به بهانه ایام بزرگداشت دفاع مقدس به سراغ افرادی رفتیم که پیشه اصلی آنها در این سالها، پرداختن به موضوع دفاع 8 ساله بوده است. عجیب اینکه عدهای بیآنکه پرسشها را بدانند، از پاسخ امتناع کردند و برخی نیز پس از مواجهه با آنها عقب کشیدند. شاید بهتر باشد بنا را بگذاریم بر مشغلههای کاری و روزمره. در این بین، با سه فعال حوزه دفاع مقدس در استان اردبیل گپ و گفتی مجازی انجام دادیم که جمعبندی آن در ادامه از نظر میگذرد؛ اما پیش از آن، ضروری است با حاضران در این میزگرد مجازی، آشنا شویم:
شاهد مجتهدزاده اردبیلی/ نویسنده و مستندساز که چندین اثر در کارنامه هنری خود دارد؛ از جمله: فیلم مستند حنابندان (حماسه گردان جناب قاسم)، مستندهای «خدا میخواست زنده بمانی و رفیق آفتاب (زندگی سردار جانباز حاج ناصر دستاری)» و «اصناف منصف (تاریخچه ایستگاههای صلواتی دوران دفاع مقدس)، فیلمهای داستانی «با دو بال برافراشته» و «به دنبال محمل (یاد 9 سردار سرافراز شهید)» وی همچنین صاحب آثار مکتوب زیر است: یک نمایشنامه در نخستین شماره مجموعه کتابهای الفتا (انتشارات عنوان)، نمایشنامه «آی تکین» (انتشارات آرچا). مجتهدزاده چهار عنوان کتاب نیز زیر چاپ دارد که تا پایان امسال وارد بازار نشر میشود.
پری آخته/ نویسنده، خاطرهنگار و شاعر و از معدود زنانی در استان اردبیل که بیشتر عمر خود را صرف نوشتن در موضوع دفاع مقدس کرده و آثار چاپ شده، در حال چاپ و در انتظار چاپ بسیاری در بازار نشر دارد و حائز چندین جایزه در جشنوارههای مختلف بوده است. از جمله آثار او میتوان به عناوین زیر اشاره کرد: «جام جهانی در رومادیه (خاطرات آزاده بهرام زارعیان)، «اقیانوسها چرخ میزنند» (خاطرات ناخدا مهدی ارتیانی)، کتاب ترکی «اونلارین گؤلؤش سَسلری» (اولین مجموعه داستان ترکی طنز دفاع مقدس در کشور) و «مریمهای سرزمین من (مجموعه شعر سپید.. از زبان زنان برای زنان جنگ). او همچنین یک مجموعه داستان ترکی عاشقانه دفاع مقدس را در دست تدوین دارد و نیز کتاب «چه زود شاعرم کردی» (رمان عاشقانه از زندگی شهیدهاشم دهقانینیا، اولین شهید مدافع حرم اردبیل با همسرش نسیم سلطانی) به قلم خانم آخته، زیر چاپ است. «نینوایی کرانه کارون» (مجموعه خاطرات رزمندگان اسلام در آزادسازی خرمشهر و عملیات بیتالمقدس)، «مردان مهتاب» (مجموعه خاطرات انقلاب و جنگ جهادگران استان اردبیل در ۸ سال دفاع مقدس) و «هور تشنه میدود (مجموعه خاطرات شهدای عملیات رمضان اردبیل) از دیگر آثار این فعال فرهنگی در استان اردبیل است.
سیدسعید اطهر نیاری/ شاعر، پژوهشگر و نویسنده، با ۱۹ سال سابقه فعالیت هنری و ادبی، کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی. وی نیز کتابهای «سرو سپید»، «دلاوران دیار مقدس»، «چنگ در یال بلند ماه»، «دو طبیب عاشق»، «دوست دارم تنها باشم»، «عبور از جاده خویشتن»، «40+عشق»، «داوریم» و «میعاد در مرصاد» را به تاریخ دفاع مقدس پیوند زده و ویراستاری کتابهای «اسماعیل (لطیفه کریمزاده)، «شقایقهای سرخ سبلان» (صفری آتشگاه)، «اوخشامالار (عمار احمدی)، «کربلای قاسم» (میرصالح حسینی)، «نینوایی در کرانه کارون» (پری آخته)، «کانال پنجم» (مهدی محمدی)، «حوّای زمانه» (سحر آذروش)، «از آلاچیق تا سنگر» (جواد موثق) و «تشنه در آتش» (جواد موثق) را نیز در همین حوزه بر عهده داشته است.
به عقیده شما تدوین شفاهی تاریخ دفاع مقدس با چه چالشها و موانعی روبهروست؟
شاهد مجتهدزاده اردبیلی: مشکلات فراوانی بر سر راه ثبت و انتقال ادبیات شفاهی دوران دفاع مقدس وجود دارند. جدا از موارد عام، نظیر گذشت سالهای زیاد و فراموشی نکتهها و ظرایف خاطرات، کمتوجهی برخی نهادهای ذیربط و اولویت ندادن به آثار مرتبط با دوران جهاد و شهادت و ناشناس ماندن بسیاری از قهرمانان دلاور دوران هشت ساله دفاع از کیان اسلامی ایران، مواردی نیز وجود دارند که به خودی خود میتوانند در برخی موارد باعث بروز موانع اجتنابناپذیر و گاه غیرمنتظره در روند انتقال شوند. یکی از مشکلات موجود در این زمینه، نبود اطلاعات زمینهای و تخصصی در خصوص مورد مصاحبه از سوی مصاحبهگر است. مصاحبهگری که با اطلاعات صفر و بدون آشنایی با ادوات و ابزار مورد استفاده، جغرافیای جنگ، اصطلاحات نظامی و اسامی تجهیزات و مکانهای خاص، گام در راه مصاحبه میگذارد، میتواند به راحتی سبب بروز ناکامی در روند کار شود. بیاعتمادی راوی، بیحوصلگی و از دست رفتن سرنخ کلام در نتیجه سؤالات ابتدایی، فقدان اطلاعات عمومی خاطرهنگار و در نتیجه، کاهش زمان مؤثر برای دریافت اطلاعات لازم، از جمله مشکلات ثانویه در امر انتقال ادبیات شفاهی است.
مشکل دیگر، تسلط نداشتن راوی بر فن بلاغت و سخنوری است. بارها دیده شده راوی - که حتی از فرماندهان یک عملیات مهم هم بوده - نتوانسته خاطره خود را حتی به خوبی نیروهای تحت امر خود تصویر کند. توانایی در یافتن جملهبندیهای مناسب، تسلط بر زبان مصاحبه (اگر زبانی غیر از زبان مادری راوی باشد) و استرس مصاحبه - در صورتی که برای نخستین بار در مقابل دوربین یا میکروفن مصاحبهگر قرار گرفته باشد - نیز از جمله مواردی است که میتواند مشکلاتی را به وجود آورد. تمرکز بر افراد شناختهشده و کملطفی نسبت به ایثارگران گمنام یا با معروفیت کمتر نیز از وجوه دیگر این مشکلات است. بیشتر گلایههای جانبازان محترم نیز در این راسته طبقهبندی میشود.
پری آخته: نخست اینکه، زمان نوشتن خاطره مهم است. حافظه افراد در تمام عمر به یک وضع فعال نیست. افراد کمی هستند که بتوانند هر زمان که خواستند تمام جزئیات حوادث گذشته را به یاد آورند. این موضوع به عوامل زیادی بستگی دارد؛ از جمله شرایط زندگی، شرایط تحصیل، ترتیب مسافرتها، رویارویی با اشخاص، جاذب بودن مسائل و موضوعات، سلامت و بهطورکلی وضع جسمی و روحی، صدمات ناگهانی و صدها عامل شناختهشده و ناشناخته در حافظه فرد تأثیرگذارند. کسی که در حال حاضر همهچیز را به خوبی ضبط میکند، نمیتواند اطمینان داشته باشد که 10 سال بعد هم همین وضع را خواهد داشت. در حالی که ما برای نگارش خاطره و در بحث ادبیات شفاهی بعد از گذشت 40 سال به سراغشان میرویم.
نکته دوم این است که عدهای تصور میکنند خاطرهنویسی مخصوص فرماندهان و سرداران یا آنهایی است که مدت زمان بیشتری را در جبههها حضور داشتهاند. مورد سوم اینکه، تصمیمگیری قاطع درباره نوشتن، شروع خاطرهنویسی را آسان میکند. راوی برای بازگو کردن خاطراتش همیشه مردد است و دوست دارد خاطرهنگار با نوشتههایش او را برتر از هر آنچه که هست معرفی کند. نکته چهارمی که به نظرم میآید، تلخ بودن خاطراتی است که راوی به شدت از یادآوری آنها مغموم میشود؛ این مثال بارزِ «ادبیات اسارت» است. در حالیکه باید به راوی بقبولانیم: در تاریکی، همه ما شبیه به هم هستیم. در هر صورت، فرهنگسازی رفته رفته کم یا شاید کمرنگ شده است. سالهای قبل در سطح کشور و استانها مسابقات و جشنوارههای خاطرهنگاری داشتیم. این چالش باعث پیدایش نوقلمانی میشد که میخواستند در این عرصه بنویسند و صد البته خیلی هم خوب مینوشتند و سریع هم پیشرفت میکردند.
سیدسعید اطهر نیاری: تبیین موضوع و اهداف تاریخ شفاهی دفاع مقدس، نخستین چالش جدی است و درک صحیح یا برداشت متنوع از موضوع واحد، نشان از نیازی پژوهشی است که باید مبانی و ریشههای آن به روشنی توسط پژوهشگران تبیین شود تا از دیگر گونههای مشابه (تاریخ و خاطره) تمیز داده شود. چالش دوم، رویکرد ما به مقوله ایثار و شهادت است؛ آیا دوران ایثار و شهادت گذشته است؟ نگاه ما به موضوع شهادت چگونه است؟ آیا دفاع مقدس یک پدیده سیال و پویا است یا مقطعی از زمان، که آغاز و پایان داشت؟ با ایثار و شهادت بعد از دفاع مقدس چه باید میکردیم و به این موضوع چگونه باید پرداخت؟ چالش سوم؛ به رویکرد احساسی و عاطفه به موضوع مربوط است؛ آیا رویکرد شخصی، احساسی و عاطفی به مسأله داریم یا بنای پرداخت علمی و موشکافانه؟ چالش چهارم؛ مربوط به برنامهریزی و سیاستگذاری است؛ در بُعد سیاستگذاری، دولتی کردن پروژهها که ذاتشان مردمی است؛ جدیترین چالش تاریخ شفاهی دفاع مقدس است. پنجمین چالش؛ نبود بانک اسناد و مخزن جامع تاریخ شفاهی ایثار و شهادت است.
غیر از پنج چالش مطرح شده، اجمالا باید گفت عینیت، جامعیت، دقت، نظارت و واقعی بودن، از معیارهای برجستهی ارزشمند بودن یک مصاحبه تاریخ شفاهی است که در غالب موارد توسط عواملی چون کتمان، فراموشی، تحریف و ناقصگویی، بیحوصلگی و کهنسالی و احساس نبود اعتماد و امنیت کافی برای مصاحبه شونده، تهدید میشود.
ارزیابی کمی و کیفیتان از آثار منتشرشده درباره تاریخ شفاهی جنگ چیست؟
مجتهدزاده اردبیلی: در اینکه ما دوران هشت ساله جنگ تحمیلی را مقدس مینامیم و میدانیم، شکی نیست اما تسرّی این مسأله به تمامی زوایا و جوانب دوران دفاع مقدس هم نمیتواند صحیح باشد. آنچه مدنظر است قطعاً شاکله دفاع مقدس بوده و برخی اتفاقها نمیتواند و نباید زیر چتر تقدس قرار گیرد.
آخته: متأسفانه برخی از اداراتی که میتوانند گام مؤثری در ادبیات پایداری بردارند، آنقدر به کمّیت کار اهمیت میدهند که کیفیت آثار پایین آمده و ارزش این راه مقدس با مطالبی که شاید با کمی تأمل بتوانند به عنوان بهترین آثار مطرح شوند، زیر سؤال میروند.
اطهر: از نظر کمّی رشد چشمگیری داشته اما از نظر کیفی باید در حوزه ایثار و شهادت با تربیت نیروهای متخصص، تخصصی و علمی پیش برود. مصاحبه روش کیفی است که به روششناسی پیچیده و احاطه به وجوه مختلف طراحی، اجرا و پیاده کردن مصاحبه و مستند کردن و تدوین نیاز دارد. کمبود نیروی انسانی حرفهای و شفاهیکاران متخصص در حوزه ایثار و شهادت در کیفیت کار تأثیر بسیاری گذاشته و با توجه به تحریفات آشکار و پنهان، ناقصگویی و بیان بخشی از یک حادثه که تصویری غیر واقعی ارائه میکند، کهنسالی و کمرنگ شدن حافظه راوی و اعتمادسازی با مصاحبه شونده در نبود تضمینهای حقوقی و امنیتی بر کیفیت کار تأثیر گذاشته است.
پس از گذشت سالها چه موانعی میتواند موجب شود تاریخ شفاهی جنگ به درستی منتقل نشود؟
مجتهدزاده اردبیلی: بودهاند افرادی که در هنگام حمله، پدافند یا طی عملیات شناسایی یا ایذایی، هدف گلوله خودی قرار گرفتهاند، افرادی بودهاند که با کمتوجهی به دستور مافوق سبب عدم توازن در محورهای عملیاتی شدهاند؛ فرماندهان جزء که در رأس زمان مقرر نتوانستهاند نیروهای خود را به نقطه تلاقی برسانند یا سهلانگاریها و کمدقتیهایی که گاه باعث سوء استفاده دشمن شده است، قطعاً در صورت عدم بازگویی، بخشی از وقایع دوران جنگ تحمیلی را کتمان خواهد کرد و در صورت انتقال غیراصولی نیز شائبهآفرین خواهد بود. بنابراین دقت در انتقال چنین مواردی و امانتداری در ثبت خاطره، از ملزومات کار حرفهای محسوب میشود.
آخته: نکته نخست آشنا نبودن جامعه با این فرهنگ است؛ دومین نکته بسیار مهم نیز این است که سن و سالی از رزمندگان 40 سال پیش ما در جنگ، گذشته و همگی رو به پیری میروند؛ به این ترتیب چه ناگفتههای سوزانی که در سینهها آرام آرام در خاک مدفون میشوند! البته این مهم را نیز باید مدنظر داشت که همه رزمندگان ما شهرنشین نبودهاند؛ چهبسیار رزمندگانی با خاطرات بسیار ناب که در دورترین نقاط کشور یا در حدود مرزی سکونت دارند. همیشه حرف من این بوده که باید نویسندگانی در این نقاط آموزش ببینند و برای این منظور اعزام مربی برای آموزش خاطرهنگاری یا اعزام خاطرهنگار برای ضبط و ثبت الزامی است و تأثیر مثبت و بسزایی خواهد داشت.
اطهر: موازیکاری نهادها و مراکز و عدم انسجام و همپوشانی طرحهای تاریخ شفاهی ایثار و شهادت در سالهای اخیر بسیار به چشم میآید و این عمل، مانع بزرگی است که پیشرفت در این حوزه را کند میکند. اگر چه تجربههای ارزشمندی کسب شده اما ساز و کاری پیشبینی نشده که صاحبنظران و مراکز متولی، تجربههایشان را با هم در میان بگذارند و برای حفظ آن تجربهها، برنامهریزی کنند.
قداستبخشی به افراد و برخی اتفاقات جنگ چه پیامدهایی برای تاریخنگاری جنگ دارد؟
آخته: راوی نمیتواند حقایق اصلی زندگی خود را بازگو کند و اگر هم احساساتی شده و گوشهای از خاطرات خود اعم از عشق، شر، شرم، شیطنت، بازیگوشی و... را بگوید، اجازه ثبت و نشر آن را به خاطرهنگار نمیدهد. بیشتر میخواهند خود را چنانکه نبودهاند معرفی کنند، در حالی که سرشت انسان یعنی تلفیقی از همه احساسات و غرایز و شور و هیجان و خواستنها. باید این مهم برای راویان باورپذیر شود که یک رزمنده با داشتن چنین خصوصیاتی پا روی خواستنها گذاشت و به جبههها رفت.
اطهر: بعضی از راویان تمایل دارند در مورد تواناییهای یک شهید اغراق کنند و درواقع در مورد وی، به اسطورهسازی تقدسی روی میآورند. تاریخ ایثار و شهادت نباید با این تقدسنمایی و غلوّ، به افسانه تبدیل شود. اسطورههای دستنیافتنی اصولاً باور نمیشوند، چه برسد به اینکه تبعیت شوند و الگوی جوانان قرار گیرند. ارزشها اگر بخواهند پیروی شوند ابتدا باید باورپذیر باشند. در ثبت تاریخ شفاهی، نباید بخشی از حقیقت را مکتوم و بخشی را برجستهتر از واقعیت جلوه داد. ورود این مطالب، باعث آسیب دیدن گنجینههای اصیل تاریخ شفاهی دفاع مقدس میشود و تاریخ، دستخوش یکسو نگری و یکجانبهنگری میشود.
هنوز درباره جنگ روایات ناگفتهای وجود دارد که بیان نشده است. دلیل آن را در چه میدانید: عدم انتشار برخی از واقعیتها و ناگفتهها پس از گذشت سه دهه از پایان جنگ، یا ضعف پژوهشی داریم؟
مجتهدزاده اردبیلی: قطعاً اگر تمام مردم بنویسند و تمام راویان خاطره بگویند باز هم ناگفتههایی از جنگ بازخواهد ماند چراکه بسیاری از وقایع را اصلاً نمیتوان به رشته تحریر درآورد. معذلک کمتوجهیها و سادهانگاریهای فراوان دست به دست هم دادهاند تا برخی خاطرات به بوته فراموشی سپرده شوند. قطعاً یکی از مشکلات عمده در این راه میتواند عدم تسلط خاطرهنگار بر موضوع مورد مصاحبه باشد. صرف ضبط خاطره و انتقال جزء به جزء آن روی کاغذ و انتشار آن، جایگاه نویسنده اثر را زیر سؤال خواهد برد چرا که نویسنده در به رشته درآوردن گوهرهای خاطرات باید دستی چرخانده و خودی نشان داده باشد و این ممکن نیست جز با داشتن اطلاعات پیشزمینه و هدایت راوی در راستای هدف اثر.
آخته: هر دو میتواند باشد.
اطهر: هم روایت نشدن برخی از واقعیتها و ناگفتههای جنگ و هم ضعف پژوهش، باعث شده که هنوز روایتهای ناگفتهای از دفاع مقدس داشته باشیم. اما مسلم است که با پژوهش علمی به سبک تاریخ شفاهی و تربیت مصاحبهگران متخصص و اعتمادسازی متقابل بین راوی و مصاحبهگر میتوانیم این نقصان را به حداقل برسانیم.
نظر شما