مولف کتاب «عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی» در فصول مختلف سعی دارد با ارائه تحلیل برشهایی از ظرفیتهای اجتماعی، فرهنگی و نهادین عواطف در متنهای تاریخی و معاصر زندگی روزمره ایرانیان، سازوکار پیوند آنها را با قدرت، ساختار و تعاملات در میدانهای مختلف زیستی ترسیم کند.
محمدسعید ذکایی، حسین میرزایی، نعمتالله فاضلی، مقصود فراستخواه، شروین وکیلی، مریم امنپور، نهال نفیسی، سعیده امینی، عبدالله کریمزاده، سیدعبدالرضا حسینی و محمدرضا رشیدی، جبار رحمانی، مسیحا والا، حامد کیا و سارا نادری از جمله نویسندگان مقالات این کتاب هستند.
مولف در پیشگفتار کتاب درباره اهمیت واکاوی عواطف و احساسات از منظر اجتماعی مینویسد: «فارغ از ظرفیتها، میدانها و گفتمانهایی که دین برای آزادسازی یا مدیریت عواطف فراهم میآورد و در اغلب موارد وجهی هنجاری نیز مییابد، عواطف در گفتمانهای عمومی در ایران عموماً با دلالتهایی حاشیهای، زائد و گاه منفی همراه است که مناسبت پرداختن به آن را استرسهای زندگی روزمره، کنترل مازاد آن یا رجعت به آن از سر ضرورت تحمل دشواریها و فشارهای کار و زندگی تشکیل میدهد. فضای دانشگاهی در ایران بهندرت به تحلیل نظاممند عواطف در گستره تاریخی و جغرافیایی فرهنگ ایرانی و شناسایی نقشهبندی اجتماعی و فرهنگی آن علاقمند بوده است.»
دو فصل مقدماتی بیشتر جهتگیری نظری دارند و به معرفی منظر مطالعات فرهنگی و مطالعات انسانشناختی حوزه عواطف و جهتگیری تحلیلی و دستور کارها مطالعاتی آن میپردازد. اکراه سنتهای آکادمیک علوم اجتماعی در ایران از اولویتبخشی به مطالعه تجربی و حتی نظری عواطف انتظار توجه بیشتر به قلمروهای موضوعی آن را به حوزه مطالعات روانشناسی تجربی احاله داده و بدین ترتیب علوم اجتماعی ایران را از فرصت تأمل در عرصه مهمی برای تفکر و بازاندیشی در حیات و تحولات خود محروم کرده است. منظر مطالعات فرهنگی و انسانشناسی بیش از هر رویکرد دیگری از قابلیت توجه به تنوع متنهای فرهنگی و ارائه تفسیرهای برساختگرایانه و منعطف از عواطف اجتماعی برخوردار است.
در فصلهای سوم و چهارم نیز مجموعه مقالات نگاهی تحلیلی و تاریخی به ظرفیتهای عاطفی و عاطفهورزی ایرانیان در تاریخ کلاسیک و معاصر و آثار آن در فهم و زندگی روزمره ایرانیان دارند. فاضلی و فراستخواه در این دو فصل با دیدگاههای مختلف و متفاوتی، نقش کلیدی عواطف را در توسعه و مدرنشدن جامعه ایرانی و بالندگی و بازاندیشی آن آشکارتشریح میکنند. واقعیت هم این است که کاوش در نقش تعیینکننده عواطف در هدایت اندیشه و آرزومندی ایرانیان، با توجه به تاریخ غنی و طولانی این فرهنگ، فرصتی برای گفتوگوی فرهنگی و نظریهپردازی فراهم میآورد.
همچنین مقالات ارائه شده در فصلهای پنجم و ششم تلاش دارند تا تاریخی برای بازسازی منطق، نقشهبندی و تحولات عواطف در جامعه ایرانی عرضه کنند، از ارائه مدل سیستمی کلاننگر به رمزگشایی از نقشه عاطفی ـ تاریخی انسان ایرانی تا تبیین نقش فلسفه زرتشت در رمزگذاری عواطف و نظم سیاسی و اخلاقی جامعه آشکار و نهایتا ارائه خوانشی تاریخی از فضای مفهومی شادی در ایران باستان با تحلیل متون تاریخی، تنوع نظامهای فرهنگی و اقتصادی را براساس تحولات مفهومسازیها از شادی و اندوه.
فصلهای هفتم و هشتم نیز تحلیلهایی تجربی از عواطف در متن امروز جامعه ایرانی را شامل میشوند. واکاوی و بررسی نقش فعالیتهای داوطلبانه در سازمانهای مردمنهاد در تغییر الگوی عاطفه و ایجاد عادتوارههای جدید فرهنگی با رویکردی مردمنگارانه از جمله مباحث این فصل است. به زعم نویسنده مقاله فعالیتهای نهادهای داوطلبانه گفتمان جدیدی برای عاطفه مهیا میکند و قشربندی و مناسبات گروههای اجتماعی را تغییر میدهد و نهایتا با بهرهگیری از دادههای طولی و تحلیل ثانویه دادههای آماری تصویری از پهنهبندی توزیع احساس خوشبختی در استانهای کشور ارائه میکند و از تأثیر توسعه اقتصادی و فرهنگی در احساس خوشبختی و نیز تأثیر مستقیم احساس عدالت توزیعی بر خوشبختی را نشان میدهد.
تحلیل سیاست فرهنگی عاطفه در متون شعر و ادبیات داستانی با تاکید بر اینکه علیرغم حفظ سوژگیهای متنوع، ساختار احساس ایرانیان پیوندی عمیق با گفتمان قدرت داشته و بهطور فزایندهای ساحت عاطفی او رؤیتپذیر شده است نیز از موضوعات فصلهای نهم و دهم کتاب است. در ادامه شرح وجوه بازنمایانه عواطف، در قالب مفهوم پارودی در زیست شبکهای انسان امروز مطرح میشود. به زعم نویسندگان مقالات پارودی محملی برای مواجهه و مدیریت جدالهای تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی انسان ایرانی است و بازی متافیزیکی پارودی فهم جهان و تغییر آن را امکانپذیر میکند.
فصلهای یازدهم و دوازدهم کتاب درک ساختار عاطفی ایرانیان را از دریچه گفتمان دینی و حافظه تاریخی پیش میبرد: رحمانی با اتکا به تحلیل نمونهای از متون تأثیرگذار دینی تشیع استدلال میکند که شرایط تکوین دشوار مذاهب لاجرم بر پررنجشدن الهیات مؤمنان و اهمیت تجربه رنج در تعالیبخشی آنان تأثیرگذار است. مسیحا والا نیز با تحلیل برشهایی از سیاستهای حافظه در دوره پیش و پس از انقلاب، آثار آن را بر کنشهای جمعی تحلیل کرده است. بازسازی و مناقشه بر سر حافظه استعداد تنش و جنبشهای اعتراضی و تقویت شکافهای اجتماعی را پدید میآورد.
فصل سیزدهم کتاب به اهمیت عواطف را در فعالیت سیاسی در میدانهای دانشگاهی بررسی پرداخته است. به گفته نویسنده منطق سیاستورزی الزاماً سوژهها را، علاوه بر محاسبات عقلانیف درگیر کنشهای عاطفی میکندو با نشاندادن تأثیرپذیری منطق کنش سیاسی در دانشگاه از فضای بیرون از آن، میتوان عاطفهورزی و منطق فعالیت سیاسی دانشگاهی را متأثر از جریان گروهبندیهای سیاسی بزرگتر جامعه بررسی کرد.
نهایتا در فصل چهاردهم خوانشی جنسیتی از تجربه عشق در فرهنگ ایرانی ارائه میشود. در این بخش براساس تحلیل نشانهشناسانه و مضمون روایت فیلم شهرزاد تجربه متفاوت عشقورزی قهرمان داستان را، که تداعی توصیفهای تاریخی از آن در برخی متون داستانی و شعری است، نشان داده میشود و به زعم نویسنده تجربه همزمان معشوقبودن و عاملیتداشتن در آن (روایتگری) اگر چه سخت و آزاردهنده است، بر شکوه و زیبایی آن میافزاید.
عناوین سرفصلهای کتاب نیز عبارتند از: مطالعات فرهنگی عواطف، انسانشناسی فرهنگی عواطف: از عشق و خشم تا ترس و شرم، درآمدی بر فهم امید اجتماعی در ایران معاصر، جریان عاطفه در تاریخ و فرهنگ ایرانی: شمهای از اختلالات هیجانی و مشکلات عاطفی ما، قدرت نهادی و کنترل عواطف: پیکربندی من ایرانی در عصر شکلگیری دولت ایرانی، تحولات مفهوم شادی در ایران باستان، عواطف و تشکلهای مردمنهاد در زمانه ما: تصاویری مردمنگارانه از ایران و جهان، احساس خوشبختی ما ایرانیان، بازنماییهای عواطف: سیاست فرهنگی و زیباییشناسی عاطفه در شعر و ادبیات داستانی ایران، پارودی و منطق براندازی، قدسیان اندوهگین رنج مقدس در تشیع و صورتبندی ساختار ادراک عاطفی زندگی شیعیان، سیاستهای حافظه و شکلگیری احساسات جمعی در ایران پیشا/ پساانقلابی، رژیم احساسات و تولید امر سیاسی: شگلگیری سوژه سیاسی در دانشگاه و گوش سپردن به سکوت: خوانشی نظری از «شهرزاد» در عبور از دوگانه عاشق راوی و معشوق خاموش.
کتاب «عواطف در جامعه و فرهنگ ایرانی» تالیف جمعی از نویسندگان و با گردآوری محمدسعید ذکایی، در ۴۹۱ صفحه و شمارگان 550 نسخه و به قیمت تومان از سوی انتشارات آگاه منتشر شده است.
نظر شما