گزارش ایبنا از آیین متفاوت کتابگردی در گرگان؛
ممکن است چاره و راهحل گرانیها در یکی از همین کتابها باشد
همزمان با بیست و هفتمین دوره هفته کتاب، آیین کتابگردی با شعار «من هم میآیم» با حضور مسئولان، مؤلفان و ناشران گلستانی از میدان شهرداری تا کتابفروشیهای خیابان امام خمینی (ره) گرگان برگزار شد.
این گروه دوستدار کتاب و کتابخوانی در یک راهپیمایی فرهنگی از میدان شهرداری گرگان حرکت خود را آغاز کرده و باهدف تبریک هفته کتاب و اهدای گل، سری به کتابفروشیهای «دانشجو»، «فرهنگ»، «جلالی» و ... واقع در خیابان امام خمینی (ره)، زدند و در میانه مسیر به شهروندان گرگانی کتاب هدیه دادند.
امسال برخلاف سالیان گذشته که در روز کتابگردی عموماً به سراغ مسئولان و کتابفروشها میرفتیم و نظرات آنها را جویا میشدیم؛ به سراغ مردم شهر گرگان رفتیم؛ عابرانی در حال گذر از خیابانها و پیادهروها که بهیکباره با کاروانی از اهالی قلم و مسئولان روبرو شدند که با رویی گشاده ضمن تبریک هفته کتاب و کتابخوانی به آنها کتاب هدیه دادند. در ادامه این گفتگوها از نظر مخاطبان میگذرد.
«فاطمه نوربخش» بانوی میانسالی که خانهدار است و با کودکش برای خرید به خیابان امام خمینی (ره) گرگان آمده بود، به ما گفت: تا به حال با اینچنین حرکت فرهنگی روبهرو نشده بود که بهیکباره کسانی را در خیابان ببیند که به مردم کتاب هدیه میدهند.
وی درحالیکه کتابی را که هدیه گرفته به ما نشان میدهد، گفت: امشب برای من و هم بچهام که تازه الفبا را آموخته، شبی خاطرهانگیز است. از محتوای کتاب آگاه نیستم اما این هدیه باعث شد امشب حتماً آن را بخوانم و شاید انگیزهای بشود که بعد از مدتها کمی کتاب بخوانم.
«رضا احمدی» که خود را فرهنگی معرفی میکند و از بازارچه نعلبندان واقع در خیابان امام خمینی (ره) برای خانواده میوه خریده، اظهار کرد: ذهنم درگیر گرانی بود. همین چند قلم میوه را حدود 100 هزار تومان خریداری کردم، اما با دیدن این جمعیت آنهم این موقع از شب که هوا دارد سردتر میشود، کمی ذهنم آزاد شد.
وی گفت: نفس هدیه دادن بهخصوص کتاب خیلی خوب است. البته امیدوارم در تمام سال اتفاق بیفتند؛ نه اینکه صرفاً بهرایگان کتاب هدیه بدهند بلکه فعالیتهای ترویجی آنهم رودررو و در میان مردم صورت بگیرد.
«سجاد خلیلی» دانشآموزی که بدش نمیآمد کتابهای بیشتری را از این کاروان فرهنگی هدیه بگیرد، گفت: راستش بدم نمیآمد کتاب بیشتری هدیه بگیرم؛ نه اینکه همش را برای خودم بخواهم بلکه میخواستم برای خواهر و برادرهایم هم کتاب بگیرم. البته همین کتابی که هدیه گرفتم (گزیده شعر گنبدکاووس ناشر امرتات) فکر نکنم به سن و سال من بخورد و بیشتر به سن خواهرم که دانشجو است و شعر دوست دارد، میخورد.
خلیلی ادامه داد: ما در مدرسهمان کتابخانه داریم اما راستش را بخواهید بجز یکبار، دیگر به آنجا نرفتم. دروغ است که بگویم مثلاً همین شنبه به آنجا میروم اما با دیدن اینهمه آدم که برای کتاب راهپیمایی کردند، به نظرم واجب شد در اولین فرصت سری به کتابخانه مدرسهمان بزنم، فقط امیدوارم کتابهای تخیلی و پلیسی داشته باشند.
در ادامه «رضا شهری» دانشجویی که گویا با آیین کتابگردی آشنا بود و خود در حال بازگشت از یکی از همین کتابفروشیهای فعال در طرح پاییزه بود، گفت: چند سال پیش از طریق تلویزیون با کتابگردی آشنا شدم اما فکرش را نمیکردم در شهرم گرگان با آن روبهرو بشوم. در مجموع طرح خوبی است منتهی اگر بهصورت فصلی و یا اگر این طرح مردمیتر بشود، به نظرم بهتر است.
در دقایق پایانی آیین کتابگردی بانوی جوانی که اصرار دارد خواستههایش را بگوید اما خود را صرفاً «حسینی» معرفی کرده و از گفتن نامش امتناع میکند، باور دارد آیین کتابگردی سنت ارزشمندی است؛ به شرطی که کاروانهای متعددی در سطح شهر و در مسیرهای مختلف راهپیمایی کنند. همچنین نقش مردم پررنگتر شود و کتابهای کاربردیتر به مردم و عابران هدیه داده شود.
وی که به نظر میرسید همچنان حرفهای ناگفتهی زیادی دارد، درحالیکه به خانوادهاش ملحق میشد، گفت: کتابگردی حرکت فرهنگی خوبی است، حتی در روزهایی که از گرانی نمیدانیم به چه و کجا پناه ببریم. هرچند ممکن است چاره و جواب و راهحل گرانیها در یکی از همین کتابها باشد.
نظر شما