سه‌شنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۸ - ۰۹:۵۰
رضایی در ساختارسازی صاحب تفکر و فروتن بود

احمد مسجدجامعی در «یادنامه خادم کتاب» با اشاره به رویکرد زنده‌یاد محسن رضایی در مقولاتی مانند ادغام موسسات، گفت: او هیجان زده نمی‌شد و در پی اثبات خود نبود.

به گزارش خبرگزاری کتاب ایران(ایبنا)، احمد مسجدجامعی، عضو شورای اسلامی شهر تهران و عضو هیات موسس خانه کتاب در مقدمه کتاب «یادمان خادم کتاب، محسن رضایی» که قرار است در ایام هفته کتاب رونمایی شود، ضمن بزرگداشت یاد و خاطره زنده‌یاد محسن رضایی، فعال فرهنگی و دبیر هشت دوره هفته کتاب جمهوری اسلامی، به انتشار رویکرد آن مرحوم نسبت به مساله ادغام موسسات زیرمجموعه معاونت امور فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پرداخته است.

مقدمه این کتاب را در ادامه می‌خوانید:

مقدمه کتاب «یادمان خادم کتاب، محسن رضایی»:
آخرین جلسه‌ای که یک ماه پیش از درگذشت مرحوم محسن رضایی همراه با او و تنی چند از صاحب‌نظران و مدیران کنونی و پیشین حوزه فرهنگ داشتیم، سخنان رضایی، همچون همیشه گویای ویژگی‏‌های شخصیتی و مدیریتی ایشان بود. در صورتجلسه‎‌ای که برای آن نشست تنظیم و فرستاده شد به نقل از رضایی درباره تجمیع و ادغام  سه مرکز خانه کتاب، موسسه نمایشگاه‌های فرهنگی و بنیاد شعر و ادبیات داستانی چنین آمده است:

«فلسفه وجودی هر سازمان و موسسه‌ای براساس ماموریت‌هایی است که به آن واگذار می‌شود. قدم اول و ضروری آن است که ماموریت‌های این موسسات احصاء شود. برگزاری نمایشگاه کتاب تهران مصوب هیأت وزیران دارد- و تنها نمایشگاهی است که از مصوبه هیئت وزیران برخوردار است.-  براساس آن مصوبه برپایی این رویداد به موسسه نمایشگاه‌ها واگذار شده است. حال از جمله سوال‌هایی که به ساماندهی وضعیت فعلی کمک می‌کند این است که آیا اکنون هم، فلسفه وجودی موسسه نمایشگاه‌ها برگزاری نمایشگاه است؟ و آیا دولت هنوز هم باید نمایشگاه برگزار کند؟

در راستای احصای ماموریت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایرانیان نیز همین سوال قابل طرح است. هدفی که برای این بنیاد از ابتدا در نظر گرفته شده بود با برگزاری جشنواره که اکنون انجام می‌دهد متفاوت است که اگر چنین باشد، موسسه خانه کتاب می‌تواند جشنواره ها را برگزار کند. تأسیس بنیاد ادبیات داستانی به دلیل اهمیت ادبیات و پیشینه غنی آن در ایران و ضرورت احیاء، بازسازی، به روز کردن و معرفی آن به کل دنیا بود که سبب شکل‌گیری مکانی برای فکر کردن و شناسایی ادبیات داستانی شد.

حال اولین گام قبل از ادغام یا تجمیع آن است که «سیاست‌گذاری فرهنگی» با «واقعیت موجود» و «انتظارات دولت» و «توقعات صنف» منطبق باشد و ماموریت‌های موسسات بر این اساس تدوین شود. اکنون به پیشینه این بحث نگاهی بیندازیم، در اوایل دهه 1370، قبل از تشکیل خانه کتاب، جلساتی با هماهنگی آقای مهندس احسان الهی و با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد وقت آقای احمد مسجدجامعی و گروهی از افراد خبره تشکیل شد و قرار بر آن بود که خانه کتاب پیشانی فناوری و رایانه وزارت فرهنگ و ارشاد شود و مرجع و منبع سایر معاونت ها گردد. هدف دستیابی به هوشمندسازی برای ساماندهی فعالیت‌ها بود. امروز بایست مراقب باشیم در جریان ساماندهی موسسات به گونه ای عمل نکنیم که مجبور شویم به وضعیت و شرایط قبل برگردیم، مثل تجربه ادغام‌هایی که دولت در وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها انجام داد و دوباره به حالت قبل برگشتند. به عنوان مثال ادغام وزارت بازرگانی با صنعت، معدن و تجارت و ... اصولاً برای ساختارسازی یک پنجره چهار قسمتی ترسیم می‌کنند که به این ترتیب و توالی است:

 1-ماموریت، 2-اهداف راهبردی، 3-راهبرد، 4-ساختار ؛ به یکباره نباید وارد ساختارسازی شد بلکه قبل از آن باید مسئله کتاب و اهداف آن مطالعه و کارها باید میان چهار حوزه «صنف»، «بخش خصوصی»، «دولت» و «موسسات وابسته به دولت» تقسیم شود و همه این کارها نباید به موسسات واگذار گردد.»


چنین رویکردی نسبت به موضوعات یاد شده پیش از هر چیز نشان‌دهنده آن است که زنده‌یاد رضایی در حوزه برنامه‌ریزی، سازماندهی، ساختارسازی و مدیریت صاحب رأی و تفکر بود و با فروتنی و شکیبایی دیدگاه‎‌های خود را بیان می‌کرد. او هیجان زده نمی‌شد و در پی اثبات خود نبود و می‌دانست هیچ آینده‌ای بدون گذشته معنا ندارد.

او از موضع بالا سخن نمی‌گفت؛ همواره به سوابق موضوعات تاکید داشت تا با بهره‌برداری از تجربه‌های ارزشمند بنایی نو برپا شود. به واقع تاکید رضایی به گذشته برای توجه دادن به آینده بود. او بر آن نبود تا گذشته مطلوب را نفی یا به نام خود ثبت کند؛ گرچه در شکل‌گیری بسیاری از آن‌ها نقش داشت. او مستندساز بود و چندان دقیق بود که جزئیات هم را فراموش نمی‌کرد. به یاد دارم در همان جلسه (گرچه در صورتجلسه نیامده است) اشاره داشت که گروه مشاورین برای تعیین اهداف شکل‌گیری خانه کتاب و بیان دیدگاه‌های خود، بیست و یک جلسه برگزار کردند.

رضایی به اصل مشارکت سازمانی و خردجمعی پایبند بود و با بهره‌گیری از تجربه‌ها و یافته‌های خود چشم‌اندازی از آینده ترسیم می‌کرد که همه جانبه بود. این سخن بدان معنا نیست که وی مدام از این‌گونه واژه‌ها بکار برد بلکه بسترهای لازم برای مشارکت، گفتگو و تعامل را فراهم می‌ساخت. سبک و سیاق او به گونه‌ای بود که رفتارهای مشارکت جویانه تبدیل به پایه و اساس می‌شد و مدیران بعدی دانسته و نادانسته در همان چارچوب حرکت می‌کردند.

رفتار رضایی همراه با تعقل بود و به همین سبب زمانیکه برخی افراد در خشم و یا خوشحالی سخن می‌گفتند، او تمام سعی خود را برای آرامش جمع به کار می‌گرفت. در واقع او خوب می‌دانست که منافع یک سازمان، با هیجان به دست نمی‌آید، چنانکه اعتقاد داشت این منافع با جهت‌گیری‌های سیاسی هم حاصل نمی‌شود. او دیدگاه کارشناسانه را به هر نوع نگاه دیگری ترجیح می‌داد و به سازمان و جامعه، متعهد بود. وقتی همه این‌ها جمع می‌شد، حاصل کار، مدیریتی بود که رضایی از آن دفاع می‌کرد و این دفاع محدود به زمان خاصی هم نبود. به عبارت دیگر او شخصیتی نبود که با شرایط، موضع و رویکرد خود را برای رسیدن به پایگاه، مقام و سمتی بالا تغییر دهد.

ذهن سازمانی وی، قابل تأمل بود. از این رو درنگاه او نخستین قدم شناخت نظام‌مند از  فعالیت‌ها بود، سپس ایده‌ها و اهداف را شفاف و برای دستیابی به آن برنامه‌ریزی می‌کرد و بالاخره توان ارزیابی کار، تکمیل آن و اندوختن دانش سازمانی در قالب‌هایی چون مستندسازی را فراهم می ساخت تا این تجربه و اطلاع به آیندگان منتقل شود و به دانش مدیریت و ساماندهی امور بیفزاید.

رضایی در همه مراحل و مراکز و کارهایش کم و بیش از این ویژگی‌ها برخوردار بود. زمانی که در سال‌های اوایل دهۀ هفتاد در شورای فرهنگ عمومی به عنوان رئیس دبیرخانه شورا فعالیت می‌کرد نخستین حرکت او تدوین و تهیه ساختار این دبیرخانه بود. وی با تهیه این تشکیلات نیروها را ساماندهی و اهداف مشخصی برای آن‌ها تعریف کرد. البته این کار به معنای گسترش سازمان و افزودن نیروهای جدید نبود بلکه هدف آن شفاف شدن وظایف و مشارکت دادن بیشتر همکاران در تصمیم سازی و اداره امور بود.

رضایی سپس در معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مایه‌ نوآوری‌های موثر شد. او در ستاد هفته کتاب، به عنوان دبیر هشت دوره این ستاد، فعالیت می‌کرد. برای من مهم بود که می‌دیدم به عنوان نخستین گام به مستندسازی و ارزیابی کیفیت برگزاری هفته کتاب می پرداخت.

مسئولیت تدوین بخش فرهنگ هنر و رسانه در برنامه پنج ساله سوم و چهارم دولت اصلاحات به عهده من بود، رضایی هم همراه با سایر همکاران در این حوزه فعالیت داشت.

در تدوین و ارزیابی نخستین برنامه پنج ساله شهرداری تهران نیز رضایی در کنار ما بود. بیشترین بحث و بررسی مطالب ارائه شده در کمیسیونی انجام شد که رضایی دبیری آن را به عهده داشت. آخرین کار ماندگار رضایی پایه‌گذاری جایزه دهخدا در حوزه کتاب‌های دانشگاهی و منتشر شده در مراکز آموزش عالی که خوشبختانه به نهالی ماندگار تبدیل شده است.

یاد آن بزرگوار را گرامی می‌داریم و از خداوند علو درجات را برای آن مرحوم خواستاریم.

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • Qasemi ۰۰:۱۹ - ۱۳۹۸/۰۸/۱۷
    روحشون شاد. انساني شريف و مديري پاك دست و پاك نهاد كه جايگزيني نخواهد داشت.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.

برگزیده

پربازدیدترین

تازه‌ها