرت نیز استادانی هم هستند که زبان فارسی را در خارج از ایران، مثلا در یکی از دانشگاههای انگلستان یا آمریکا خواندهاند و زبان فارسی را بیشتر به زبان انگلیسی تدریس میکنند؛ که این برای ما مطلوب نیست.
مجموعا استادان چینی زبان فارسی، علاقه بسیار به ایران و فرهنگ ایرانی دارند و بیشتر آنها هر ساله برای شرکت در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران، یا کنفرانسهای بینالمللی ادبیات فارسی به ایران میآیند و با دانشگاههای ایران، بهخصوص دانشگاه تهران، موسسه دهخدا، دانشگاه تربیت مدرس و دانشگاه علامهطباطبایی در تعامل هستند. در دوره دانشافزایی که بنده برگزار کردم، حدود ده نفر از استادان زبان فارسی در پکن و هفت نفر از استادان شانگهای حضور داشتند.
شیوه آموزش زبان فارسی در دانشگاه شما چگونه بود و از چه ابزار و منابعی برای آموزش دانشجویان چینی استفاده میکردید؟
در حال حاضر در دانشگاه ما 6 دانشجوی چینی در مقطع کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی تحصیل میکنند و عده دیگری نیز تقاضا دادهاند، که تقاضای ایشان برای پذیرش در مهرماه 98 در حال بررسی است. در دانشگاه ما با توجه به اینکه مخصوص تحصیلات تکمیلی است، افرادی که دارای کارشناسی زبان و ادبیات فارسی یا یکی از رشتههای مرتبط باشند، بعد از مصاحبه و پذیرش به عنوان دانشجو در کلاسها حاضر میشوند و برنامه درسی آنها هم برنامه مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و مخصوص دانشجویان غیر ایرانی در رشته زبان و ادبیات فارسی است.
در گفتوگوی ایبنا با محمد دهقانی -که سابقه تدریس زبان فارسی در دانشگاه پکن را دارد- ایشان مطرح کرد که استقبال از زبان فارسی در چین در مقایسه با زبان عربی خیلی کم است و دانشجویان کمتر از روی علاقه رشته زبان فارسی را انتخاب میکنند؛ حتی دانشگاهها برای تشویق آنها برای انتخاب رشته زبان فارسی به آنها امتیازاتی میدهند. شما هم این ادعا را تایید میکنید؟ بر اساس تجربه استقبال از زبان فارسی در دانشگاه شما را چگونه دیدید؟
متاسفانه در قسمتی از سخنان حق با ایشان است؛ یعنی زبانهای ترکی و عربی در دانشگاههای چین بیشتر تبلیغ میشوند و استادان بیشتری از طرف این کشورها به دانشگاههای چین اعزام میشوند. عربستان و ترکیه مبالغ بسیاری برای احداث کتابخانهها و تاسیسات زبانآموزی، ارسال وسایل کمک آموزشی و این قبیل موارد هزینه میکنند؛ ولی در عین حال، آنگونه که بنده استنباط کردم، علاقه چینیها به زبان فارسی و فرهنگ ایرانی، در امتداد دورانها و از ژرفای جاده ابریشم، تا دورترین جای این سرزمین پهناور رسوخ کرده است و عمق پیوند این دو کشور، فراتر از آن است که در اثر حضور سایر فرهنگها، کمرنگ یا بیفروغ شود.
نجمه دری و یو گوی لی
در دورهای که داشتید، جایگاه ادبیات ایران در چین را چطور دیدید؟ به عبارت دیگر ادبیات ایران، چه کلاسیک و چه معاصر، چقدر در چین شناخته شده است؟
ادبیات کلاسیک فارسی بیشتر در چین مورد توجه بوده است و بیشتر از آثار کهن ما ترجمه صورت گرفته است؛ ولی در حال حاضر علاقه زیادی به کتابهای معاصر، بهخصوص رمان و شعر معاصر و همچنین سینمای ایران در بین جوانان چینی مشاهده میشود. از بین شاعران کلاسیک فارسی، سعدی و جامی بیش از دیگران در چین مورد توجه هستند و شاهنامه فردوسی نیز به جهت برخی تشابهات اسطورهای، مورد علاقه محققان چینی است. آثار مرتبط با طب ایرانی و طب سنتی که به زبان فارسی نوشته شدهاند و نسخههای خطی که در این زمینه وجود دارد، از دیگر حوزههای مورد علاقه برخی محققان چینی است.
در جایی عنوان کرده بودید که علاقه چینیها به خوشنویسی و هنر ایرانی، سبب تشویق آنها به یادگیری زبان فارسی شده است. به نظر شما به طور کلی نقش هنر، ادبیات و فرهنگ ایرانی در تشویق غیرفارسیزبانان به آموزش زبان فارسی چقدر است؟
بله. چینیها هنر را بسیار دوست د ارند. نقاشی چینی با مینیاتورهای ایران شباهت بسیار دارد و خوشنویسی در چین بسیار مورد توجه است. جنبههای دیگر هنر ایران، از جمله قالیبافی، بهخصوص قالیهای ابریشمی، با توجه به علاقه چینیها به ابریشم و صنایع دستی ظریف، قابل ذکر است. ایران و چین سابقه تمدنی عظیم، زیبا و باشکوه دارند، که به پشتوانه آن، در حوزههای فرهنگی از سایر همسایگان، گوی سبقت را میربایند.
نظرات