محمد قاسم زاده گفت:20 سال پیش کمپانی برادران وارنر حق رایت کتاب «کیمیاگر» پائولو کوئیلو را به مبلغ 250 هزار دلار خریداری کردند و هنوز هم آن را نساختهاند. پائولو کوئیلو که به ایران آمده بود گفت که به شرکت برادران وارنر گفتم که حاضرم 500 هزار دلار به شما بدهم و حق رایت کتاب را به من برگردانید که قبول نکردند. حتی به فیلمسازان ایرانی پیشنهاد داد تا با توجه به اینکه ما قانون کپیرایت را قبول نکردهایم یک نفر بیاید و این کتاب را فیلم کند.
محمد قاسمزاده در معرفی این کتاب به ایبنا گفت: این کتاب از 50 داستان نویسندگان معاصر ایرانی تشکیل شده است و بیشتر داستانهایی است که پس از انقلاب نوشته شده است. نگاه من به داستانهای این مجموعه به این صورت بوده که زمینه یا قابلیت اقتباس سینمایی در آنها وجود داشته باشد.
وی ادامه داد: من این کتاب را برای آشنایی جوانانی که سینما میخوانند، آماده کردم تا به وسیله این کتاب با ادبیات ایران آشنا شوند؛ چراکه متاسفانه جوانان سینمایی ما اصلا کتاب نمیخوانند که بخواهند اقتباس کنند. اینها اصولا در بند ذهنیات خودشان هستند؛ بنابراین مینشینند، فکر میکنند و طرحی میریزند. بعد این طرح را کسی قبول نمیکند، خودشان هم بودجهای برای ساخت آن ندارند، آرام آرام مایوس میشوند و همه چیز را کنار میگذارند.
این نویسنده پیشکسوت معتقد است که این کتاب نقش حلالمسائل را برای کتاب نخواندن سینماگران ایفا نمیکند با این حال ادامه داد: من نمیخواهم به واسطه این اثر، کتاب نخواندن این دوستان را جبران کنم؛ چراکه در تمام دنیا چنین کاری انجام میدهند. با چنین کتابهایی مخاطب سینمایی با احمد محمود آشنا میشود و میفهمد که ادبیات او این قابلیت را دارد تا به سینما تبدیل شود. این کتاب کمک می کند که سینماگران این شخصیتهای ادبی و قلم آنها را بشناسند و دیگر به سمت پیادهسازی ذهنیت خودشان نروند.
وی افزود: در همه جای دنیا این آثار را در کتابهای درسی قرار میدهند تا دانشآموز با این شخصیتها آشنا شوند؛ من در هیچ کجای دنیا ندیدهام که به بچه دبستانی شکسپیر آموزش دهند. از نویسندگان معاصر شروع میکنند که درک آنها آسانتر است.
قاسمزاده با اشاره به ملاکهای انتخاب این داستانها اظهار کرد: ملاک من برای انتخاب داستانها قابلیت تصویری آنها بوده است. یعنی داستانهای بسیاری را نگاه کردم و آنهایی را که قابلیت تصویری داشتند، انتخاب کردم. من تم خاصی برای انتخاب داستانهای این کتاب در نظر نگرفتم. از مسائل شخصی تا مسائل جنگی در این کتاب داستان داریم. البته ما خیلی از ژانرها را در سینمای ایران نداریم؛ بدبختی سینمای ما این است که پول ندارد و تهیهکننده میخواهد با کمترین هزینه بیشترین سود را ببرد.
وی ادامه داد: انتخاب داستانهای این کتاب کار خیلی سختی بود. برای مثال داستاننویسهای بسیار معروفی در کشور ما هستند که در این کتاب داستانی از آنها نیامده است. علت این انتخاب این است که قابلیت تصویری نداشتهاند. ما باید اینها را از هم تفکیک کنیم؛ چرا که ما نویسندگانی بزرگی داریم که داستانهای بسیار خوبی هم نوشتهاند اما داستانهاشان قابلیت تصویری ندارد. اگر از نویسنده معروفی داستان در این کتاب نیامده است به این معنا نیست که آن فرد داستاننویس خوبی نیست و کارش بیارزش است. نگاه من نزدیکی به سینما بوده و در این بین هیچ نگاهی حذف نشده است؛ مگر اینکه به سینما ارتباطی نداشته باشد.
این عضو بازنشسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی با اشاره به شخصیتهای مطرحی که در این کتاب از آنها داستان آمده است گفت: از نویسندگان متولدین 1310 تا 1360 در این کتاب داستان آمده است. در این کتاب از شخصیتهای مطرحی مثل احمد محمود، جمال میرصادقی، پرویز دوایی، جواد مجابی، شیوا ارسطویی، گلی ترقی، فرهاد کشوری، بیژن نجدی، ناصر تقوایی و دیگر نویسندگان مطرح ایرانی داستان آمده است. ترتیب قرارگیری داستانها نیز به ترتیب تاریخ تولد نویسنده است.
قاسمزاده در توضیح رایج بودن این گونه کتابها در تمام دنیا گفت: کارگردانهای غربی هم که نمینشینند همه رمانها و کتابهای ادبی را بخوانند؛ در واقع آنها مشاور دارند و این مشاوران هستند که کتابها را بررسی میکنند؛ اما واقعیت این است که آنها نگاه قابل توجهی به اقتباس دارند و همین است که در اسکار هم بخشی به نام فیلمهای اقتباسی میبینیم؛ اما آیا در مهمترین جایزه سینمایی ما که جشنواره فیلم فجر است، بخشی به نام سینمای اقتباسی داریم؟
وی افزود: بعد از انقلاب سینماگران ادبیات را رها کردند؛ چراکه میگفتند ادبیات مشکل دارد و اگر از اینها استفاده کنیم، دولت بودجه نمیدهد. این دیدگاه آرام آرام به یک سنت در سینمای ما تبدیل شد و ادبیات را ول کردند. همین شد که وقتی برای نویسندگان مشکل پیش میآمد و همه بیانیه میدادند، سینماگران خودشان را کنار میکشیدند. سینماگران ادبیات را رها کردند. یکی از داستانهایی که ما در این کتاب انتخاب کردیم، داستانی از ناصر تقوایی است. باور کنید خیلی از سینماگران جوان ما نمیدانند که ناصر تقوایی داستاننویس هم هست. ناصر تقوایی با ادبیات رابطه داشت و کنار گذاشته شد؛ به همین راحتی.
این پژوهشگر ادبی با انتقاد از فضای سینمایی ایران اظهار کرد: فراوان رمان در امریکا و انگلیس تبدیل به فیلم و تئاتر میشود؛ اما سینمای ما سینمای دلقک مآبی شده است و تنها فیلمهایی که به این گونه موضوعات میپردازد، فروش دارد. البته باید توجه داشته باشید که این فیلمها را با طنز اشتباه نگیرید.
این نویسنده با تعریف خاطرهای از یک همکاری تلویزیونی ناموفق گفت: چند سال پیش یک تهیهکننده و کارگردان پیش من آمدند تا سریال 360 قسمتی بسازیم. بعد من یک طرح 40 صفحهای برای آنها نوشتم. در دیدار بعدی کارگردان و تهیهکننده به من گفتند که ما نتوانستیم این 40 صفحه را بخوانیم و تو برای ما بخوان. شما از این سینما چه انتظاری دارید؟ کارگردانی که حال خواندن 40 صفحه متن را ندارد میخواهد سریال 360 قسمتی بسازد! این خندهدار نیست؟
وی ادامه داد: یکی از علل بیباری سینمای ما این است که سینما رابطه خودش را با ادبیات قطع کرده است. حال در امریکا به محض اینکه کتابی مطرح میشود، مشاوران کمپانیهای سینمایی کتاب را بررسی میکنند و اگر از آن خوششان بیاید رایت آن را میخرند.
قاسم زاده در پایان به خرید حق رایت کتاب «کیمیاگر» اشاره کرد و گفت: حدود 20 سال پیش کمپانی برادران وارنر آمدند و حق رایت کتاب «کیمیاگر» پائولو کوئیلو را به مبلغ 250 هزار دلار خریداری کردند و هنوز هم آن را نساختهاند. چند سال پیش که پائولو کوئیلو به ایران آمده بود گفت که رفتم و به شرکت برادران وارنر گفتم که حاضرم 500 هزار دلار به شما بدهم و حق رایت کتاب را به من برگردانید که قبول نکردند. حتی به فیلمسازان ایرانی پیشنهاد داد تا با توجه به اینکه ما قانون کپیرایت را قبول نکردهایم یک نفر بیاید و این کتاب را فیلم کند تا آنها نسازند که کسی قبول نکرد.
نظر شما