نگاهی به کتاب «کار کارِ انگلیسیهاست»
روایت جک استراو از عشق به ایران/ حکومت ایران بهتر از آن است که خارجیها تصور میکنند
جک استراو در «کار کارِ انگلیسیهاست» که با ترجمه علی مجتهدزاده منتشر شده بیان میکند که چگونه مردم این کشور را عاشقانه دوست دارد، هرچند در اکتبر ۲۰۱۵ از او و دو رفیقش و همسرش استقبال گرمی نکردند.
«کار کارِ انگلیسیهاست» روایتی است که با خواندنش میفهمید چرا بریتانیا در دوران معاصر، پیوسته برای ارتباط با ایران مشکل داشته است و چه بهتر که ماجرا از زبان یکی از وزیران خارجه انگلیس گفته شود.
این کتاب پس از مقدمه به انگلیسیها دشمن نیستند، کار، کار انگلیسیهاست، از آتش تا الله، شاه اسماعیل یکم ـ هنری هشتم ایران، انحصار بریتانیایی که جرقه دموکراسی را زد، نفت چگونه دموکراسی را خاموش کرد، سرباز شاه ـ با یاری بریتانیا، اشغال ایران به دست بریتانیا و شوروی، آبادان ـ تحقیر بریتانیا، جاسوسها و کودتا، جوهره شاه، بازگشت آیتالله خمینی، جنگ تحمیلی، بعد از جنگ: آیات شیطانی و خشونتها، پیدایش اصلاحطلبان، یازدهم سپتامبر و مسئله هستهای، «شکلات، جک، شکلات»، هاله نور، فتنه ۸۸، آن آدم توی گوشی و امنیت منتطقه و ایران میپردازد. پایانبخش کتاب نیز نتیجه: آینده ایران نام دارد.
جک استراو میگوید: «ایران بسیار کشور عجیبی است. مردم آن به جز اندکشماری، همیشه شاد و خوش هستند و از مواهب بسیار بزرگی برخوردارند: تخیلی غنی دارند و نوآوری و درک بالایی از فرهنگ و ادبیات و از همه مهمتر همه عاشق شعرند. البته بهشدت درگیر تاریخ خود هستند و سرگذشت ایران امروز، قصه کشاکش آنهایی است که میخواهند از این تاریخ رها شوند و آنها که میخواهند نگهش دارند.
یکی از مهمترین هدفهای نوشتن این کتاب در همین مساله بود که بدانید ایران امروز برآمده از چه تاریخی است و چرا مردم ایران این همه از ما بریتانیاییها بدشان میآید. صد البته که هر کشوری در جهان را با تاریخش میشناسند و تعریف میکنند اما در مورد خاص ایران، همین تاریخ، گاه دستاویزی در دست حاکمانی چون شاه شده که مردم را سرکوب کند و خواست خودش را به آنها بقبولاند.
میخواستم بدانید که چرا ایرانیها به رفتار دیگر کشورها با خودشان این همه حساسند و بهویژه از خیر بریتانیا اصلا نمیگذرند. ما در حافظه تاریخی ملت خود از قرن نوزدهم به این طرف هیچ ردی از ایران نداریم و حتی سالهای جنگ و سهدههای که از آن گذشته، چیزی در خاطره ما باقی نگذاشته. اما ایرانیها خوب ما را به خاطر دارند. نظرات ایرانیان در مورد اینکه از این پس باید چه بکنند و زندگی ایرانی باید چه شکلی باشد، بسیار متنوع و متفاوت است.»
یک دیپلمات باسابقه بریتانیا که در ایران خدمت کرده و البته جاهای دیگر دنیا را هم گشته بود، روزی به جک استراو گفته بود: «ایران عرفیترین کشور خاورمیانه است» برای حرفش هم دلیلی محکم داشت. این کشورها با سالها گذار از دوران اسلامی هنوز سنت زرتشتی کهنی چون نوروز را در دل خود نگه داشته سوای این نمادهای دیگری هم در عرف رایج ایرانن از درون تاریخ، حیا خود را حفظ کردهاند.
دیپلماتهای بریتانیایی به شوخی به هم میگویند ایران تنها کشور جهان است که هنوز بریتانیا را اَبَرقدرت میداند. برای بسیاری از ایرانیها اما این اصلا شوخی نیست. اگر اندکی تعمق کنیم خواهیم دید که ایرانیان با هر گرایشی به یاد شما خواهند آورد، این بریتانیا بود که به همراهی آمریکا موجب سقوط دولت دکتر محمد مصدق شد که به صورت دموکراتیک برسر کار آمده بود. کودتا علیه مصدق در سال 1332 رخ داد، اما زخم آن هنوز برای ما ایرانیها تازه است و انگار همین دیروز اتفاق افتاده است.
در حالی که ما در انگلستان همچنان خود را با آنچه که در حدود 80 سال پیش از جنگ جهانی دوم رخ داد، تعریف میکنیم، ایرانیانِ مدرن خود را با تجربه خونین جنگ 8 ساله با عراق تعریف میکنند که به تنهایی در مقابلش ایستادند.»
اینها یادداشتهای یک کارشناس مسایل سیاسی ایران و یا روزنامهنگار ایرانی نیست؛ بلکه بخشی از روایت جک استراو، سیاستمدار انگلیسی و وزیر خارجه انگلستان طی سالهای 2001 تا 2006 است. او همچنین ریاست هیئت اروپایی را در کنار دومینیک دو ویلپن و یوشکا فیشر، در جریان نشست مشترک وزیران خارجه اروپایی و هئیت ایرانی که در سعدآباد تهران دربار مسئله هستهای ایران برگزار شد، بر عهده داشت. همه اینها سبب شده تا با روایتی جذاب، مهم و پر از جزئیات به قلم یکی از مسئولان دولت کشوری روبهرو شویم که در دهههای گذشته همواره برای ارتباط با ایران مشکل داشته است.
«کار کارِ انگلیسیهاست» در پی روشن کردن همین مشکلات و پیچیدگیهای ارتباط با ایران است؛ این کتاب برای هر کسی که به ایران و مسائل آن علاقهمند است راهگشا است و کمک میکند تا فهم عمیقتر و بهتری از این کشور شگفتانگیز داشته باشد.
استروا در مقدمه کتابش اینچنین نوشته است: «ایران را نه سیاستمداران جهانی به درستی درک میکنند و نه عامه مردم دنیا. مشكل هم از اینجا آب می خورد که این کشور سوای وسعت زیادش، موقعیت راهبردی کاملا ویژهای دارد. جمعیت هشتاد میلیونیاش با آلمان برابر است و از بریتانیا بیشتر. با آن ذخایر نفتی انبوه، متوسط درآمدش البته پایین است اما اقتصادش در کمال شگفتی همچنان مقاومت میکند و در گردش است. آن هم پس از این همه تحریمی که به سرش فرود آمده و آن را پس رانده و البته حتی این تحریم ها ایران را در برخی جنبه ها کاملا مستقل و خودبسنده کرده است.
ایران با سه هزار سال قدمت، تاریخ قابل توجهی هم دارد و فرهنگی چنان غنی که ردپا و اثرش از ترکیه تا هند کشیده و در خود اسلام قابل ردگیری است و تازه این پایان راه نیست. در گذار این تاریخ ایران روابط چشمگیری هم با تمدن اروپایی و فلسفه غرب داشته اما رد جراحتهای عمیقی هم بر تن دارد. بارها این کشور توسط بیگانگان اشغال شده و حتی امروز هم در بعد بین المللی از کژفهمیها و دریافت اشتباه جهانیان رنج میبرد.
در آن منطقه که در دیگدمان گسستهای نژادی و مذهبی میجوشد، ایران ثبات خوبی داشته، هرچند همیشه بستر تنش در آن فراهم است. دونالد ترامپ در این خیال است که اگر ایران را تحت فشار زیاد بگذارد، حکومت آن سرنگون خواهد شد که به نظر من خیالی باطل و کودکانه است. خوشمان بیاید یا نه ایران نفوذ سیاسی غیرقابل انکاری در لبنان، سوریه، عراق، یمن، بسیاری از کشورهای خلیج فارس و افغانستان دارد.
حکومت ایران شاید از نظر ما تفاوتی با رژیم شاه نداشته باشد، اما باید حواسمان به این نکته هم باشد که همیشه زمینههای گفتگوی سازنده سیاسی با این حکومت فراهمتر از دوران پیشین بوده است. به همین خاطر است که من فکر میکنم در کل این حکومت بهتر از آنی است که آدمهای خارج از ایران فکر میکنند.
زمانی که وزیر امور خارجه بریتانیا بودم یک بند این کشور مرا مجذوب میکرد و البته شگفتزده، خشمگین و حتی سردرگم تقلا میکردم که سر از کارشان در بیاورم و این کار را رها نکردم و هنوز ادامه میدهم. سال ۲۰۰۱ من اولین وزیر امور خارجه بریتانیا بودم که بعد از انقلاب به این کشور میرفت و این آخرین بارم هم نبود. در آنجا رفقای خوبی هم پیدا کردم.
با این کتاب میخواستم ایران را به همه بشناسانم. روابط بین ایران و بریتانیا از حد تصور بسیاری خارج است و به ۵۰۰ سال پیش برمیگردد.
ایران همیشه خودش را تافته جدابافتهای از دنیا میانگاشته و روحیه ملی در مردم این کشور بسیار قدرتمند است. این کشور اگرچه مسلمان است، اما ابدا عرب نیست، شیعه است و نه سنی. شیوه زمامداری در این کشور هم کاملا ویژه است و چنان متکثر که انگار همه احزاب سیاسی را یکجا توی کاخ سفید بگذاری و از آنها بخواهی آمریکا را بگردانند. مردم این کشور را عاشقانه دوست دارم، هرچند در اکتبر ۲۰۱۵ از من و دو رفیقم و همسرم استقبال گرمی نکردند.»
«کار کارِ انگلیسیهاست» در 384 صفحه شمارگان 1100 نسخه و بهای 58 هزار تومان از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه منتشر شده است.
نظر شما