جمیل آریایی، مترجم این اثر در گفتوگو با ایبنا درباره واینبرگ، محور اصلی کتاب و هدف اصلی نویسنده از نگارش آن میگوید: «استیون واینبرگ، برنده جایزه نوبل فیزیک ۱۹۷۹، از شارحان پرآوازه علم و یکی از واپسین بازماندگان دانشمندان بزرگ فیزیک کوانتومی قرن بیستمی است. حوزه پژوهشهای او بیشتر شاخههای ذرّات بنیادی و کیهانشناسی فیزیک را شامل میشود. این دو شاخه فیزیک رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارند و کشف ذرات بنیادیتر کمک خواهد کرد تا سرمنشاء آفرینش جهان هستی را بهتر درک کنیم و نیز بدانیم که در آغارین لحظات آفرینش جهان چه گذشته است. دانشمندان بزرگی چون استیون واینبرگ در زندگی دغدغههای دیگری نیز دارند و نگاه آنها به مسائل اجتماعی جامعه خود و جامعه جهانی و مسائل دیگر جالب و خواندنی است. واینبرگ در این کتاب از یک سو درباره تاریخ علم و تاریخنگاری علم، کیهانشناسی، ذرات بنیادی، و از سوی دیگر درباره مسائل اجتماعی، از جمله مدیریت دولت اوباما، مینویسد.»
همواره یکی از دلایل پرفروش شدن برخی کتابهای علمی در سراسر دنیا پیوند میان رشتهای علم به ویژه فیزیک با فلسفه است. برای مثال کتاب «تاریخچه مختصر زمان» نوشته استیون هاوکینگ نه تنها توجه دانشمندان و فیزیکدانان را به خود جلب کرده بود، بلکه تا مدتها بحث داغ فیلسوفان در مجامع علمی بود. بعد از انتشار آن کتاب؛ بسیاری از ناشران دستمزدهای بیشتری را به نویسندگان اختصاص دادند تا بتوانند کتابی بنویسند که فروش تاریخچه مختصر زمان را داشته باشد. آریایی در پاسخ به این پرسش که چقدر میتوان در این اثر نشانههایی از فلسفه را یافت؟ میگوید: «این کتاب سومین مجموعه مقالات واینبرگ است که برای عموم مینویسد. واینبرگ در زمره دانشمندانی است که تلاش میکنند علم را پشت دیوارهای آهنین آن نگه ندارند. وی به مسايلی چون آسیبهای سفرهای فضایی سرنشیندار، نابرابریها اجتماعی، و اهمیت نیازمندیهای عمومی سخن میگوید. دیدگاه واینبرگ منطقی، واقعگرایانه، و تمامعیار سکولار است. هر چند فلسفه خوانده است، و چه بسا نوشتههای او گاهی ابعاد فلسفی دارند، لیکن فلسفه را آفت علم میداند. یکی از مقالات بسیار خواندنی این کتاب مقالهای است که واینبرگ از دیدگاههای خود را درباره پیشه علم و پیشه هنر مینویسد. واینبرگ میگوید روزهایی که مقالات این کتاب را مینوشته، از هر سه فکری که از ذهنش میگذشته، یکی معطوف به موضوعی از مقالات این کتاب بوده است و از این بابت نام کتاب را «افکار سوم» گذاشته است.»
این مترجم با اشاره به تئوریهای بحث شده در کتاب میگوید: «چون واینبرگ فیزیکدان نظری ذرات بنیادی و کیهانشناسی است، بدیهی است که در کتابهای خود بیشتر از نظریههای مدرن روز دنیای ذرات و کیهانشناسی سخن بگوید. او در مقالات خود به کرات از نظریههای استاندارد ذرات و نظریههای ریسمان و اَبَرریسمان نوشته است. واینبرگ در ابتدای هر فصل از این اثر مقالاتی را آورده است خواسته خودش به آنها پاسخ دهد. در حقیقت این مقالات بیانگر دغدغههای خود اوست. در آغاز هر مقاله علت توجه خود را به موضوع گفته است و پس از انتشار مقاله اگر کسانی به دیدگاههای او خرده میگرفتند، هر جا که آنها را جالب مییافت در مقالهای دیگر به آنها پاسخ میگفته است. عامهفهم کردن علم روز کاری است سترگ و تنها از عهده عده معدودی برمیآید که یکی از آنها استیون واینبرگ است. او هم علم را خوب میفهمد و هم سخنور است که این دو از ویژگیهای آنانی است که میتوانند مطالب مدرن علمی را به زبان ساده و شیوا بنویسند. شاهدی بر مدعای من، ویدیوهای سخنرانیهای واینبرگ است که در یوتیوب منتشر شدهاند. او بی آن که به یادداشت رجوع کند، دوساعت یکدم حرف میزند و آنچه درباره علم روز به زبان ساده میگوید، پرمغز و مسحورکننده است.»
نویسنده در بخشی از کتاب درباره بحرانهای علم کلان حرف میزند در این بخش میخوانید: «سال گذشته فیزیکدانان یکصدمین سال کشف هسته اتمی را گرامی داشتند. در آزمایشهای سال 1911 در آزمایشگاه رادفورد در منچستر، باریکهای از ذرات باردار از واپاشی رادیواکتیو رادیوم، ورقه نازکی از طلا را بمباران میکرد آن روزها باور عموم مردم بر این بود که جرم اتم نیز مانند پودینگ در حجم آن به طور یکنواخت توزیع شده است. اگر چنین میبود ذرات باردار سنگینی که از رادیوم گسیل میشدند میبایست با اندک انحرافی از ورقه طلا بگذرند. ...»
کتاب «افکار سوم» در 260 صفحه، به شمارگان 1100 نسخه، به قیمت 23هزارتومان از سوی انتشارات مازیار روانه کتابفروشیها شد.
نظر شما