او با بیان اینکه در سالهای دهه بیست با آنکه نگاه به شهر تغییراتی بهخود میبیند اما تلخنویسی از شهر ادامه مییابد و تا زمان حال هم تداوم یافته است اظهار کرد: اسطوره شهر همچنان بر پلیدی و زشتی استوار است. حتی در سالهای دهه ۳۰ که دهه «شکست» است، شهر با تلخیها و خوشیها جلو میآید اما هم چنان پلشتیهای شهر ادامه پیدا میکند.
حبیبی با بیان اینکه در دهه ۴۰ هم گرچه نویسندگان به شهرنشینی و جزئیات آن میپردازند اما همان تلخ دیدن و پلید دیدن وجود دارد، گفت: در این سالها با وجود مدرن شدن شهرها و بزرگ شدنشان اما تلخنویسی ادامه مییابد.
این استاد دانشگاه سپس به تحلیل داستانهای دههی ۸۰ و ۹۰ پرداخت و بیان کرد: در حالی که در این دههها شاهد آثار بسیاری هستیم، کمکم میبینیم که شهر غائب میشود و رویدادها زنده میشوند اما مهم این است که در این دو دهه هم باز تلخنویسیها را شاهدیم.
حبیبی با طرح این موضوع که هم اکنون به اواخر سده نزدیک میشویم با طرح یک پرسش گفت: حال باید پرسید آیا نگاه تلخ به شهر در این سالهای پایانی قرن و پس از آن همچنان وجود خواهد داشت؟ پاسخ مثبت است و باید گفت این نگاه ادامه خواهد داشت.
او در ادامه درونمایه رمانهای دهههای ابتدایی قرن و زمان حال که اواخر قرن است را مقایسه و اظهار کرد: در خلال داستانهای آغاز سده علیرغم پلشتی، نوعی رویاشهر وجود داشت ولی امروزه از خلال انبوه داستانها کابوس شهر مطرح میشود. در ابتدای قرن به امید و در پایان سده به ناامیدی میرسیم.
سپس حسین سناپور سخنان خود را با عنوان «شهر و رمان امروز» آغاز کرد.
این نویسنده گفت: تعداد آثار ادبی در دو، سه دهه اخیر بسیار زیاد شده است و به تبع آن نویسنده هم فراوان است.
سناپور با اشاره به اینکه در درون روند رو به رشد داستاننویسی جریانهای متفاوتی مثل پلیسی، فانتزی و علمی-تخیلی دیده میشود، اظهار کرد: موضوع شهر در رمانهای دو دهه اخیر بسیار گسترده است اما بیشتر به شهر تهران اشاره شده و نویسندگان شهرستانی کمتر به شهرهایشان پرداختهاند.
او با نام بردن از نویسندگانی که به طور اخص به شهر تهران پرداختهاند افزود: این نویسندگان گم شدگی، تک افتادگی، ویران شهری و مانند اینها را دستمایه داستانهای خود قراردادهاند اما آنچه اهمیت دارد پرداختن به موضوعات شهر است.
نویسنده «نیمه غایب» گفت: نویسندگان جوان امروز بیشتر تهرانی هستند در حالیکه نویسندگان نسل گذشته چون دولتآبادی و گلشیری تهرانی نبودهاند. شاید به همین دلیل است که نویسندگان جوان به شهر و بهویژه تهران میپردازند.
سناپور ادامه داد: بر خلاف داستانهای دو دهه اخیر که معمولا طول زمانی رمانها کوتاه و مثلا یک روز یا یک هفته است، در داستانهای دولت آبادی، احمد محمود، گلشیری و ... محور تاریخ است و زمان کش پیدا میکند که این نیز آمیخته با قدرت است.
این نویسنده با بیان اینکه نویسندهها تا دهه ۸۰ درگیر شهر و جغرافیا نیستند و حتی آنهایی که داستانهایشان در شهر پرورده میشود مسالهشان شهر نیست، اظهار کرد: نویسندگان به خصوص زنان در دهه ۷۰ گرچه در مورد روابط شهری مینوشتند اما این روابط با شهر ارتباط نداشتند و بیشتر در مکانهای سربسته مانند آپارتمان شکل میگرفتند که همان زمان هم به «رمانهای آپارتمانی» معروف شدند.
او ضمن بیان این نکته که در دهه اول و دوم این قرن، نویسنده به شهر توجه دارد و بعد این نگاه کمرنگ و متوقف میشود تا دو دههی اخیر که دوباره نگاه به شهر پر رنگ میشود گفت: دلیل آن این است که در این دو مقطع تاریخی شهر بزرگ شده و افراد با شهری مواجه میشوند که به شدت تغییر کرده و مناسبات جدید هم به وجود آمده بود.
نویسنده رمان «دود»، سپس به بررسی رمانهای دو دهه اخیر پرداخت وبا مورد توجه قرار دادن شباهتهای آن با دو دهه ابتدایی قرن بیان کرد: تهران در دوره کرباسچی و بعد قالیباف هم چون دو دهه نخست قرن تغییرات گستردهای به خود دید و این به عکسالعمل نویسندهها منجر شد که نگاه آنها مثبت نیست.
سناپور به موتیفهای داستان امروز پرداخت و گفت: تکافتادگی و تنها شدن یکی از موتیفهای اصلی رمانهای دو دهه اخیر است، موتیف دیگر گمشدگی است که نشان از گمشدن انسان در شهر دارد. غم هجران هم یک موتیف است و دیگری ویرانشهر است که نشان از ویرانی شهر و تم آخرالزمانی در رمانها دارد. موتیف دیگر محلهای شدن رمانها است. به این معنا که نویسنده کل شهر را کنار گذاشته و به یک محله میپردازد طوری که اگر از آن محله بیرون برویم مناطق دیگر را نمیشناسیم.
ابوالحسن ریاضی در سخنانی با موضوع «ذهن جنایتکار شهری» بیان کرد: وقتی برخی رمانها را میخواندم میدیدم که فرد در این رمانها گرایش به قتل دارد و بعد این پرسش برایم مطرح شد که آیا این گرایش به قتل یک پدیده مرسوم در رمانهای ماست؟ و وقتی رمانهای جنایی و رمانهای دیگری خواندم متوجه شدم میتوان این سوال را به عنوان یک فرضیه در نظر گرفت.
او ادامه داد: قتل پیچیده با مدرن شدن شهر و پیچیده شدن آن همزمان بود. داستانهای شهری برای بیان همین پیچیدگی بوده است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: افراد با ورود به شهر با ناشناختهها مانند انسان، محلات و... مواجه میشوند و روابطشان بسیار محدود میشود. کلان شهرها ویژگی خاصی به نام بیچهرگی دارند که فرد برای دیگری ناشناخته است و این باعث عقده و کینه شده و قتل و جنایت امری میشود که از ویژگیهای شهر ناشی خواهد شد.
مدیرعامل موسسه همشهری در ادامه به یکی از ویژگیهای شهر پرداخت که سرکوب است و حاصل قواعد برخاسته از تصمیم افراد است و باعث گریز و مقابله با شهر میشود.
او با بیان برخی دیگر از ویژگیهای شهرها، اظهار کرد: میان تهران و شهرهای پیشرفته تفاوتهایی وجود دارد که حاصل آنها بیاعتمادی، جنایت و... و مانند اینها در تهران است که این خود را در رمان هم نشان میدهد.
ریاضی در ادامه چند رمان را تحلیل کرد و آن را با فرضیه خود سنجید و نتیجه گرفت که شهر و عناصر آن در این رمانها وحشتآفرین، دارای فشار و سرکوب، فاقد عدالت، اصالت دادن به منافع فردی، ترس از توانایی شهر برای کنترل و ... است.
نظر شما