نویسنده در مقدمهای بر این کتاب آورده است: «دههی 1360 که جوان بودم اوقات فراغت و بخشی از زندگیام در جلوی کتابفروشیهای میدان انقلاب سپری میشد، با اتوبوس خودم را به انقلاب میرساندم و چندساعتی را با لذت ویترین کتابفروشیها را نگاه میکردم، داخلشان میشدم و کتابهایی که توجهم را جلب میکرد ورق میزدم و کتابفروشیها را یکی پس از دیگری به جستوجوی کتابهای مورد نظرم میگشتم، بهویژه معدود دستدومفروشیها را که کتابهای قدیمی داشتند و قیمتشان کمتر از پشت جلد بود. چهرههای آدمهای خیابان انقلاب، چهرههایی آشنا و دوستداشتنی بود. بهواسطه مراجعات زیادم، با برخی از کتابفروشیها دوست شده بودم و سفارش کتاب میدادم، همهی اینها باعث شده بود یکی از علایق شغلی من کتابفروشی شود. چند سالی بعد که به استخدام دانشگاه تهران درآمدم و محل کارم نزدیک کتابفروشیها شد، هر روز بخشی از وقت نهارم را به قدمزدن در جلوی کتابفروشیها و تماشای ویترین (تازههای کتاب) و داخل کتابفروشیها اختصاص میدادم و خوش میگذراندم!
اما در یک دهه گذشته وقتی گذرم به خیابان انقلاب میافتد، دیگر از آن چهرههای آشنا چندان خبری نیست، چهرهها نا آشنا هستند، چهرهها بیشتر مرا یاد بازاریان تهران میاندازد! میخواهم هر چه زودتر از آنجا بگریزم، یکی از مهمترین دلایلش، گریز از دست کسانی است که مدام جلویم سبز میشوند و کارت و نشانیِ خود را میدهند که در حوزهی پایاننامهنویسی، مقالهنویسی، ترجمه، چاپ کتاب و ... فعالیت میکنند، و با سماجت میخواهند که مشتریشان شوم و... تعدادشان آنقدر زیاد است که حالم بد میشود.
از دیگر آرزوهای شغلی من، درسخواندن، پژوهشکردن و درسدادن در دانشگاه تهران بود. از جوانی دانشگاه تهران را خیلی دوست داشتم و وقتی در آن استخدام شدم، بسیار خوشحال بودم، خدابیامرز مادرم، همهجا با افتخار میگفت پسرم دانشگاه تهران کار میکند... اما هر چه بیشتر میگذشت و هر چه بیشتر با ابعاد مختلف دانشگاه و مناسبات حاکم بر آن آشنا میشدم، احساس افتخارم فروکش میکرد تا جایی که بعد از 28 سال، اکنون هیچ احساس افتخاری ندارم، ولی نسبت به آن دغدغه دارم و احساس مسئولیت میکنم.
بارها نوشته و گفتهام، حال دانشگاه خوب نیست و بخشی از این ناخوشاحوالی مربوط به رشد سرطانی فساد در ابعاد و حوزههای مختلف فعالیتهای دانشگاهی است که یکی از دلایل مهم آن تجاریشدن دانشگاه و رشد بیرویهی آموزش عالی است، به شکلی که تعداد دانشگاههای ایران، بنا به اعلام وزارت علوم، حدود 640,2 دانشگاه است. این در حالی است که بنا به اعلام مؤسسه اسپانیایی CISC تعداد دانشگاهها در اغلب کشورهای پیشرفته جهان زیر ٥٠٠ دانشگاه است بهطوری که آلمان ٤١٢، بریتانیا ٢٩١، کانادا ٣٢٩، ایتالیا ٢٣٦ و هلند ٤٢٣ دانشگاه دارند.
چین با یک میلیارد و ٣٩٧ میلیون نفر جمعیت تنها 481,2دانشگاه دارد و هند با جمعیت یک میلیارد و ٢٧٤ میلیون نفری 620,1 دانشگاه دایر کرده است. از این میان برزیل با ٢٠٢ میلیون نفر جمعیت یعنی چیزی بیشتر از دو برابر جمعیت ایران تقریباً نصف ما دانشگاه دارد. امریکا با حدود ٣١٠میلیون نفر جمعیت، 280,3 دانشگاه دارد. از این میان ٥٩ دانشگاه ایالات متحده جزو ١٠٠ دانشگاه برتر جهان هستند و در واقع حدود ٦٠ درصد برترین دانشگاههای جهان امریکایی است (سایت تابناک، کد خبر:۶۱۰۵۴۴، 10/5/1395). این در حالی است که هیچ یک از دانشگاههای ایران جزو 500 دانشگاه برتر جهان نیز نیستند.
تجاری شدن دانشگاه و رشد بیرویه آموزش عالی و... پیآمدهای مخرب گستردهای برای آموزش عالی داشته که یکی از آنها گسترش افسارگسیختهی فساد در تعاملات کنشگران دانشگاهی و تولیدات به اصطلاح علمی (مقاله، کتاب، پژوهش، پایاننامه و ...) نمود پیدا کرده و بهعنوان مسئلهی اساسیِ آموزش عالی درآمده است. توصیف و تحلیل مسائل مورد اشاره، موضوع اصلی این کتاب را تشکیل میدهد.
کتابی که پیش رو دارید برآمده از ربع قرن تجربه زیسته، و ادراکاتم، در نظام دانشگاهی است. در بیش از ربع قرنی که در دانشگاه زیستهام، در کسوت یک کارمند، دانشجوی مقاطع مختلف، یک مدیر، پژوهشگر و مدرس ... در حوزههای مختلف و واحدهای ستادی و دانشکدههای مختلفی کار کردهام و نقشهای مختلفی را عهدهدار بودهام که این همه به من امکان فهم عمیقتر و دقیقتری از مسائل نظام دانشگاهی را داده است. از سوی دیگر بیش از یک دهه مطالعه تخصصی در حوزه فساد و نگارش چند کتاب و مقاله در این زمینه امکان نگاه انتقادی به نظام دانشگاهی از زاویه مسئله فساد را فراهم آورد، به ویژه اینکه بهعنوان یک قربانی فساد با تجربههای زیسته فراوان، مسئله را درونی نیز کردهام.
با این وجود آگاهم که این کتاب، بهعنوان نخستین کتاب در این حوزه، نیاز به تکمیل و تدقیق برخی از مطالب دارد، به رغم کوشش بسیاری که برای صورتبندی گونههای فساد آکادمیک و تحلیل چرایی و چگونگی پدید آمدن و رشد فساد در نظام دانشگاهی به عمل آوردهام، ممکن است نکاتی وجود داشته باشد که نیازمند اضافهکردن و بهبود مطالب کتاب باشد. از این رو از همه کنشگران دانشگاهی، اعم از اعضای هیئت علمی، دانشجویان، پژوهشگران، کارمندان و همه خوانندگان گرامی این کتاب صمیمانه تقاضا دارم نکات ارزشمند خود را برای مؤلف به آدرس dhosseini7@gmail.com ارسال کنند تا در ویرایش بعدی کتاب مورد استفاده قرار گیرد.
متأسفانه در ایران ندیدهام کسی زندگی سازمانیاش را مکتوب کند، کارکنان سازمانها خاطرات و تجربیات سازمانیشان را ثبت نمیکنند و به این ترتیب انباشتی از تجربیات سازمانی به وجود نمیآید و منتقل نمیشود. کثیری از انسانها بهعنوان کارمند بهطور متوسط 30 سال عمر خود را در سازمانها مشغول به کار هستند، با نوشتن تجربیات و خاطرات سازمانی، زندگی سازمانی ثبت میشود و موادی برای توصیف و تحلیل و فهم سازمانها فراهم میشود، و حتی از دل آن میتوان نظریهپردازی کرد. من در این مقدمه قصد داشتم اشاراتی به تجربهی زیسته خود کنم که در طول بالغ بر ربع قرن کار در آموزش عالی، بهویژه دانشگاه تهران، تجربیاتی مرتبط با موضوع این کتاب دارد. حدود 6 صفحه نیز در این زمینه نوشتم و به دو استاد و دوست بزرگوار دادم تا نظر دهند، هر یک نکات ارزشمندی و قابل تأملی را یادآور شدند، نهایتاً جمعبندی من این شد که مصلحت نیست!
به ناچار مطالب را از مقدمهی این کتاب حذف کردم. البته تلاش خواهم کرد بهعنوان یک مصاحبهشونده، روایتم را از فساد آکادمیک در کتاب مشترکمان با حسن محدثی تحت عنوان تحلیل روایتهای کنشگران دانشگاهی از فساد دانشگاهی صورتبندی و ارائه کنم.
بهطور خلاصه در این کتاب بر آنم تا تلفیقی از تجربه و دانشام را تقدیم کسانی کنم که دغدغه سلامت نظام آکادمیک را دارند و دلشان برای دانشگاه میتپد، تا شاید به درک عمیقتری از ویرانگری فساد آکادمیک نائل آییم و برای زخمهای عمیقی که بر پیکر نحیف دانشگاه وارد آوردهاند، بتوانیم مرهمی نهیم.
مایلم در این مقدمه به چند نکته مهم اشاره کنم:
۱. بحث من از روی دغدغه و تعهد و علاقهام به نهاد علم و دانشگاه است؛
۲. یقیناً شمار قابل ملاحظهای از کنشگران عرصهی علم (اساتید، دانشجویان، پژوهشگران و کارکنان و …) زحمتکش بوده و شرافتمندانه در این نهاد خدمت میکنند؛
۳. فساد در نظام آموزش عالی کمتر از سایر نهادها است. یافتههای چند مطالعه من و همکارانم طی سالهای 1387 تا 1392 نشان میدهد ادراک مردم و ذینفعان از وجود فساد در آموزش عالی در مقیاس ۰ تا ۱۰۰ بین ۴۷ تا ۵۳ بوده است. در حالی که ادراک از فساد در بسیاری از سازمانها، نهادها و بخشها مانند، گمرک، ادارات مالیات، نظام قضایی، شهرداری، بخشهای سیاسی (هزینههای انتخاباتی) و… بالای ۷۵ است. اما همین میزان متوسط فساد نیز برای نهاد علم بهواسطهی نقش مهمش در جامعه نگرانکننده است.
فساد در دانشگاه میتواند به باز تولید فساد در حوزههای دیگر بینجامد و آن را گسترش دهد. «هزینههای فساد در آموزش عالی بسیار زیاد و اغلب غیر قابل برآورد است. علاوه بر زیانهای اقتصادی ناشی از تصمیمگیریهای متعصبانه، غیرحرفهای و سرمایهی انسانی از دست رفته، هزینههای فساد در آموزش عالی شامل تضعیف روحیه، بدبینی، تضعیف سرمایهی اجتماعی، همبستگی اجتماعی و عدم اعتماد میشود. هزینههای حاصل از فساد در جامعه دارای بعد زمانی هستند و باید در یک چشمانداز زمانی لحاظ شود. هزینههای فساد در آموزش عالی فراتر از حال حاضر است و ممکن است موجب آسیب برگشتناپذیری در نسلهای آینده شود» (اوسیپیان، 2009: 11).
دانشگاه و نهاد علم، یکی از نهادهای اصلی است که خروجیاش میتواند منجر به توسعه، اصلاح جامعه و مبارزه با فساد شود. بنابراین یکی از کارکردهای اصلی و اساسی این نهاد ارائه الگوی تعامل سالم و سازنده میان اعضای جامعه، تربیت آیندهسازان کشور مبتنی بر آموزههای اخلاقی و سلامت، و حساسکردن آنها نسبت به پدیده فساد و مبارزه با فساد است. اما وقتی دانشگاهها به فساد مبتلا شدهاند و فساد در آنها رو به گسترش میشود، سخن نگفتن در این باب، بسیار غیرمسئولانه خواهد بود. در یکی ـ دو دهه اخیر به دلایلی که در فصل پنجم مورد بحث قرار دادهام، روند فساد در دانشگاهها رو به فزونی نهاده است. بهویژه در سالهای آخر دههی هشتاد شمسی و سالهای آغازین دههی نود، فساد در آموزش عالی همانند سایر نهادها رو به فزونی نهاد.
همچنین از آنجایی که یکی از دغدغههای اساسی من سلامت نهاد علم و قرار گرفتن دانشگاه در جایگاه واقعی خود و تلاش برای حرکت در مسیر تولید علم بوده است، تلاش کردهام در این کتاب ضمن طرح و تحلیل مسئله، چارچوب و روشی برای مطالعه فساد در آموزش عالی فراهم کنم. این کتاب در پنج فصل تقدیم خوانندگان گرامی میشود.»
فصل یکم کتاب «فساد دانشگاهی» به مفاهیم پایه اختصاص دارد، این فصل به ایضاح مفهوم فساد و نیز دستهبندی تعاریف مطرح دربارهی فساد، گونهشناسی فساد و مصادیق آن اختصاص یافته است. مفهوم فساد، تعاریف فساد، مفهومپردازی فساد جامعهای، ساختار فساد در سطح کلان، سنخشناسی فساد برحسب حوزههای ذیربط و نگاهی به فساد آکادمیک، مهمترین انواع و مصادیق فساد آکادمیک، سلامت آکادمیک و ... بحث شده است.
فصل دوم «بررسی وضعیت فساد و فساد دانشگاهی در ایران» است. مطالب این فصل در یک بخش و یک پیوست ارائه میشود. مطالب اصلی فصل، دارای چهار قسمت است. 1. وضعیت فساد در ایران (یافتههای بینالمللی) 2. وضعیت فساد در ایران (نگاهی به یافتههای برخی از مطالعات ایرانی) 3. ادراک از فساد در آموزش عالی (یافتههای جهانی) 4. ادراک از فساد در آموزش عالی / دانشگاههای ایران (نگاهی به یافتههای برخی از مطالعات داخلی). در پیوست این فصل برای اولین بار در ایران نتایج پیمایشی درباره وضعیت فساد دانشگاهی در دانشگاهها مستقر در شهر تهران شامل: دانشگاههای تهران، علوم پزشکی تهران، تربیت مدرس، امیرکبیر، علم و صنعت، دانشگاه آزاد (واحد جنوب و مرکز)، و شهید رجایی ارائه میشود. در این فصل تلاش شده است ضمن توصیف وضع موجود، پیوندی میان فساد در سطح کلان جامعه و فساد در نظام آموزش عالی برقرار گشته و تأثیر و تأثر این دو سطح بر هم مورد بحث قرار میگیرد.
فصل سوم «گونهشناسی فساد در آموزش عالی» است. در این فصل پس از مروری بر گونهشناسی/مصادیق فساد آکادمیک در ادبیات جهانی، گونهشناسی نوینی از فساد در آموزش عالی در ایران در سه قالب: 1. تعامل فاسد میان کنشگران دانشگاهی، شامل استاد، دانشجو، مدیر و کارمند؛ 2. تعامل نهادی فاسد؛ 3. فساد در تولیدات علمی و تطبیق این مصادیق با گونهشناسیهای فساد مورد بحث قرار میگیرد. گونهشناسی ارائهشده در این فصل برای اولینبار در حوزهی مطالعات فساد آکادمیک ارائه میشود و بر ادبیات این حوزه افزوده است، از سوی دیگر مصادیق ارائهشده در این فصل مصادیقی است که کاملاً مرتبط با کارویژههای دانشگاه و آموزش عالی است و به همین دلیل از ادبیاتی که پیشتر در این زمینه تولید شدهاند متمایز میشود و واجد دقت بیشتری است. تمام محققانی که در باب فساد آکادمیک نوشتهاند، هنگام ارائهی گونهها و مصادیق فساد، ضمن برشمردن مصادیق فساد آکادمیک، از فساد اداری و مالی جاری در نظام آموزشی نیز سخن گفتهاند و این گونهها را از هم متمایز نکردهاند. در نهایت بیش از 200 مصداق ارائهشده از فساد آکادمیک در این فصل برای اولین بار ارائه میشود و تاکنون هیچ منبعی به گستردگی این فصل مصادیق فساد آکادمیک را مورد اشاره و بحث قرار نداده است، همچنین بخش قابل توجهی از مصادیق ارائهشده برای نخستین بار صورتبندی و ارائه میشود.
عنوان فصل چهارم که کار مشترک نویسنده، محمد فاضلی و حسن محدثی است و با کسب اجازه از ایشان در این کتاب آورده شده است، «پیشنهاد مدل و روشی چندبُعدی برای سنجش فساد در آموزش عالی» است. در این فصل پس از مرور مختصری بر پیشینه روشها، ابزارها و شاخصهای مختلف سنجش فساد، به تشریح مدل سنجش و روش پیشنهادی برای سنجش فساد دانشگاهی پرداخته شده است. لازم به یادآوری است که این فصل، پس از افزودن مطالبی بر کار مشترکمان، در این کتاب گنجانده شده است.
فصل پنجم «زمینهها، علل، پیآمدها و راهبردهای مبارزه با فساد دانشگاهی» را مورد بحث قرار داده است. در این فصل پس از مباحث مقدماتی، بر اساس یافتههای چند پژوهش علل فساد و علل فساد در آموزش عالی مورد بحث قرار گرفته، در ادامه پیآمدهای فساد در آموزش عالی، راهبردهای مبارزه با فساد، و راهبردهای مبارزه با فساد در آموزش عالی مورد بحث و بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در بحث از علل فساد 22 علت در سطح کلان، میانه، و خرد از ابعاد حقوقی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، روانشناختی و ... مورد بحث قرار گرفته است.
در بحث از پیآمدهای فساد، پیآمدها در سطوح خرد (فردی)، سازمانی، و کلان ملی و در عرصههای اقتصادی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و... مورد بحث قرار گرفته است. در بحث از راهبردهای مبارزه با فساد در آموزش عالی نیز 12 راهبرد به تفصیل مورد بحث قرار گرفته که ازجمله آنها میتوان به راهبردها و اقدامات سیاسی، راهبردها و اقدامات قانونی و قضایی، راهبردها و اقدامات بازرسی و نظارتی اشاره کرد.
کتاب «فساد دانشگاهی» با عنوان فرعی گونهشناسی، روش سنجش، علل، پیآمدها و راهبردهای مبارزه با آن همراه با یافتههای پیمایش فساد دانشگاهی نوشته داود حسینی هاشمزاده با شمارگان 550 نسخه در هفته جاری از سوی نشر آگاه روانه بازار نشر میشود.
نظرات