علی خدایی در ابتدای جلسه رونمایی از این کتاب گفت: خیلی خوشحالم که آدمهای چهارباغ را اینجا کنار هم در رونمایی «آدمهای چهارباغ» میبینم. داستانهای این کتاب نیز درباره اصفهان و چهارباغ هتل جهان است و چند شخصیت اصلی در این داستانها حضور دارند که شکلگیری آنها خودش داستانی دارد.
وی ادامه داد: 6 سال پیش ایمان پاکنهاد از من خواست برای صفحه آخر روزنامه اعتماد، داستانی درباره اصفهان بنویسم که در 12 شماره چاپ و سپس تعطیل شد. دو سال بعد علی مطلبزاده از من خواست که باز با اعتماد همکاری کنم و روزهای پنجشنبه باید مینوشتم؛ «آدمهای چهارباغ» از ناداستانهایی که کار میکردم و آنجا مینوشتم، شکل گرفت.
خدایی افزود: یک بار دیگر در بازه زمانی روزنامه تعطیل شد و بعد از آن به خواسته احمد غلامی برای روزنامه شرق مینوشتم. کم کم از روایت آدمها به سمت روایت عادله دواتچی و با روایتهای او به هتل جهان رفتم و عادله دواتچی درواقع کدبانوی هتل است.
این نویسنده در ادامه افزود: در همین دوره بود که شهردار اصفهان نیز بحث توجه به شهر و گردشگری را مطرح کرد، بحث زنده کردن هتل جهان هم مطرح شد و این کتاب پاسخی است که برای جلب گردشگر به شهر اصفهان دادهام؛ شهری که بسیار به آن علاقه دارم. برای من نوشتن داستانهای این کتاب مثل عکاسی بود. در طی روایت داستان از روز به شب میروید و در شب آدمها را راحتتر از بخش روز کتاب میبینید و در قسمتهای شب راحتتر، از خودشان روایت میکنند.
خدایی با اشاره به استفاده از اصطلاخات گویش اصفهانی نیز گفت: کتاب در ابتدا زبان و اصطلاحات اصفهانی بیشتری در خود داشت اما برای چاپ کمی تعدیل شد تا کسانی که اصفهانی نیستند نیز بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
در ادامه این نشست،حشمتالله انتخابی گفت: با خواندن این کتاب تصویر زندهای از چهارباغ و آدمهای آن دیدم. از نظر من تنها هنرمندان هستند که نبض شهر را حس میکنند و آن را زنده میبینند و کاری میکنند که شهر زنده بماند. با خواندن این کتاب از اول خیابان چهارباغ خاطرات برایم زنده شد و فقط خاطره بازی نکردم بلکه شهر برایم زنده تصویر شد.
این نویسنده در ادامه گفت: من چهارباغ را مثل پازلهای تکه تکه از اول سی و سه پل تا رستوران مهاراجا و ایوان مدرسه چهارباغ و بازار هنر و سینما ایران و سینما مایاک تکه؛ تکه در داستانها کنار هم دیدم. زنده کردن شهر و نه فقط شهر را زنده دید،ن هنری است که فقط از هنرمندان برمیآید.
در ادامه فرهاد بردبار هم در سخنانی گفت: پیش از این داستان نویسان زیادی داشتیم که درباره اصفهان بنویسند و داستانهایشان در اصفهان بگذرد اما در هیچ کدام از آنها مانند داستانهای علی خدایی شهر هویت ندارد. شهر در این داستان شخصیت دارد و علی خدایی با نوشتن این داستانها اصفهان را در خاطرات زنده کرده است.
این نویسنده و مستندساز افزود: با خواندن این چهل و چند داستان تصویر زندهای از چهارباغ گذشته میخوانید که خوشایند و دوست داشتنی است؛ برخلاف رمانهای من که تلخ هستند. نویسنده تصویر خوشایندی از اصفهان دارد و درواقع زندگی با دیده خوشبینی در داستانهای علی خدایی ارجحیت دارد و در داستانهای او جاری است.
وی ادامه داد: در «آدمهای چهارباغ» تصویر خاص و زنده از شهر اصفهان وگذشته آن به مخاطب میدهد. به نظرم علی خدایی در کنار داستان نوشتن و ترسیم آدمها و شهرخودش بهنوعی دست به ثبت میراث ناملموس زده و از این جهت کارش اهمیت بیشتری دارد.
نظر شما