انیمیشن «سگی که مرض داشت»
«سگی که مرض داشت» به کارگردانی پروین تجوید، انیمیشن کوتاهی است که با اقتباس از داستان «سگی که قارقار میکرد» نوشته فریبا کلهر تولید شده است. «سگی که قارقار میکرد» مجموعه چند داستان ساده است و با تصویرگری راشین خیریه در سال 1383 از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است. نویسنده در این کتاب داستان سگی را بیان میکند که به مرض عجیبی دچار شده و نمیتواند درست واقواق کند. گاهی میگوید: واق، میو، واق گاهی میگوید: واق، قار، واق، و صداهای دیگر. وقتی پیش دکتر میرود دکتر از دست او خیلی عصبانی میشود، چون میفهمد که سگ شکمو گربه و کلاغ و… را خورده است. او گربه و کلاغ و… را از گلوی سگ ناقلا بیرون میکشد ولی ناگهان سگ به او حمله میکند.
پروین تجوید، پویانمایی «سگی که مرض داشت» را با محوریت انیمیت و حرکت به سفارش اداره کل امور سینمایی و تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان تولید کرده است. او که پیش از این پویانماییهای «فاخته تنها»، «قصه خاله رعنا و عمه نساء»، «قصه پنیرک»، «زیباترین آواز»، «به یاد خدا»، «کشاورز و خروس» و «سلطان و آهو» را به تهیه کنندگی کانون ساخته درباره چگونگی انتخاب این اثر برای اقتباس به ایبنا میگوید: کانون یکسری از کارگردانها را دعوت کرده بود و قرار بود ایدههایمان برای ساخت پویانمایی را از کتابهای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان بگیریم. من هم کتاب «سگی که قارقار میکرد» نوشته فریبا کلهر را انتخاب کردم.
کتاب و نوشته پایه اصلی کار سینماست
این کارگردان در ادامه میافزاید: البته این کتاب دیالوگمحور بود و به دلیل اینکه من نمیخواستم دیالوگ داشته باشد و میخواستم بیشتر کار در حرکت ارائه شود، تغییراتی در آن ایجاد کردم. فقط ایده اولیه را از این کتاب گرفتم یعنی در «سگی که قارقار میکرد» هم سگ مورد نظر، همه چیز خورده بود ما هم در «سگی که مرض داشت» همین کار را انجام دادیم اما با تمرکز بر حرص سگ و طمع سگی را نشان دادیم که نمیتواند خودش را عوض کند و کاری که عادت به انجامش دارد را مدام تکرار میکند.
او قابلیت کتابهایی که در حال حاضر در زمینه ادبیات کودک و نوجوان منتشر میشود را برای تولید فیلم بالا میداند و میگوید: باید توجه داشت که فیلد کتاب از فیلم و فیلمنامه جداست و بیشتر براساس توصیف و متن است و وقتی میخواهیم کار سینمایی انجام دهیم، نمیتوانیم بگوییم متن مورد نظر قابلیت مطرح شدن در فیلم برای مخاطبان در همه جای دنیا را دارد. درحالی که وقتی فیلم متن ندارد و تمرکز بر حرکت است، هرکسی با هر زبان و هر فرهنگی میتواند آن را درک کند. وقتی فیلم، متن داشته باشد باید ترجمه شود و فضای قصه باید برای مخاطب شناخته شده باشد تا بتواند آن را درک کند. به همین دلیل این کتابها برای کشور ما عالیاند اما اگر بخواهیم فراتر از کشور خودمان برویم فقط میتوانیم به عنوان ایده از آنها استفاده کنیم و تغییراتی در آنها ایجاد کنیم.
به گفته تجوید، کتاب و نوشته پایه اصلی کار سینماست و اقتباس از کتاب در رشد و توسعه و بهتر دیده شدن ادبیات کودک و نوجوان تاثیر زیادی دارد.
این کارگردان درباره سایر فعالیتهایش نیز میگوید: درحال حاضر هم دو طرح نوشتهام که مشغول کار کردن روی آنها هستم. فعلا تصمیم ندارم روی کتاب دیگری کار کنم چون کتابها اکثرا مبنایشان براساس دیالوگ و صحبت است و کمتر پیش میآید تصویر، محور اصلی داستان باشد.
پویانمایی «باد دوچرخه سوار»
پویانمایی «باد دوچرخه سوار» به کارگردانی نازنین سبحانسربندی اثر دیگری در سیوششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران است که از داستان «باد دوچرخه سوار» نوشته فرهاد حسنزاده اقتباس شده است. «باد دوچرخه سوار» یکی از داستانهای کتاب «پیتیکو پیتیکو» است که با تصویرگری علی خدایی در سال 1391 از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده و بعد از «نمکی و مار عینکی» دومین اثر اقتباسی فرهاد حسنزاده است.
فرهاد حسنزاده در این باره به ایبنا میگوید: ساخت این پویانمایی یکسال پیش آغاز شد. زمان ساخت آن دو بار رفتم و بخشی از مراحل ساخت را دیدم و اخیرا کار نهایی را برایم فرستادند. این پویانمایی براساس یکی از داستانهای کتاب «پیتیکو پیتیکو» با عنوان «باد دوچرخهسوار» ساخته شده و یکجور اقتباس طبق نظر نازنین سبحانسربندی است و در انتهای کار تغییری داده که مربوط به برداشت و سلیقه هنری خودش میشود.
حتی ممکن است این تغییرات با سلیقه من جور درنیاید اما من احترام میگذارم چون فکر من را با زبان دیگری بیان کرده است. البته تغییرات کم است اما نشان دهنده تفاوت هنر سینما با ادبیات است که در ادبیات چیزهایی بیان میشود که ممکن است خیلی احساسی باشد تا تصویری. مانند وقتی که ما یک اثر کهن را به زبان امروزی بازآفرینی میکنیم.
«باد دوچرخهسوار» خیالانگیز است
او در ادامه به ویژگیهای این اثر اشاره میکند و میگوید: یکی از ویژگیهای این اثر خیالانگیزی آن است، حتی اسم «باد دوچرخهسوار» نیز بار معنایی و خیالانگیزی در ذهن دارد؛ بادی که در حالت عادی آرام است و وقتی شدید است تبدیل به طوفان میشود و ویرانگر است. انیمیشن هم با دنیای تخیل و خیالپردازی سروکار دارد. شاید اگر یک رمان رئال بود اهمیتی برای تبدیل به انیمیشن نداشت.
تعاملی بین دنیای ادبیات و سینما وجود ندارد
حسنزاده سهم ادبیات کودک و نوجوان در اقتباس سینمایی را خیلی کم میداند و میگوید: سهم ادبیات کودک و نوجوان در اقتباس سینمایی در حدی نیست که قابل گفتن باشد. درواقع تعاملی بین دنیای ادبیات و سینما وجود ندارد و سینماگران راه خودشان را میروند و از منابعی که به شکل داستانی بهصورت بالقوه وجود دارند استفاده نمیبرند و تعداد کارگردانان سینمایی که به این حوزه توجه کنند، کم است.
به گفته نویسنده «هستی» در ادبیات کودک و نوجوان قابلیتهایی برای اقتباس وجود دارد. اگر کارگردانها به سراغ اینها بیایند میتوانند اثری را پیدا کنند. چون جوینده یابنده است.
پویانمایی «زرزری کاکلزری»
پویانمایی «زرزری کاکلزری» به کارگردانی مهین جواهریان اثر دیگری است که از «گلزری کاکلزری» اثر افسانه شعباننژاد اقتباس شده است. این کتاب یک جلد از مجموعه «بازی، شعر، نمایش» است که با تصویرگری راشین خیریه در سال 1385 از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان منتشر شده است.
عنوانهای این مجموعه عبارتند از: «گلزری کاکلزری» «ماه تیتی کلاه تیتی»، «گرگم و گله میبرم» «دست و دست و دست نخود و عدس»، «کفش توری گل بلوری» و «ارنگ ارنگ بگو چه رنگ». بازیهای نمایشی این مجموعه، تلفیقی است از بازی، شعر و نمایش که مربیان میتوانند آنها را با ابتکار خود و کمک کودکان به اجرا درآورند و بدین گونه کودکان را در یادگیری راحتتر یاری دهند.
افسانه شعباننژاد درباره این مجموعه به ایبنا میگوید: بازیهای نمایشی مجموعه «بازی، شعر، نمایش» تلفیقی از بازی، شعر و نمایش هستند که با الهام از ترانههای موجود در ادبیات عامیانه و با موضوع طبیعت سروده شدهاند. کودکان با آثاری از این دست احساس نزدیکی بیشتری میکنند و این آثار آنها را در سرگرم شدن و یادگیری بهتر و بیشتر یاری میکند. این مجموعه از سوی کانون پرورش فکری منتشر شده بود و بعد از آن من 9 جلد دیگر هم به آن اضافه کردم که سه جلد آن از سوی نشر لوپهتو منتشر شده، سه جلد آن آماده چاپ و سه جلد دیگر هم در دست تصویرگری است.
از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکایت میکنم
او درباره اقتباس از این مجموعه میگوید: خانم جواهریان پویانمایی «زرزری کاکلزری» را با اقتباس از «گلزری کاکلزری» انجام داده و در این زمینه با هم دو بار نشست داشتیم و تصویرها را قبل از تولید دیدم و درباره متن باهم صحبت کردیم. البته قرار بود قبل از تولید اثر، از سوی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان قرارداد جداگانهای برای ساختن انیمیشن درباره این اثر و همچنین اثر دیگری از من با عنوان «گرگم و گله میبرم» با من بسته شود، که انجام نشد و بعد از پیگیریهایی که از امور سینمایی کانون پرورش فکری داشتم، به من گفتند که هنوز کار تولید نشده است، درحالیکه این پویانمایی در جشنواره فیلم اصفهان هم حضور داشته و جایزه برده است و من بیاطلاع بودم و علیرغم میلم میخواهم از کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شکایت کنم.
شعباننژاد درباره تغییر نام اثر میگوید: من در جریان تغییر نام هم نبودم اما مهین جواهریان معتقد بود «گل زری» را بیشتر برای دختران به کار میبرند و شاید به این دلیل بهجای آن از «زر زری» استفاده کرده است.
کودک در سینمای ایران مظلوم واقع شده است
او درباره ویژگی این کتاب نیز توضیح میدهد: بیشتر کارهای من تصویری است، این کتاب هم تصویری است و بهراحتی به شکل انیمیشن درمیآید. البته «گل زری کاکل زری» قبلا هم در شیرخوارگاه آمنه از سوی بچهها اجرا شده است. از سویی اغلب کارهای مهین جواهریان روی موضوعات عامیانه است و بیشتر شعرهای مجموعه «بازی شعر نمایش» هم الهام گرفتهام از ترانههای عامیانه است.
شعباننژاد در پایان به بیتوجهی به ادبیات کودک در اقتباسهای سینمایی اشاره میکند و میگوید: ادبیات کودک در اقتباسهای سینمایی دیده نمیشود و کودک در سینمای ما مظلوم واقع شده است. قبلا کارهای بیشتری در حوزه سینمایی برای کودکان انجام میدادند اما الان تعدادشان کاهش یافته است و بیشتر به دنبال تولید اثر در حوزه بزرگسال و شرکت در جشنواره و جایزه گرفتن رفتهاند. اگر کار خوب ساخته شود در بهتر دیده شدن ادبیات کودک هم تاثیر دارد.
نظر شما