«شب کتاب و سینما»ی جشنواره فیلم کوتاه تهران برگزار شد؛
جمال میرصادقی همانند ساعدی و احمد محمود نویسندهای تماموقت است
در «شب کتاب و سینما» و تقدیر از جمال میرصادقی مطرح شد که جمال میرصادقی همانند غلامحسین ساعدی و احمد محمود نویسندهای تمام وقت است و اینها تا آخرین روزهای زندگی خود مینوشتند؛ این امر درسی است برای نویسندگان ما که نویسنده پاره وقت نداریم.
این بزرگداشت در «شب کتاب و سینما» جشنواره فیلم کوتاه، از استادان میمنت ذوالقدر و جمال میرصادقی به پاس نیم قرن تلاش ایشان در حوزه ادبیات داستانی برگزار شد و از کتابهای تازهای که در انجمن سینمای جوانان ایران انتشار یافت رونمایی شد. در این مراسم سیدصادق موسوی مدیرعامل انجمن سینمای جوانان ایران، فرجالله رجبی و علی اکبری نمایندگان مردم شیراز، سیدسعید میرمحمدصادق معان فرهنگی موسسه خانه کتاب، آسیه جوادی محقق و نویسنده و جمعی از دوستداران ادب و هنر حضور داشتند.
قدمت و جوایز جشنواره فیلم کوتاه تهران نشان دهنده اعتبار آن است
در ابتدای برنامه سید صادق موسوی ضمن بیان این که جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران مهمترین جشنواره خاورمیانه است اظهار کرد: سیوشش سال از عمر این جشنواره میگذرد و بر اساس مولفههای شناخته شدهای که ما برای رتبهبندی در نظر داریم عرض من قابل ارزیابی است. قدمت جشنواره و حضور داوران، مدرسان، شخصیتهای بینالمللی حوزه فیلم کوتاه، جوایز نقدی جشنوارهها و استقبال مخاطبان مجموعه مولفههایی هستند که اعتبار و وزن جشنواره مشخص میکنند. برای مثال امسال 5700 فیلم از 111کشور جهان برای حضور در این رقابت ارسال شد و در نهایت ما 50فیلم از 25 کشور جهان را انتخاب کردیم.
وی در ادامه افزود: میخواهم عرض کنم جشنواره فیلم کوتاه چنین اعتباری دارد خوشبختانه از سالهای گذشته دبیران وقت و مدیران وقت انجمن به ضرورت پیوست فرهنگی بین صنعت تصویر و ادبیات داستانی پی بردند و امسال پنجمین سالی است که با خانهکتاب همکاری میکنیم؛ همچنین اولین سالی است که بنیاد ادبیات داستان ایرانی به جمع ما اضافه شده است. در سالهای گذشته برای ما روشن شد که بهترین آثار ما که در مرحله نهایی جشنواره اصولا جایزه بزرگ یا جایزه ویژه هیئت داوران را دریافت کردند آثار اقتباسی از ادبیات داستانی بود.
بخش بعدی شب کتاب و سینما به رونمایی از کتاب اختصاص داشت، و نویسندگان هرکدام از کتابها پشت تریبون قرار گرفته و چند کلمهای درباره اثر خود صحبت کردند.
سینمای ایران رغبت زیادی به ادبیات ندارد
محمد قاسمزاده نویسنده کتاب «این سو واقعیت، آن سو خیال» اظهار کرد: سابقه ادبیات از سابقه رشتههای مختلف علوم انسانی مانند تاریخ بیشتر است و همه پس از ادبیات خلق شدند. سینما از روزی که به وجودآمده در تمام کشورها نگاهی به ادبیات داشته است. آثار بزرگ ادبی در جهان گاهی چندین و چندبار توسط کارگردانهای مختلف به صورت فیلم سینمایی درآمده است اما متاسفانه سینمای ایران رغبت زیادی به ادبیات ندارد؛ من علل واقعی آن را نمیدانم، چه بسا نشستهای متعددی داشته باشیم که هم نویسندگان شرکت کنند و هم سینماگرها که به این عارضه عدم توجه سینما به ادبیات پی ببریم.
وی در ادامه افزود: ادبیات در ایران و در هر کشور دیگری هم قابل تبدیل به سینماست و هم این قابلیت را ندارد، بعضی نویسندگان آنچنان ذهنی مینویسند که آثارشان قابلیت تبدیل به فیلم را ندارد، این نویسندگان به زبانورزی میپردازند و اثری خلق میکنند که اثر سینماگران را برنمیانگیزد. زمانی که داستان به تصویر نزدیکتر شود سینما را جذب خود میکند؛ به این دلیل شما در این کتاب دو جلدی ممکن است نام بعضی از نویسندگان مطرح ایران را نبینید.
این نویسنده همچنین بیان کرد: ما در بررسی داستان کوتاه معاصر فارسی نگاهمان به پیوند سینما و ادبیات بود و از جمالزاده شروع کردیم تا نویسندگانی که تازه اولین اثرشان را منتشر کردند. قصدمان این است که فیلمسازان جوان در انجمن سینما در همان ابتدای آموزش ادبیات را بشناسند.
او با اشاره به این که یکی از معضلات ادبیات و هنر ما در دوران معاصر این است که تئاتر و سینمای ما ادبیات داستانی ما را نمیشناسد و ادبیات داستانی ما نیز تئاتر و سینما را نمیشناسد اظهار کرد: اینها باید در یک فضاهایی به هم نزدیک شوند و همدیگر را بشناسند. ما نویسندگانی داشتیم که هم داستان مینوشتند و هم نمایشنامه و در هر دو صاحب اعتبار بالا بودند که میتوان به غلامحسین ساعدی اشاره اما امروزه چنین امری را کم داریم.
ارتباط بین سینما و ادبیات قبل از انقلاب بیشتر بود
سعید عقیقی از دیگر نویسندگانی بود که کتابش در شب کتاب و سینمای سیوششمین جشنواره فیلم کوتاه تهران رونمایی شد. این نویسنده در ابتدا ضمن بیان این که کتاب «داستانگویی در فیلم کوتاه» دو بخش معین دارد که از یکدیگر جداست گفت: در بخش اول «معیارها»، شاخصهای معینی برای کلیدواژههای مرتبط با فیلم کوتاه به شکل تئوریک بسط پیدا میکند و مصادیق آن را توضیح میدهد و تقریبا مصادیقی که در این کتاب عنوان میشود چیزی بین 750تا 800 فیلم کوتاه دوباره ویژه این کتاب دیده شده برای این که از بین آنها مصادیق و مثالهایی انتخاب شود. از 1928 تا 2018 میتوانید مثالهایی در این کتاب پیدا کنید که دورهها و دهههای مختلف را در برمیگیرد.
وی در ادامه بیان کرد: بخش دوم «درس گفتارها» شامل قطعههای مختلفی از جلساتی است که بعضیشان به یکدیگر پیوسته است و برخی دیگر از دورههای مختلف کارگاه فیلم کوتاه انتخاب شده است. آنچه که در کتاب اهمیت دارد جنبه آموزشی آن است.
این نویسنده همچنین افزود: محمد قاسمزاده درست میگوید، ارتباط بین سینما و ادبیات مقداری ضعیف است شاید قبل از انقلاب مقداری بیشتر بود؛ در دهه 60 زیاد بود و هر چقدر در دهه 70 و 80 پیش رفتیم این ارتباطها کم و کمتر شد و یک دلیل هم داشت، شناخت اسکلت درام بیش از اقتباس ادبی اهمیت دارد یعنی شناخت ریتم و عناصری مانند ایده محرک به ویژه در فیلمنامه کوتاه، نحوه گسترش داستان در فیلمنامه کوتاه که کاملا با فیلم بلند متفاوت است باید به آن توجه شود.
وی ضمن بیان این که ما آثار آموزشی کم داریم و تا این لحظه شاید یکی دو کتاب در زمینه فیلمنامه فیلم کوتاه باشد که هر دو ترجمه است کار شده و اغلب مثالهایشان از فیلم بلند است و این خود نوعی تشتت ایجاد میکند اظهار کرد: در این کتاب از این مسئله پرهیز شده و از فیلمسازان فیلم کوتاه ایرانی مثال هست تا «سگ اندلوسی» لوئیس بونوئل. به نظرم آنچه که شاید برای علاقهمندان فیلمنامه کوتاه در ایران تازه باشد این نکته است که چطور میتوان از اجزا استفاده کرد و این اجزا را از یک سو با دانش فیلمنامهنویس و از سوی دیگر با روانشناسی نویسنده مرتبط کرد.
فرصت الدوله شیرازی شناخته شده نیست
کتاب «فرصتالدوله شیرازی» اثر محمدحسین صالحی نیز از دیگر آثاری است که به همراه فیلم مستند «آثار عجم» رونمایی شد، نویسنده درباره این کتاب گفت: اولین باری که من با فرصتالدوله شیرازی آشنا شدم زمانی بود که در شیراز به کارگاه یکی از اساتید قلمزنی رفتم و تنگ قلمزنی را به من نشان داد که نقوش بسیار زیبایی از تخت جمشید روی آن قلمزنی شده بود و به من گفت که این تنگ مربوط به صدوشصت سال پیش است و کسی که این اثر را قلمزنی کرده یکی از هنرمندان قلمزنی شیراز به نام محمداسماعیل شیرازی است و نقشی که روی این میبینید کار شخصی است به نام فرصت شیرازی.
وی ضمن اشاره به این که نسبت به خدماتی که فرصت شیرازی انجام داده بسیار کم شناخته شده است و به نظر من باید بیشتر از این درباره آثار و کارهای او تحقیق شود بیان کرد: این کتاب را حدود ۱۰سال پیش تالیف کردم و منتشر شد و امسال دوباره با تغییراتی باز نشر یافت و مستندی که حسن نقاشی ساخت به زوایای پنهان فرصت شیرازی میپردازد. محمد تهامینژاد، رضا عسگری، ناصر فکوهی، محمد هاشمی و محمدجواد احمدینیا مقالاتی را به کتاب «فرصتالدوله شیرازی» افزودند که به غنای اطلاعات این اثر کمک کرد.
اطلاعات زیادی از فرصتالدوله شیرازی در دست نیست
حسن نقاشی کارگردان و تهیه کننده فیلم «آثار عجم» که مستندی بر اساس زندگی فرصتالدوله شیرازی است پشت تریبون حاضر شد و درباره این فیلم اظهار کرد: من به طور اتفاقی چاپ سنگی کتاب «آثار عجم» را خواندم و علاقه داشتم تا فیلمی در این زمینه بسازم؛ تحقیقات بسیاری انجام دادم ولی اطلاعات زیادی از او به دست نیاوردم، تا این که در زمان ساخت فیلم «شاه جهان» خانواده زرتشتی که من کمک میکردند نامهای به من دادند و یکی از آن نامهها، نامهای بود که فرصت شیرازی به ارباب خسرو شاه جهان نوشته بود؛ به قدری این نامه غمگین بود و روی من تاثیر گذاشت که عهد کردم موجبات ساخت فیلم را فراهم کنم. از آنجا که فرصت هم نوازنده خوبی بود و هم عکاس خوبی، تصمیم گرفتیم از عکسهایی که در آرشیوهای خصوصی وجود داشت استفاده کنیم.
بررسی اثر موسیقی بر روند طب در «بحورالالحان»
محمدحسین فرصت یکی از افراد حاضر در این مراسم بود که به گفته حسن نقاشی با خانواده فرصتالدوله شیرازی نسبتی داشت؛ از او دعوت شد تا چند کلمهای درباره این دانشمند و هنرمند صحبت کند.
محمدحسین فرصت درباره زندگی فرصتالدوله شیرازی بیان کرد: به نظر من زندگینامه او را باید به سه قسمت تقسیم کنیم؛ قسمت اول جد او میرزا نصیر که طبیب مخصوص کریمخان زند بوده و فرصت شیرازی تحت تاثیر او بود. میرزا نصیر کتابی درباره موسیقی و طب دارد که آثار موسیقی را بر روند طب بررسی میکند که نتیجه آن در کتاب «بحورالالحان» فرصت شیرازی متجلی میشود.
وی همچنین افزود: بخش دوم زندگی این دانشمند استفاده از درس شیخ مفید است. حقیقت این است که اگر بخواهیم نمونه فارسی لئوناردوداوینچی را تصور کنیم به نظر من فرصتالدوله شیرازی است زیرا او در موسیقی، معماری، طب، علوم قدیم و هیئت قدیم و جدید صاحب کتاب است و نظریاتی دارد. دوره سوم زندگیاش نیز به آشنایی با سیدجمالالدین اسدآبادی مربوط است.
چرا همه داستانها قابلیت تبدیل به فیلم ندارند؟
ادامه برنامه شب کتاب و سینما به تجلیل و تقدیر از جمال میرصادقی و میمنت ذوالقدر اختصاص داشت که در همین راستا از انسیه ملکان یکی از شاگردان جمال میرصادقی دعوت شد تا چند جملهای درباره این نویسنده و مدرس بگوید.
انسیه ملکان ضمن اظهار خوشحالی از آشتی سینما با داستاننویسی بیان کرد: محمد قاسمزاده مطلب مهمی را بیان کردند که چه آثاری را انتخاب کنیم که بتوان به فیلم تبدیل کرد، در سینما همیشه این موضوع مطرح است که چرا همه داستانها قابلیت تبدیل به فیلم ندارند؟ این مبحث در کلاسهای میرصادقی مطرح بوده و مقولهای است مربوط به نثر.
وی افزود: آثار کلاسیک ما اغلب نثر توضیحی و توصیفی داشتند و این نوع نثر جایگاه زیادی برای تبدیل به فیلم ندارد به این دلیل که مرتب در این نوع آثار گفتار داریم و هیچگونه آیکون نمایشی وجود ندارد. در تعاریفی که از داستان کوتاه شده از زمان ادگار آلن پو تا به الان و تغییراتی که در نثر داستاننویسی ایجاد شده، نثر امروز نثر بازگویی و بازنمایی است. حال نثرهایی که بازنمایی میکنند آیکونهای نمایشی زیادی دارند؛ یعنی معادلهای تصویری دارند. میرصادقی در کلاسهایش بر عناصر داستان تکیه دارد و اسرار میکند استعداد خیلی نمیتواند عامل پیشبرنده نویسنده باشد.
این نویسنده همچنین بیان کرد: این عناصر برای یک فیلمساز نیز میتواند مفید باشد و برای اقتباس از آنها استفاده کند، ازجمله عناصری که میرصادقی روی آن تاکید دارد حقیقتمانندی، درونمایه، پیرنگ زاویه دید است. او معتقد است که باید از خود و تجربیات زیسته خود نوشت و کسی که چنین مینویسد اثرش ایرانی است و میتواند جهانی شود زیرا نگاه جهان به داستانهای بومی است.
اولین داستانم واسطهای برای ازدواج شد
جواد عاطفه متن لوح تقدیر اهدایی به جمال میرصادقی را خواند و آسیه جوادی، علی اکبری و فرجالله رجبی روی صحنه آمدند تا جوایز این استاد ادبیات را اهدا کنند.
پس از آن جمال میرصادقی با اشاره به این که این جلسه یادآور خوابی است برای او اظهار کرد: اولین بار داستان من در مجله سخن منتشر شد، با یکی از دوستان رفته بودیم کفش بخریم، موقع برگشت مجله را خرید و گفت بیا که داستانت چاپ شد و من بدو و او بدو تا رسید به جایی که دبیرستان بود و دخترخانمها تازه از مدرسه آزاد شده بودند؛ داد زد گفت خانمها بیایید یکی از مشاهیر آینده آمده؛ همه سوار ماشین شدند و رفتند. چند وقت بعد خواب دیدم که در چنین جلسهای هستم و از من تجلیل میکنند بعد یکی آمد و گفت جلسه برای تو نیست مرا بیرون کرد.
وی همچنین گفت: فکر میکردم داستانم چاپ شده پس همه مرا میشناسند ولی هیچکس اعتنا نمیکرد. روزی در دانشگاه روی سکو نشسته بودم و همشاگردی ما همین خانومی که اسمش اینجاست (میمنت ذوالقدر)، داشت رد میشد؛ گفتم شما داستان من را خواندهای، گفت نه میخرم و میخوانم، گفتم نه من مجله دارم و میآورم، مجله را بردم و واسطه شد، ادامه پیدا کرد و ازدواج کردیم.
بهرام صادقی و تقی مدرسی به راههای دیگری رفتند
محمد قاسمزاده در پایان این شب درباره جمال میرصادقی گفت: میخواهم به چند ویژگی این نویسنده اشاره کنم، نویسنده باید در زندگیاش نویسنده تمام وقت باشد و از زمانی که میرصادقی شروع به نوشتن کرد تمام زندگیاش در داستان خلاصه شده. او نویسندهای است که دچار اعوجاج نشده و مطابق مد روز داستان نمینویسد بلکه مطابق ذهنیت خود داستان مینویسد و شیوهاش را به این دلیل که امروزه داستانی پسندیده میشود تغییر نمیدهد.
وی ضمن اشاره به این که در دهه سی زمانی که میرصادقی شروع به نوشتن کرد همزمان این پنج نفر غلامحسین ساعدی، احمد محمود، جمال میرصادقی، تقی مدرسی و بهرام صادقی شروع به کار کردند اظهار کرد: بهرام صادیقی و تقی مدرسی کم کارند هر دو به راههای دیگری رفتند و نویسنده تمام وقت نبودند. ساعدی، محمود و میرصادقی نویسندگان پرکاری هستند که متاسفانه دونفرشان در بین ما نیستند، اما هر سه تمام وقت به داستان فکر میکردند. ساعدی و محمود تا آخرین روزهای زندگی خود مینوشتند این درسی است برای نویسندگان ما که نویسنده پاره وقت نداریم.
محمد قاسمزاده در پایان گفت: ویژگی دیگر جمال میرصادقی که ساعدی و احمد محمود نداشتند این بود که شروع کرد به آموزش تکنیکهای داستاننویسی. اساتید داستان نویسی یک راه کجی را بنا نهادند که جمال میرصادقی به آن راه نرفت؛ آن راه هم تلقین به شاگردان است که شبیه من بنویسد. خوشبختانه او این ویژگی را ندارد و پر بال شاگردان را باز میگذارد.
نظر شما